به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،در 9ماهه ابتدای سال 94 به ازای هر 4.3 ازدواج یک مورد طلاق در کشور به ثبت رسیده؛ طلاق هایی که بیشترشان مربوط به رده سنی 25-29 سال بوده اند. با این حساب عجیب نیست اگر هر سال تعداد زیادی دختر و پسر جوان داشته باشیم که بعد از تجربه یک زندگی مشترک، حالا یا باید تبعات مجرد ماندن را به جان بخرند یا دوباره ازدواج کنند.
با وجود آمار بالای طلاق که گفته می شود به 18 مورد در هر ساعت می رسد، تنها 2.7 از ازدواج های هر سال مربوط به ازدواج مجدد زنان و 3.6 از آنها مربوط به ازدواج های مجدد مردان است. در واقع زنان و مردان زیادی در عین جوانی و شایستگی به دلیل تجربه یک شکست در زندگی مشترک خود، فرصت تشکیل خانواده را از دست می دهند.
اما آیا واقعا ازدواج کردن با فردی که قبلا تجربه زندگی مشترک را داشته اشتباه است؟ آیا ازدواج یک فرد مطلقه با فردی که قبلا تجربه ازدواج نداشته خیلی بد است؟ اگر کسی به شما پیشنهاد شود که قبلا تجربه ازدواج داشته باشد، چطور باید عمل کنید؟
قبل از هر چیز به تصویر ذهنی تان رجوع کنید
فرد مطلقه در ذهن شما و خانواده تان چه تصویری دارد؟ تا چند سال قبل، تصویری که افراد از یک زن یا مرد طلاق گرفته داشتند، متفاوت بود. این تصویر معمولا معرف فردی با چاله های بزرگ شخصیتی (مثل بیماری ها و اختلالات روانی یا رفتاری)، مشکلات اساسی در سبک زندگی (مثل اعتیاد، خشونت، بی بند و باری و...)، یا حتی داشتن چند فرزند و سن بالا بود. امروز اما زنان و مردانی که کارشان به جدایی می کشد، الزاما مشابه این تصویر نیستند. خیلی از آنها دختران و پسران جوانی هستند که عموما تحصیل کرده اند، در اجتماع حضور دارند، بدون فرزند هستند و به دلیل مشکلات ارتباطی و ناتوانی از اداره زندگی شان جدا شده اند. بنابراین ازدواج با یک فرد طلاق گرفته معنی این نیست که خودتان را دست پایین گرفته اید، ازدواجی نامتوازن داشته اید یا به اصطلاح در این ازدواج حیف شده اید.
فرد مقابل هم به شرطی که علت طلاقش مشکلات جدی مثل اعتیاد، بیماری جسمی و روانی، مسایل قضایی و... نباشد شخصی است مثل شما؛ با این تفاوت که یک شکست را تجربه کرده و اشتباهی را در گذشته مرتکب شده است.
درباره طلاق او تحقیق کنید
نزد مشاور بروید و همه چیز را درباره این ازدواج، علت های طلاق قبلی، احتمال شکست در ازدواج بعدی و... جویا شوید. فردی که طلاق گرفته، حتما مشکلاتی در سبک ارتباطی یا زندگی مشترک خود داشته که کارش به اینجا رسیده. این مشکلات، در فاصله طلاق تا ازدواج مجدد باید برطرف شود و فرد باید به اصلاح خود و اشتباهاتش بپردازد. اگر طرف مقابلتان می گوید که هیچ تقصیری نداشته و طرف مظلوم ماجراست، باید به آمادگی او برای ازدواج شک کنید. چون نشان می دهد او هنوز نتوانسته سهم خود را از اشتباهات گذشته معلوم کند و ممکن است دوباره در زندگی با شما هم دچار همین مشکلات شود.
ببینید که آیا از بحران طلاق گذشته یا نه
بهترین زمان برای ازدواج مجدد، دو سال بعد از طلاق است. در این دو سال فرد از همه وابستگی ها به زندگی قبلی جدا می شود، خود را پیدا می کند، زخم هایش را ترمیم می کند و کم کم آماده یک رابطه سازنده جدید می شود. اگر کسی زود و بلافاصله بعد از طلاقش ازدواج کند، احتمال زیادی دارد که ازدواج مجدد او صرفا با انگیزه جایگزینی و تسکین زخم های فعلی صورت گرفته باشد. چنین ازدواجی نتیجه ای جز شکست ندارد.
خودتان را بسنجید و ببینید چند مرده حلاجید
وقتی با فردی که طلاق گرفته ازدواج می کنید، نباید مدام پای گذشته او را به میان بکشید. نباید بگویید: من تو را نجات دادم؛ یا این که: حتما در زندگی قبلی ات هم همین کارها را می کردی که به جدایی رسید. همچنین، مراقب باشید که از موضع بالاتر با آنها برخورد نکنید. طرف مقابلتان را به دلیل آنکه قبلا یک بار ازدواج کرده از لذت های ازدواج، خوشی ها و خاطره سازی ها، گشت و گذارها و تجربه اولین ها با شما محروم نکنید. کرونومتر هردوی شما باید صفر شود بعد وارد این زندگی شوید.
در آخر بگذارید این را در گوشی بگوییم، افراد مطلقه، خیلی وقت ها بیشتر از افرادی سابقه ازدواج قبلی ندارند برای ازدواج مناسبند. چرا؟ چون به پختگی و بلوغ کافی در رابطه رسیده اند، می دانند زندگی مشترک چه چالش هایی دارد و مراقبند دوباره در آنها گرفتار نشوند. آنها اگر ازدواج مجدد آرام و خوبی داشته باشند، قدر زندگی شان را خوب می دانند و مراقبند با بچه بازی و اشتباه، این زندگی آرام را از دست ندهند. در یک کلام، تجربه ای دارند که از شکست کسب کرده اند و این زندگی تان را در طوفان ها یاری خواهد کرد.
منبع:تبیان
انتهای پیام/
۲سال و نیم زیر یه سقف باهم زندگی کردیم
سه بار از خونه بیرونم کرد منم عاااااشق
همیشه احساس تنهایی داشتم چون نه چندان احساسی خرج میکرد و نه پشتم بود.
آخر هم الان پرت شدم تو تنهایی خودم
بدیخت شدم . روزی ۱۰۰ دفعه به غلط کردن میفتم. این همه دختر دم بخت .چرا آدم خودشو تو دام بندازه .
معایبش رو براتون میگم . خواهشا شما تو چاهی که من افتادم نیفتید.
۱-زن مطلقه بسیار پر توقعه
۲-مقایسه گر هست با زندگی قبلی و هر کاری کنی فکر میکنه مردا همه همینطورن
۳-مثل دخترا عشوه و ناز براتون نداره
۴-قبل ازدواج به خاطر تجربش دلتون رو میبره و بلده با مردا چطور رفتار کنه. اما بعد ازدواج هیچی
۵- طلاق براش عادی شده و تابوی طلاق شکسته شده براش. هر چیز کوچکی تهدید به طلاق میکنه.
۶- معمولا دختر مطلقه از پسر بزرگتره ک در این صورت واویلاست.
خدا شاهده توقع زیادی در زندگی داشت و هر کاری میکردم راضی نمیشد و همش نار راضی بود مقایسه میکرد با شوهر قبلیش
و راحت اسم طلاق رو می اورد و بعد از 2 و سال و چند ماه طلاق توافقی شد
خانوم های مطلقه شاید اولش دلربایی کنند ولی اصلا اعتقادی در زندگی به عشق ندارن چون تمام احساسشون رو صرف زندگی اولشون کردند
میدونید دلیل ازدواج من این بود که سرش به سنگ خوردو قدر زندگی خو ب رو میدونه ولی اصلا اینطور نیست
۱- در ابتدای آشنایی بخاطر تجربه قبلی حسابی دل بری میکنن و کاملا میدونن چطور میتونن یه مرد رو از لحاظ عاطفی، فکری و حتی جنسی ارضا کنن به همین دلیل خیلیا راحت به دامشون میفتن
۲- بخاطر تجربه جدایی دیگه نگرانی از بابت جدایی ندارن برای همین اصلا برای حل مشکل و حتی برای ادامه پیدا کردن زندگی تلاش نمیکنن و این شما هستید که همیشه باید یکطرفه اقدام به نگه داشتن رابطه کنین
۳- بسیار حساس و زود رنج هستن و با کوچکترین اشتباهی دوس داره جدا شه
۴- بعد از جدا شدنش چون میخواست خیانت همسر اولشو تلافی کنه یا شاید بدلیل فرار از اتفاقی که براش افتاده بود با افراد زیادی وارد رابطه جدی بدون ازدواج شده بود که خب این اصلا خوب نیست
۵- اوایل از اینکه خواسته های کمی برای مراسم عروسی داره حرف میزد ولی وقتی پای عمل رسید تمام مراسمو خواسته های یه دختر مجردو داشت
۶- به طور ناخواسته مقایسه کردن با زندگی قبلیشونو همواره دارن حتی باوجود اینکه توی کلام اقرار میکنه اینکارو نمیکنه
من عاشق دختر همسایمون بودم ولی نتونستم باهاش ازدواج کنم و بعد از اون دیگه به فکر هیچکس دیگه ای نیفتادم.
من اون زمان دانشجوی دندون پزشکی بودم و رشتم رو ادامه دادم تا دندون پزشک شدم.
از نظر مالی هم خداروشکر بدم نیست و دستم تو جیب خودمه.
چند وقت پیش فهمیدم دختر همسایمون تازگیا طلاق گرفته و الان جدا پیش پدر مادرش زندگی میکنه.
پس دوباره عشقم گل کرد
این خانوم بچه نداره و تقریبا همون دختر سابقه که پخته تر شده و منم هنوز دوستش دارم.
کسی هم از عشق من خبر نداره
میترسم باز هم مثل قبل بشه و نتونم بهش برسم
موندم چه کنم )؛
وصعش مالیش از من پسر بهتره
و تنهاست با مادرشه
و نا امید شده
کمک کنید ممنون
اتفاقا من همچین تصمیمی دارم
ولی اگه پا پیش بذارم فامیل میگن به خاطر
پول باباشه
درصورتی که من قبل از ازدواج ایشون بهش علاقه داشتم
ازدواج کرد و بعد شیش ماه طلاق گرفت
نمیدونم چیکار کنم