گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان – عنایتالله آتشی- هنوز هم گاهی اوقات میبینمش، با آن لبخند فراموش نشدنیاش. هنوز هم پسر نیک بسکتبال ایران را میبینم که با فرم خاص و شوتهای منحصر به فردش سبدهای بسکتبال را فرو میریزد و بعد در آغوش دوستان و همبازیانش قرار میگیرد. نه! او را فقط در زمینهای بسکتبال نمیبینم. هنوز هم پسری را در خیابانها میبینم که مهربانی او در پهنای صورتش موج میزند. نه! خوابنما نشدم. همه نیروی ارادهام را در پاهایم جمع میکنم و به سمتش میروم از عرض خیابان، از میان هیاهوی خودروها، بوق ممتدشان میگذرم تا در پیاده روی مقابل به او برسم. در شلوغی جمعیت راهم را باز میکنم. از جلوی چشم عابران که بهتزده نگاهم میکنند، میگذرم و لحظهای بعد... گمش میکنم. سالهاست گمش کردهام. دوست دارم اسمش را فریاد بزنم. عابران هنوز من را میپایند. پلکهایم روی هم میافتد و درونم نامش را فریاد میزنم. هشت سال، مثل هشت دقیقه گذشت. هنوز باورم نمیشود. میدانم آیدین عزیزم از آن بالاها حواسش به همه ماست. چشمهای خیسم را باز میکنم. دوباره از بین جمعیت راهم را میگیرم و میروم. «پیرمرد خیالاتی شده!» میشنوم و انگار نمیشنوم. لحظهای بعد در شلوغی جمعیت محو میشوم.
هفت دیماه، بدون شک یکی از تلخترین روزهای تاریخ ورزش ایران است. روزی که آیدین، قهرمان نامدار بسکتبال ایران را از ما گرفت. قهرمانی که یکی از چهرههای ملی کشور ماست و به سختی وارد تیم ملی شد اما با عملکرد درخشان خود، بار فنی بالا و اخلاق برجستهای که داشت راه خود را در تیم ملی هموار کرد. آیدین تلاش زیادی برای ورود به جمع ملیپوشان بسکتبال ایران داشت، تا آنجا که سال 2007 و در بازیهای جام ملتهای ژاپن که در توکوشیما برگزار میشد، مقابل قطر چند ملیتی، 10 پرتاب سه امتیازی داشت که 6 پرتابش از این تعداد، سبد حریف را فروریخت. آیدین در آن دیدار با کسب 25 امتیاز مسیر قهرمانی ایران را هموار کرد و تیم کشورمان با بازی درخشان او و دیگر ملیپوشان برای نخستین بار بر سکوی قهرمانی قاره کهن تکیه زد.
ایران برای نخستین بار سال 1351 در بازیهای آسیایی به مقام سوم رسید. دومین بار اما تیم کشورمان با آیدن در بازیهای آسیای 2006 دوحه قطر، به این مقام رسید. او نقش پررنگی در کسب مدال برنز برای بسکتبال ایران در دوحه داشت.
بسکتبال ایران در دهه 30 خورشیدی، کامبیز مخبری بازیکن بزرگ خود را از دست داد و در دهه 40 کاپیتان و مربی فقید بسکتبال ایران، مسعود ماهتابانی از جمع پرکشید. همچین سیمین شفیقی، چهره برجسته بسکتبال زنان ایران در دهه 40 و مجید پاشامقدم بازیکن ارزشمند ایران در دهه 60 بود که از جمع ما پرکشید. این اواخر هم ما جعفر قرهخانی را از دست دادیم و در دهه گذشته هم آیدین نیکخواه بهرامی که بازیکن بینظیر بسکتبال ایران، پس از تصادفی مرگبار برای همیشه از بین ما رفت. جای آیدین همیشه در بسکتبال ما و تیم ملی خالی است. امیدوارم همیشه روحش شاد باشد و خانوادهاش از این غم دربیاید.
آیدین با پسر کوچکترم، مهراد آتشی صمیمیت زیادی داشت. او از خانواده فرهیختهای بود و پدر و مادر تحصیلکرده و مبادی آدابی داشت. او هم با رشد در این خانواده، شخصیتی استثنایی داشت. من همیشه به فرزاندمان آموختم، محکم باشند و در روزهای سخت زندگی، تمام قد بایستند اما هفت دی ماه 1386 زمانی که تلفن منزل ما زنگ خورد و مهراد گوشی را برداشت، پس از چند ثانیه زانوهای پسرم لرزید و روی زمین نشست و تا چند دقیقه نمیتوانست صحبت کند و زمانی که لب گشود... چه کسی باور میکرد آیدین در جمع ما نیست؟ اما زمانی که همه متوجه شدیم کابوسی در کار نیست و بیداریم، انگار یکی از اعضای خانواده خود را از دست داده بودیم.
سالیان است که با لطف خدای بزرگ در خدمت بسکتبال ایران بودم و هستم. این سالها شادیها و غصهها، اشکها و لبخندهای زیادی را دیدم اما درگذشت آیدین، داغی فراموش نشدنی بر روح و جان جامعه بسکتبال گذاشت. یاد و خاطرهاش همیشه جاویدان.
انتهای پیام/