به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از همدان؛به هر نسل و دورهای که متعلق باشی، یلدا برایت پر از خاطره است؛
گردهماییهای خانوادگی، قصهخوانی، نقالی، شاهنامهخوانی، حافظخوانی و سفرهای رنگارنگ از نوبرانهها. شاید شاهنامهخوانی کمرنگ شده باشد و سفرههای ترمه جای کرسی را گرفته باشند اما یلدا، همچنان زنده و خاطرهساز است.
ما ایرانیان همه ساله آخرین شب آذرماه را جشن میگیریم و آیینی را به جا میآوریم اما کمتر سراغ چرایی این جشن میرویم. برای یافتن فلسفه یلدا باید دست به دامن تاریخ و افسانهها شد.
همدان چند ماه قبل از فرارسیدن زمستان ،کدبانوی خانه درفکر شب چله است ودست اندرکار تهیه خوراکی ها و شبچره می شود .
شب چله ، وقتی که تمام اهل خانه دور هم جمع می شوند کدبانوی خانه کشمش ، مویز ، شانی ، هندوانه ، تخمه خربزه وهندوانه که به اینها آجیل شب چله می گویند می آورند وروی کرسی می گذارند .
فال سوزن وقتی خوردنی ها تمام شد یک تکه پارچه تازه وآب ندیده می آورند یک نفر زن مسن وبا کمال که شعر از حفظ دارد ، شعری می خواند ودختر بچه کوچک ومعصومی روی همان پارچه سوزن میزند .
حاضران مجلس دردل نیت می کنند . خواندن هر شعر که تمام شده در هر محلی که دختر سوزن زده ( البته دیگران محل سوزن زدن ها را نبایند ببینند ) مخصوص یک شعر است وهر کسی هر نیتی دارد یکی از آنها را که مخصوص یک شعری است انتخاب وشعر را جواب نیت خود می داند .
این شعرها نمونه ای از اشعاری است که برای فال سوزن می خوانند :
* بالای کوچه پسندت کردم ای گل کوتاه بودی بلندت کردم ای گل ترش بودی مثل آبلیمو به مثل خرده قندت کردم ای گل
* سفید مرغی بودم بر شاخ پسته فلک سنگی زدم بالم شکسته فلک بالی بده پرواز گیرم دردروازه شیراز گیرم
* سحر صبحی برفتم دیدن گل بدیدم جفت بلبل شاخه گل زبان زرگری می خواند ومیگفت خدا تا کی کنم صبر وتحمل ؟
* کوچه درآمدی ومی رقصیدی کارد وقمه وکیسه به ما بخشیدی کارد وقمه وکیسه به ما نفتاده عید من وتو ، عید قربان افتاده
در بعضی از خانواده ها رسم است شب چله بیشتر در خانه بزرگ خانواده جمع می شوند ، البته هر کس مقداری شبچره و میوه و سایر مایحتاج شب چله را با خود می آورد .
شب چله شام مخصوص ندارد انار و به برای شب چله می گذارند که از قدیم گفته اند « سیب سردی ، انار نامردی ، به به دستم بده اگر مردی » انار را یا دان می کنند یا بیشتر نصف کرده ودر ظرف می چینند . خلاصه همه میوه های زمستانی را روی کرسی یا وسط اتاق چیده ، دست نمی زنند تا مردخانه یا بزرگترخانواده بیاید وقسمت کند . البته در همه خانه ها همه گونه میوه یافت نمی شود یعنی نمی توانند تهیه کنند . فقط در خانواده های متمکن ممکن است که همه چیز باشد . بچه ها که می دانند شب چله مهمان می آید با هم دم می گیرند : / امشب شب چله است/ خاله جان سر پله است/ ونام هر کس را که دوست دارند بیاید می گویند و می خوانند .
شب چله فال گرفتن ومهره انداختن نیز رواج دارد . یک نفر یک کوزه کوچک به نام قوزوله می آورد وبه همه می گوید می خواهم مهره بریزم . هر کس هر چه دارد مثل دکمه ، مهره ، سنجاق که خودش آنرا بشناسد در کوزه می ریزد بعد در کوزه را آهسته می بندند وزیر ناودان روبه قبله آویزان می کنند . این کوزه یک شبانه روز می ماند تا شب چله که همه جمع شدند کوزه را آورده به دست دختر نابالغی می دهند و او را عروس می کنند . دویاق که یک پارچه گلی رنگی است به سر او می اندازند . او هم کوزه را در بغل گرفته دانه دانه مهره ها را که در کوزه هست بیرون می آورد . ولی نشان نمی دهد تا شعر خوانده شود . گاه شعری از حافظ وگاه شعری محلی می خوانند وآنوقت عروس مهره را نشان می دهد . مهره مال هر کس بود شعر هم مربوط به او می شود . گاه هر یک از حاضران یک شعر می خواند تا مهره ها تمام شود . این فال خیلی طرفدار دارد . یکی دیگر از رسوم شب چله فرستادن شب چله ای است که برای عروس عقد کرده می فرستند به این ترتیب که دختری را که عقد کرده اند وهنوز به خانه بخت نبرده اند ، خانه شوهر وظیفه دارند برایش شب چله ای بفرستند . از میوه هر چه که از قوه مالی شان برآید , ولی قوت خضر نبی واجب است . اما برای عروس ، چنجه هندوانه وخربزه که خودشان درست کرده اند نمی فرستند بلکه آجیل شور میفرستند به اضافه مرغ وماهی ویک قواره پارچه . اینها را توی سینی واگر زیاد باشد توی خوانچه می گذارند . و با شیرینی به خانه عروس می فرستند . عروس هم در عوض چیزی مانند پارچه پیراهنی یا پارچه لباسی یا جوراب برای داماد می فرستد همراه با یک جعبه شیرینی شب چله می گویند ومی خندند وشبچره می خورند وتفریح می کنند وتا نصف شب می نشینند وشادی می کنند که از فردا دیگر روزها بلند خواهد شد .
یلدا، بانوی کهنسال شبهای زمستان نویدبخش نور و امید و زندگی است، یلدا در طولانیترین شب سال ما را به میهمانی خود دعوت میکند تا سیاهی این شب را در کنار یکدیگر و به امید باهم بودن و با هم زیستن پشت سر بگذاریم و طلوع خورشید سوزان در این سرزمین کهن را با یکدیگر نظاره کنیم و فصلی جدید را برای سرزمینمان رقم بزنیم. در کنار هم بودن و لمس حضور گرم یکدیگر شاید مهمترین خواسته بانوی زمستان باشد؛ بد نیست در شلوغی و سردرگمی این روزها از فضای مجازیمان بیرون بیاییم و سیاهی طولانیترین شب سال را در دنیای واقعی و در کنار عزیزانمان پشت سر بگذاریم.
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.انتهای پیام/ت