پشت لابیگیری برای این قانون کیست؟ این قانون بیشتر منافع چه کسی را تامین می کند؟ برای پاسخ به این سوال با اولین جستجو به ردپای کاملا عیان رژیم صهیونیستی می رسیم. رژیم صهیونیستی که اجرای موفقیت آمیز برجام را ضربه بزرگی به منافع استراتژیک خود می داند از هر تلاشی بر مشکل تراشی در این زمینه حمایت می کند و همه توان و نیروهای خود را در قالب لابیگری در امریکا و کشورهای غربی گرفته تا طراحیهای پیچیده اطلاعاتی بکار می گیرد تا به عنوان آخرین حربه مانع اجرای برجام شود.
این روزها، این رژیم شرایط دشواری را پشت سر می گذراند چرا که همه برنامه ها و نقشه هایش در مورد جمهوری اسلامی ایران یکی یکی نقش بر آب می شود. شاید درناک ترین ضربه ای که دیپلماسی کارآمد جمهوری اسلامی ایران به این رژیم وارد ساخت، همان بستن پرونده گذشته هسته ای جمهوری اسلامی ایران موسوم به PMD است. این رژیم همه امید خود را به این بسته بود که پرونده PMD در آژانس بسته نشود و از این طریق مانع بزرگی بر سر راه اجرای برجام ایجاد شود. این رژیم که همه توان اطلاعاتی و جاسوسی خود را در هرچه سنگین کردن این پرونده بکار بسته بود، امیدوار بود که این اطلاعات جاسوسی و دروغپردازیها که سالها پروژه ایران هراسی بر آن بنا شده بود مانع بستن پرونده شود و نتیجتا ایران از اجرای برجام خود داری کند. اما این رژیم ، توانمدیهای جمهوری اسلامی ایران و چهره نوظهور قدرت جمهوری اسلامی ایران، یعنی توانمندی و اقتدار دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران را نادیده گرفته بود و اوضاع بر وفق مراد این رژیم پیش نرفت و پرونده با اقتدار کشورمان در شورای حکام بسته شد.
در عین حال باید توجه داشت که خطر اجرای برجام برای این رژیم آنچنان بزرگ است که به این زودیها دست از تلاش برای به شکست رساندن اجرای برجام بر نمی دارد. لذا این رژیم این بار از قدرت لابیگری خود در کنگره آمریکا بهره برد و با سوء استفاده از حوادث تلخ تروریستی در جهان و آمریکا، و همچنین پیچیدگی و عدم روزآمدی قوانین گذشته آمریکا در زمینه مبارزه با تروریزم، یک ابتکار خطرناک و پیچیده را درپیش گرفت. این ابتکار البته ظاهرا محدودیتهای صدور ویزا برای شهروندانی بود که قصد سفر به آمریکا دارند و بر طبق آن، کسانی که به یکی از چهار کشور ایران، سوریه ، عراق و سودان سفر نمایند، نمی توانند از محدودیت لغو ویزا استفاده نمایند و برای آنها باید ویزا صادر شود. اما با طن این موضوع، یک اقدام کاملا ضد ایرانی با هدف تحریک احساسات ایرانیان تحت الشعاع قرار دادن تعاملات ایران با دنیا در قالب برجام بود.
همانطور که انتظار می رفت این قانون سبب نارضایتی شدید کشورمان گردید چرا که مصداق بارز "گنه کرد در بلخ مسگری به شوشتر زدند گردن آهنگری" بود. دو تبعه امریکا که اصالتا سعودی و پاکستانی بودند یک اقدام تروریستی در خاک امریکا انجام داده بودند اما باید تاوان آنرا شهروندان ایرانی می دادند. از این رو هم مقامات رسمی و هم مردم کشورمان نارضایتی خود را از این قانون ابراز داشتند.
به هر صورت طراحی رژیم صهیونیستی و حامیان این رژیم بسیار دقیق و ضد ایرانی بود، آنها تلاش کردند از این فرصت به بهترین نحو استفاده نمایند و همه مفرها برای مقابله با این قانون را بستند و بعد از گذراندن قانون در کنگره و سنا با مربوط کردن آن با قانون بودجه، آنرا به صورت بخشی از قانون بودجه ارائه کردند و در قالب قانون بودجه پیش رئیس جمهور فرستادند تا هیچ شانسی برای لغو آن از سوی رئیس جمهور هم وجود نداشته باشد. البته توجه به این موضوع مفید است که از ماهها قبل توسط صاحبنظران سیاست داخلی آمریکا پیش بینی می شد، که سنا احتمالا یکی از جنبه های مهم مرتبط با برجام را به قانون بودجه مربوط سازد. حتی برخی تصورشان این بود که خود اجرای برجام به قانون بودجه مربوط شود تا رئیس جمهور مجبور به اعطای امتیاز زیاد به سناتورهای تندرو کنگره شود. با استفاده از این منطق می توان گفت صدور این قانون و ارتباط آن با قانون بودجه خود شاهدی معتبر دیگری بر ارتباط پیچیده این قانون ضد ایرانی با برجام و اجرای آن است.
کشورمان مجددا همه تلاش دیپلماتیک خود را بکار بست و در پی قریب به ده روز مذاکره سخت و فشرده وزیر امور خارجه و تیم هسته ای با طرف های آمریکایی و اروپایی در نیویورک، وین، بروکسل و تهران، در خصوص قانون جدید ویزا در کنگره آمریکا نهایتا توانست، تلاشهای رزیم صهیونیستی را به روش دیگری که غیر قابل باور برای این رژیم بود خنثی نماید.
اولا با تبیین ابعاد ظالمانه این قانون و رایزنی با کشورهای اروپائی ماهیت غیر منطقی و غیر منصفانه این قانون را برای آنها روشن ساخت و اثرات احتمالی و تعارضات آنرا با برجام برای طرف مقابل تبیین کرد به نحوی که سفرای مهمترین متحدین امریکا از 29 کشور اروپائی طی نامه ای رسما نگرانی خود را از این قانون و اثرات آن بر برجام اعلام داشتند و خواستار تجدید نظر امریکا در این تصمیم شدند.
ثانیا نتیجه این تلاشها این بود که دیروز جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با ارسال نامه رسمی خطاب به محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان به صراحت اطمینان داد که دولت آمریکا با استفاده از همه ابزارهای در اختیار خود اجازه نخواهد داد که این قانون هیچ مانعی برای منافع اقتصادی ایران ایجاد کند. آقای کری در نامه خود تاکید کرده است که ایالات متحده آمریکا به رفع تحریم ها بر طبق برجام و اجرای کامل تعهدات آن کشور بر اساس توافقات به عمل آمده در برجام کاملا متعهد است. کری همچنین تاکید کرده است که دولت آمریکا تغییرات مربوط به قانون روادید آن کشور را با توجه به اختیارات خود به گونه ای اجرا خواهد کرد که دخالتی در همکاری های اقتصادی و تجاری کشورهای دیگر با ایران به عمل نیاید. همچنین کری تایید کرده است که دولت آمریکا بدین منظور ابزارهای متعددی در اختیار دارد که شامل (صدور) ویزاهای تجاری ده ساله چندبار ورود، برنامه هایی برای تسریع درصدور ویزاهای تجاری و حتی توقف اجرای این قانون بر طبق اختیارات رئیس جمهور می شود.
این اقدامات که نماد بارز دیگری از قدرت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران است در سایه تداوم سایر پیگیریهای به عمل آمده در کمیسیون مشترک پیش بین شده در قالب برجام و عملیاتی کردن مواردی که وزیر خارجه آمریکا قول آنرا در نامه مزبور داده است، می تواند زمینه ای فراهم آورد که در آینده اجرای این قانون ظالمانه را متوقف سازد و عملا آثار مضر این قانون را به صفر برساند. مطمئنا پیگیری این موضوع همچنان در دستور کار جلسات کمیسیون مشترک برجام قرار خواهد داشت تا آمریکا یا در این قانون تجدید نظر نماید و یا عملا این قانون را در مورد ایران اجرا ننماید و همانطور که وی در نامه مزبور به صراحت قول داده است ابزار لازم را در این زمینه دارا می باشد.
بنابر این می توان گفت تلاشهای دیپلماتیک کشورمان این بار هم سبب شد که تیر رژیم صهیونیستی به سنگ بخورد و نتواند مشکلی در اجرای برجام ایجاد نماید و کشورمان مذاکرات بسیار فشرده خود را برای اجرائی شدن برجام بر اساس مولفه های تامین منافع ملی کشور ادامه می دهد.