به گزارش خبرنگار
دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بمب هدایت شونده، بمب هوشمند یا بمب هدایت دقیق بمبی است که پس از پرتاب دقیقا به یک هدف خاص برخورد میکند تا از خسارت دیدن نقاط دیگری به غیر از هدف جلوگیری شود.
بمب هدایت شونده باید مواد منفجرهٔ کمتری را حمل کند تا با مکانیزم هدایت سازگاری بیشتری داشته باشد.
ابداع بمبهای هدایت دقیق سبب شد که بمبهای قدیمی نام بمب غیرهدایتشونده و یا بمب کودن به خود بگیرند.
آلمانیها برای نخستین بار بمبهای هدایت دقیق را در جنگ جهانی دوم به کار بردند. نخستین بمب هدایت دقیق، فریتس ایکس نام داشت و دارای ۱۴۰۰ کیلوگرم وزن بود. این بمب برای حمله به کشتی ایتالیایی روما در سال ۱۹۴۳ به کار رفت. این حمله موفقیت آمیز بود و به غرق شدن این کشتی منجر شد.
بمبهای هدایت شونده متفقین در جنگ جهانی دوم بمب ایزون با وزن ۴۵۴ کیلوگرم بود که هم در اروپا و هم در اقیانوس آرام به کار رفت.
در دههٔ ۱۹۶۰ بمب الکترو-اپتیکال یا بمب دوربینی معرفی شد. این بمبها مجهز به دوربینهای تلویزیونی بودند و آن چه که چشمی بمب می دید به هواپیمای کنترل کنندهٔ آن منتقل میکرد. سپس کاربر این بمب در هواپیما سیگنالهای کنترل را به گیرندههای بمب منتقل میکرد. سپس کاربر این بمب در هواپیما سیگنالهای کنترل را به گیرندههای بمب منتقل مینمود. این بمبها به گونهٔ گستردهای به وسیلهٔ نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در چند سال آخر جنگ ویتنام به کار رفت، زیرا فضای سیاسی به گونهٔ فزایندهای نسبت به تلفات غیر نظامیان حساس شده بود و از طرفی به وسیلهُ این بمبها میشد هدفهای مشکل مانند پلها را در یک ماموریت از میان برد. برای نمونه پل تان هوآ بارها با بمب معمولی مورد حمله قرار گرفت ولی این حملهها ناموفق بود. ولی در حمله آخر با بمب هدایت دقیق نابود گردید.
بلت-۱۱۷ نخستین بمب هدایت لیزری جهان
در سال ۱۹۶۲ نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا آغاز به پژوهش دربارهٔ سیستم هدایت لیزری نمود و در سال ۱۹۶۷ نیروی هوایی آغاز به کار بر روی نخستین بمب هدایت لیزری نمود که این بمب در سال ۱۹۶۸ به نام بلت-۱۱۷ ساخته شد. در جنگ جهانى دوم براى انهدام هدفى به اندازه آشيانه هواپيما لازم بود دهها بمب سبک شليك شود. اما امروزه مىتوان همين كار را با استفاده از يك بمب هدايت شونده ليزرى مانند GBU12 از يك جنگنده F-14D انجام داد.
پيشرفت و توسعه ی چشمگيرى كه در زمينه ی جنگ افزارهاى هدايت شونده ليزرى صورت گرفته، باعث پيشرفت و ارتقاى دقت سلاحهاى هدايت از راه دور شده است. بمب هاى هدايت شونده ليزرى يا LGB ها (Laser Guided Bombs) از قابليت تحرك بالايى برخوردارند و سلاحهايى هستند كه به صورت سقوط آزاد فرود مى آيند و براى اين منظور به هيچگونه ارتباط الكترونيكى درونى هواپيما احتياج ندارند.
اين سلاحها داراى يك سیستم داخلى هدايت نيمه فعال هستند كه انرژى ليزر را آشكار كرده و جنگ افزار را به سمت هدفى كه توسط يك منبع ليزر خارجى روشن شده رهگيرى مى كند. به طور مثال در جنگ 1991 خلیج فارس، ابتدا هواپيمايى كه ليدر نام داشت اهداف مورد نظر را با ليزر شناسايى و علامت گذارى مىكرد و سپس هواپيماهاى بمب افكن F-117 و F-14D توسط بمب هاى ليزرى، اهداف علامت گذارى شده را تخريب مى كردند. اين سیستم حتى مى تواند از يك منبع مستقر در روى زمين نیز فرمان بگيرد.
مسير پرواز LGBها به سه مرحله تقسيم مى شود: هدايت پرتاب، هدايت پرواز و هدايت نهايى. در خلال مرحله پرتاب، سلاح به مسير غيرهدايتى كه همان مسير پرواز جنگنده مادر در لحظه آزادسازى است همچنان ادامه مى دهد و همپاى جنگنده حركت مى كند.
در اين مرحله، وضعيت پروازى جنگنده نيز حائز اهميت است، چرا كه قابليت عملياتى شدن جنگ افزار LGB به سرعت جنگنده در زمان هدايت نهايى بستگى دارد. بنابراين در خلال مرحله پرتاب، سرعت هوا مى تواند ميزان قدرت عملياتى شدن جنگ افزار را تحت الشعاع خود قرار دهد. همزمان با عمل هدف يابى، مرحله گذر نيز آغاز مى شود. طى اين مرحله، سلاح سعى مىكند كه بردار سرعت خود را با راستاى خط ديد هدف ميزان نمايد.
حين مرحله نهايى، بمب هوشمند ليزرى تلاش مى كند كه هر لحظه بردار سرعتش را موافق و همسوى خط ديد قرار دهد. در لحظهاى كه اين تطبيق رخ مى دهد، انرژى ليزر بازتابش شده روى آشكارسازها، متمركز مى شود و به سنسورهای آيروديناميكى فرمان مى دهد كه مسير را تعقيب كنند تا موجب شوند سلاح به صورت يك جسم سنگین با نيروى وزنش به سمت هدف حركت و با آن برخورد كند. نمايش دهنده هاى هدف در اصل، تابشگرهاى نيمه فعالى هستند كه براى قفل شدن روى هدف به كار مى روند.
گيرنده هاى بمب هدايت شونده ليزرى از آرايهاى از فوتوديودها (سنسورهایی که با دریافت نور فعال میشوند) استفاده میکنند تا پیامهای میدانی هدف را پیدا کنند. اين پيام ها به حركت هاى سطحى برگردانده مى شوند تا سلاح را درست به سمت هدف سوق دهند. يك آشكارساز هوابرد مىتواند از طريق ميدان ديد وسيعى كه در اختيار دارد اطلاعات مربوط به هدايت را در اختيار خلبان قرار دهد و آن را مستقيم روى هدف متمركز كند و سرانجام به جنگ افزار مربوطه كه در اختيار دارد، يك هدف نقطهاى را نشان دهد.
پس از اين مرحله، موشك يا بمب هوشمند ليزرى مىتواند در زمانى شليك شود كه خلبان از قفل بودن آشكارساز روى هدف اطمينان داشته و سلسله مراتب مربوط به باز شدن محفظه جنگ افزار به نحو قابل قبولى انجام شده باشد. در هر يك از اين مراحل، خلبان هرگز هدف واقعى را نمىبيند و فقط نقطهاى را مشاهده مى كند كه به وسيله ليزر، نشانگر موقعيت هدف است. سامانههاى تجسسى و نمايشدهنده ليزرى از يك روش رمزگذارى پالسى استفاده مى كنند تا مطمئن شوند كه يك پويشگر و يك نمايش دهنده ويژه در يك حالت هماهنگ با يكديگر در حال كارند. همرمز كردن اين دو مجموعه باعث مى شود سامانه پويشگر تنها روى هدفى كه دستگاه نمايش دهنده معلوم مى كند قفل شود.
رمزگذارى پالسى بر پايه فركانس تكرار پالس (PRF) صورت مى گيرد. رمز مىتواند بسته به تجهيزات ليزرى كه در اختيار است، سه يا چهار رقمى انتخاب شود. رمزگذارى به جنگنده يا هر وسيله جنگى هوايى اين امكان را مى دهد كه به طور همزمان يك هدف چندگانه و پيچيده را هدف قرار دهد ضمن آنکه از عملیات ضدالکترونیک دشمن مصون بماند.
در اين حالت جنگ افزارهاى هدايت شونده ليزرى روى رمزهاى مختلف متمركز مى شوند. اين روش تا زمانى از اطمینان بالايى برخوردار است كه چندين هدف با موقعيت برتر نسبت به نيروهاى خودى بمباران شوند. اين روش همواره با هدايت واحدهاى پشتيبان مىتواند به صورت همزمان طراحى و نمايش داده شود و آخرين وضعيت آن اعلام شود. سامانههاى ليزرى هدايت آتش عبارتند از: مسافت سنج هاى ليزرى (LRF) و نمايشگرهاى ليزرى. اين سامانههاى ليزرى مىتوانند براى انسان بسيار خطرناك تر از سامانههاى آموزشى نظير MILES و سامانه هاى شبيه ساز ليزرى باشند كه براى دفاع در درگيرى هاى هوا به زمين استفاده مى شود.
در نتيجه ليزرهاى هدايت آتش نياز به سنجش دارند تا در نتيجه نگاه مستقيم به پالس ها و پرتوهاى آن به عوارض دائمى همچون كورى منجر نشود. LGB يا بمب هاى هوشمند ليزرى نوشداروى تمام داستانها و اهداف جنگى نيستند؛ بلكه به گونهاى پيشرفت كرده اند كه بازيگر انواع ديگرى از جنگ افزارهاى سقوط آزاد هستند كه در زاغههاى مخفى نگهدارى مىشوند.
در يك ديد وسيع تر، LGB ها در هدف قرار دادن مخفيگاهها در وضعيتى با ارتفاع متوسط از قدرت اجرايى فوق العادهاى برخوردارند، قدرت مخفى شدن سريع باعث افزايش قدرت تحرك و قابليت پروازى LGB شده است. معمولاً شليك در ارتفاع ميانى، مشكلات يافتن هدف را كاهش مى دهد و به سايتهاى طراحى هوايى يا زمينى اجازه مىدهد كه به راحتى آن را رهگيرى كنند.
اگر سامانه هدايت ليزرى زودتر از موعد روشن شود يا برعكس به موقع روشن نشود، ممكن است LGB هدف را گم كند و به آن اصابت نكند.
طى عمليات، به محض روشن شدن انرژى ليزرى،LGB آن را مشاهده و در همان زمان اقدام به شليك از هواپيما يا هر وسيله حامل ديگرى مىكند و چون اين عمل زودتر از موعد مناسب صورت گرفته، لذا بمب يا هدف را گم مىكند و به آن اصابت نمىكند و يا اين كه بخشى از آن را ويران مىسازد. براى رفع اين مشكل، نمايشگر ليزرى بايد در زمانى روشن شود كه بمب به سمت هدف روانه شده و قصد ويران كردن آن را دارد. خلبان به طور يقين مىداند كه زمان مناسب براى روشن كردن سامانه ليزر چه وقت است. شگردهاى پروازى - تهاجمى - تدافعى كه از LGBهاى نوين امروزى بهره مىگيرند به خوبى كمترين مدت زمان مورد نياز براى نمايش هدف را اعلام مىكنند تا سلاح تا رسيدن به هدف و ويران كردن آن هدايت شود. دود، گرد و غبار و نخالههاى معلق در هوا مىتواند روى كاركرد سلاحهاى هدايت شونده ليزرى اثر سوء داشته باشند.
باران، برف، مه و ابرهاى رقيق مىتوانند استفاده موثر از سلاح هاى هدايت شونده ليزرى را تحت تاثير قرار دهند.
پاشيدگى ناشى از بازتابش نور ليزر به وسيله ذرات دود مىتواند هدف هاى اشتباه را نمايش دهد. باران، برف، مه و ابرهاى رقيق نيز مىتوانند استفاده موثر از سلاح هاى هدايتشونده ليزرى را تحت تاثير قرار دهند. شتاب و تهور بيش از حد خلبان نيز مىتواند كاربرد نمايشگرهاى ليزرى را محدود سازد؛ زيرا خط ديد را تحت تاثير قرار مىدهد. برفى كه زمين را مىپوشاند، نيز مىتواند روى دقت سلاح هدايت ليزرى تاثير منفى داشته باشد. مه و ابرهاى رقيق ميدان ديد كاوشگر سلاح هدايت شونده ليزرى را سد مىكنند و مىتوانند باعث كاهش زمان هدايت آن شوند. در واقع اين كاهش ميدان ديد، احتمال برخورد سلاح به هدف را نيز پايين مىآورد.
فناورى LGBها متشكل از سه نسل است كه هر يك از آنها به نوعى حاصل تحول يا اصلاح سازوكار هدايت هستند.
فناورى LGBها متشكل از سه نسل است كه هر يك از آنها به نوعى حاصل تحول يا اصلاح سازوكار هدايت هستند. نسل اول عبارت است از گروهى از بمبهاى هدايتشونده ليزرى با بالهاى ثابت، نسل دوم با بال هاى جمع شونده و نسل سوم نمايشگرهاى نيروى هوايى براى بمبهاى هدايتشونده ليزرى كلاس هزار و دو هزار پوندى هستند. واحد هدايتكننده ليزرى به بخش جلويى بمب و يك بال در قسمت عقب آن متصل شده است. هر سه نسل با نمايشگرهاى رايج در ارتش، نيروى هوايى، نيروى دريايى و زيردريايى سازگارى دارند. نسل دوم و سوم داراى برنامه گزينشى رمز پيش از پرواز هستند.
عموماً نسل سوم LGBها را بمب هدايت شونده ليزرى سطح پائين مىنامند؛ زيرا اين بمب به نحوى طراحى شده است كه تحت شرايط نقطه اوج نسبتاً پايين، براى ارتفاع كم و برد زياد مورد استفاده قرار گيرد. طى عمليات طوفان صحرا، بيشترين استفاده براى حمل بمبهاى هدايت شونده ليزرى و شليك آنها به سمت اهداف مهم و اصلى به عمل آمد و توانمندى جنگ افزارهاى نيروى دريايى ايالات متحده آمریکا براى هدايت LGBها كاملاً مفيد و مقرون به صرفه بود، تا آنجا كه يكصد و بيست A-E6 حدود ۵ درصد از تمام توان LGB آمریکا را در نخستين روز از عمليات طوفان صحرا به صف و روانه منطقه عملياتى كردند.
بعضى از سامانه هاى حسگر ليزرى در شرايط نامساعد جوى نظير باد مخالف، باران، مه و حتى رطوبت دچار افت كارايى شدند. نمايشگرهاى LGB ، بمب را به دقت به سمت هدف هدايت و آن را با يك جرقه منفجر مى كنند؛ مانند سلسله مراتبى كه در خلال عمليات طوفان صحرا از تلويزيون پخش مى شد. در واقع هر بمب به خوبى مىتواند روى يك هدف مستقل و بزرگ تاثيرگذار باشد و مسئوليتش را به نحو احسن و بسیار دقیق انجام دهد.
مشخصات بمبهای هدایتشونده GBU24 که از قویترین بمبهای هدایتشونده است
ماموریت: پشتیبانی هوایی نزدیک، مقابله ی هوایی دقیق با ادوات زمینی، حمله ضد شناورهای دریایی
اهداف: ادوات زمینی متحرک، ادوات ثابت کوچک و بزرگ
محل خدمت: نیروهای دریایی و هوایی
وضعیت: عملیاتی (در سرویس)
اولین نمونه قابل استفاده: 1983
روش هدایت پذیری: لیزری
برد: حدود 10 ناتیکال مایل
کل هزینه تولید: 138 / 729 میلیون دلار
کل هزینه تمام شده: نامعلوم
هزینه احداث هر واحد تولید کننده بمبها: 55 میلیون دلار
هزینه تجهیز هر یگان رزمی: نامعلوم
تعداد تحویل شده به نیروهای رزمی: 13114 فروند
استفاده کننده ها:جنگنده های A-6E و A-10 و F-14D و F-15 (تمامی مدلها) و F/A-18 (تمامی مدلها) و F-111
(شاید به دلیل سنگینی و حجیم بودن نوع GBU24، این بمب در اف117 مورد استفاده قرار نمی گیرد، زیرا اف117 مهمات خود را در درون محفظه های مخفی نگهداری می کند و حجیم بودن این بمب، مانعی برای نصب آن بر روی اف117 است)
در میان بمبهای آمریکایی که دارای قدرت تخریب و دقت بالایی میباشند سری بمب های GBU از جایگاه ویژهای برخوردارند. از میان این گروه می توان GBU-12 را نام برد که از نوع کوچک این سری میباشند و دارای قدرت تخریب کمتری نسبت به نوعهای دیگر است. این بمب فاقد سیستم fire and forget (شلیک کن و فراموش کن) میباشد؛ بنابرین بعد از رها کردن بمب نباید تا لحظهی برخورد به هدف قفل آن را آزاد کرد.
از امتیازهایی که این بمب دارد این است که میتوان آن را از ارتفاع بالا رها کرد که این امر باعث می شود تا هواپیما از آتش ضدهوایی مصون بماند. حالا در صورتی که هواپیما از دید رادار پنهان باشد به جرات میتوان گفت که موفقیت عملیات با این نوع بمبها به ۱۰۰٪ میرسد. به عنوان مثال در عملیات طوفان صحرا هواپیمای F-117 توانست ۱۶۰۰ هدف ارزشمند را در سنگینترین پدافند هوایی (شامل انواع موشک های SAM ) با ظرافت و دقت انجام دهد و مناطق استراتیژیک نظامی را به طور کامل نابود سازد و بدون هیچگونه آسیبی به پایگاه برگردد که غالبا در این عملیات ها از بمبهای GBU استفاده میشد.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/