به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «رعنا» شب هنگام اردیبهشت 90، درست هنگامی که نوزادی 2.5 ساله و در آغوش گرم مادرش خوابیده بود، در آتش اسیدی یک خشونت علیه زنان و کودکان، سوخت و بخشهای مهمی از بدنش آسیب جدی دید و حتی یکی از چشمانش را از دست داد.
اکنون چهار سال واندی از آن حادثه میگذرد و پدر بزرگ رعنا میگوید به غیر از کمکهای مادی و معنوی «موسسه خیریه مهر آفرین»، دیگر کوچکترین کمکی از ناحیه هیچ یک از مسوولان و نهادهای حمایتی به «رعنا» صورت نمیگیرد.
«رضا مهری» میافزاید: در ابتدا که این حادثه تلخ اتفاق افتاد، از طرف امام جمعه «نظام شهر» بم، یک حساب بانکی افتتاح شد و بسیاری از مردم، مسوولان و فرهنگیان منطقه کمکهای خودشان را به این حساب واریز می کردند و یک نماینده از طرف امام جمعه محترم حق برداشت از این حساب و کمک به دخترم «سمیه» و دو دخترش «رعنا» و «نازنین» را داشت.
وی می گوید: پس از مرگ دخترم «سمیه» از آن حساب خبری نداریم وهیچ کمکی نیز برای ادامه درمان «رعنا» انجام نشده است.
«سمیه» مادر رعنا، بعد از چهار سال دست و پنجه نرم کردن با زندگی و مرگ، چندی پیش بر اثرعوارض ناشی از سوختگی با «اسید» روی تخت بیمارستان جان سپرد .
پدر بزرگ «رعنا» وضعیت روحی و روانی رعنا پس از مرگ مادرش را نامناسب توصیف میکند ومیگوید: رعنا در کنار مشکلات جسمیاش، پس از مرگ مادرش، با مشکلات روحی بیشتری مواجه شده است.
او در حالی بغض گلویش را گرفته واشک از چشمانش جاری شده است، میافزاید: «رعنا» نیمه شبها با آشفتگی از خواب بیدار میشود و در اتاق راه میرود ومیگوید حالم خوب نیست؛ میخواهم بروم پیش خدا!!
پدربزرگ رعنا میگوید: در حال حاضر تنها موسسه خیریه مهرآفرین در کنار رعنا به عنوان یک حامی واقعی مانده است ودر زمینه سلامت جسمی و روحی رعنا اقدامات قابل توجهی انجام داده است.
این موسسه خیریه، در آستانه سالروز میلاد نبی اکرم (ص) نیز،مراسمی به بهانه ی جشن تولد هفت سالگی رعنا در محل ارگ جدید بم، ترتیب داد تا شاید بتواند اندکی از غمهای این کودک قربانی اسید پاشی را بکاهد.
8 دی ماه سال جاری، رستوران سقف چوبی نخل سبز، در محل آرام ارگ جدید بم، اینبار شاهد میهمانانی متفاوت با قبل است، میهمانانی که اکثر آنها بچه یتیمهای تحت پوشش خیریه مهرآفرین بودند. بچههایی با ظاهر معصومانه و با دستان سرد زده و خالی که آمده بودند به «رعنا»، روحیه هدیه بدهند تا شاید خنده به لبهای زخم دیده وچروک شدهاش بازگردد.
مجری، برنامه را آغاز میکند اما گریه امانش نمی دهد؛ «هق هق» کنان سالن را ترک می کند. تعدادی از بچه یتیمها نیزبا گریههای مجری، گریه میکنند. نماینده خیریه هم به عنوان میزبان جشن تولد رعنا وضعیت مشابهی دارد، اما پس از دقایقی،مجری را به سالن میآورد و میگوید شما قرار بود رعنا و دوستان میهمانش را شاد کنید.
مجری برنامه سپس با شوخیهای متنوع، سعی می کند «رعنا» را بخنداند.«رعنای هفت ساله» اما چونان یک آدم بزرگ، در کنار خواهرش نازنین،پشت میزی که روی آن دو کیک تولد قرار دارد نشسته است وسخت در تفکر است.
اینکه «رعنا» به چه میاندیشد؟، را هیچ کس نمیداند. مجری برنامه اما همچنان در تلاش است و به «رعنا» با واژگان امید بخش، امید میدهد.
«رعنا» به یک باره شروع به خنده و دست زدن میکند و سالن کوچک رستوران نخل طلایی ارگ جدید بم، غرق در شادی و سرور بچه های یتیم میشود.
«نیره ولندیاری» نماینده خیریه مهرآفرین در گفت و گو با خبرنگار ایسنا،هدف از برگزاری جشن تولد رعنا در یک مکان گردشگری و با حضور صرفا بچههای یتیم تحت پوشش آن خیریه را تقویت روحیه این کودک قربانی اسید پاشی با استفاده ازنگاه مهربانانه کودکان هم نوع خود ذکر کرد.
وی افزود: متاسفانه از آنجایی که رعنا به دلیل آسیب دیدگی سیمایش و از دست دادن یک چشمش، مورد تمسخر بعضی از دانش آموزان مدرسه محل تحصیلش قرار میگیرد، ما سعی داشتیم که این مراسم را در مدرسه رعنا برگزار کنیم که با مخالفت مسئولان آموزش و پرورش مواجه شدیم
ولندیاری با بیان اینکه «قصد ما این بود که با هدیه دادن به هم کلاسیها وهم مدرسهایهای این کودک آسیب دیده ،آنها را درهمراهی وپشتیبانی ازوی تشویق کنیم»، خاطر نشان کرد: متاسفانه چنین امکانی از ناحیه مسئولان محلی آموزش وپرورش فراهم نشد.
نماینده خیریه مهرآفرین در استان کرمان گفت: سپس خیریه تصمیم گرفت که جشن تولد رعنا در یک مکان گردشگری در نزدیکی محل سکونت وی برگزار شود و از این رو ارگ جدید بم انتخاب شد.
ولندیاری با اشاره به تحقق هدف خیریه در مراسم جشن تولد هفت سالگی رعنا از دست زدن وشادمانی این کودک قربانی اسیدپاشی برای اولین بار پس از مجروحیت وی به عنوان یک موفقیت بزرگ یاد کرد.
وی افزود: موسسه خیریه مهرآفرین، همواره آرزو داشت در ادامه درمان جسمی رعنا بتواند به کابوسهای روحی رعنا هم پایان دهد وشاهد لبخند این کودک آسیب دیده اجتماعی باشد وخوشحالیم که امروزاین آرزو تحقق یافت واکنون رعنای هفت ساله برای اولین بار دست میزند، میخندد و شادمان است.
یاورخیریه مهرآفرین افزود: آرزوی ما برای رعنای آینده این است که او یکی از موفق ترین زنان ایرانی شود، زنی که بتواند برای ایران اسلامی آبرو و اعتبار کسب کند و ما برای تحقق این آرزو از هیچ کوششی دریغ نمیکنی .
ولندیاری با بیان اینکه «ادامه درمان زیبایی رعنا نیزتوسط جراحان آلمانی درخرداد ماه سال آینده در شهر کرمان انجام میگیرد»، خاطرنشان کرد: در این زمینه پرفسور«هاینریش» و دکتر «جان قربان» از کشور آلمان در خرداد سال آینده به کرمان سفر میکنند.
نماینده موسسه خیریه مهرآفرین در استان کرمان با اعلام آمادگی موسسه متبوعش درجهت درمان رایگان آسیب دیدگیهای جسمی افراد بیبضاعت در سراسر کشور وهمچنین آسیبهای جسمی ناشی از خشونت علیه زنان و کودکان،ازآسیب دیدگان خواست تا از طریق شماره 09363435054 با خیریه ارتباط برقرار کنند
جشن تولد هفت سالگی «رعنا» بااین پیام تبریک «فاطمه دانشور» مدیر عامل کشوری موسسه خیریه مهر آفرین که «رعنای عزیزم، روزی برای اولین بار دیدمت، مهر وعشق عجیبی در قلبم نسبت به تو احساس کردم و از درد و ناراحتیت خیلی غمگین شدم. در این مدت به کمک آدمهای خیر و مهربان، با همه وجود تلاش کردم تا از سختیهای زندگی تو کم کنم و ودنیای قشنگتری برایت بسازم. دخترم آرزو دارم بعد از گذراندن این دوران سخت، روزی انسان قوی وبزرگی شوی که بتوانی به رعناهای زیادی کمک کنی، زیبایی رو به صورت و زندگیشان هدیه کنی و بهشون یاد بدی تا مثل خودت، در سخت ترین شرایط، شجاع و قوی باشند. پس اگر میخواهی مرا خوشحال کنی، به آرزوهای بزرگ و رنگی فکر کن؛ به زندگی قشنگی که برای خودت و بچههای دیگه میسازی. تولدت مبارک.» پایان مییابد.
«رعنا» این کوچکترین کودک قربانی اسیدپاشی در ایران، به امید پایان کابوسهای شبانهاش و آغاز آیندهای روشن در فرداهای پیش رو، به خانه کوچک پدر بزرگش میرود تا به آرامی، هدیههای جشن تولدش را باز کند.
منبع: ایسنا
برای آگاهی از آخرين اخبار و پيوستن به کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران جوان
اينجا را کليک کنيد.
انتهای پیام
کاش قدرتشو داشتم و کمکش میکردم ...فقط میتونم براش دعا کنم ...
کاش قدرتشو داشتم و کمکش میکردم ...فقط میتونم براش دعا کنم ...
کاش قدرتشو داشتم و کمکش میکردم ...فقط میتونم براش دعا کنم ...
کاش قدرتشو داشتم و کمکش میکردم ...فقط میتونم براش دعا کنم ...
کاش قدرتشو داشتم و کمکش میکردم ...فقط میتونم براش دعا کنم ...