منشأ اصلی تروریسم تکفیری در جهان باورهای وهابی است که به شدت از سوی مدارس مذهبی فعال در عربستان و خارج از مرزهای آن ترویج و منتشر می‌شود.

به گزارش ر ‌گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان  ؛روزنامه «جوان» امروز در یادداشتی به قلم«احمد کاظم‌زاده»نوشت:روز جمعه چند فرد نقابدار به هتل اسپلندید و کافه کاپوچینو در اوآگادوگو پایتخت بورکینافاسو حمله کردند و در جریان درگیری‌ای که بین این افراد و نیروهای نظامی بورکینافاسو و نیروهای نظامی غربی و به‌خصوص فرانسوی روی داد 23 نفر کشته و 33 نفر دیگر زخمی شدند. گفته می‌شود افراد مهاجم از اعضای گروه المرابطون بوده‌اند که شاخه القاعده در مغرب عربی محسوب می‌شود. با توجه به اینکه مکان‌های مورد حمله محل اتراق و پاتوق اتباع غربی بوده و مهاجمان برخی از نشانه‌های اعضای القاعده را نیز با خود داشتند از این رو احتمال نقش و دخالت این گروه در این حمله قوی‌تر به نظر می‌رسد، با این حال نباید از این واقعیت نیز غافل شد که در مواردی تجربه نشان داده است این گروه‌ها بدون آنکه خود نیز متوجه شده باشند به عامل و ابزاری برای تسویه‌حساب قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی رقیب تبدیل می‌شوند. حال جدا از اینکه آیا شاخه مغربی القاعده نیز در حمله به محل اقامت غربی‌ها در پایتخت بورکینافاسو مورد استفاده ابزاری بازیگران رقیب محلی و بین‌المللی قرار گرفته است یا نه، امروزه این واقعیت برای خیلی از محافل امنیتی - اطلاعاتی، پژوهشی- تحقیقاتی، سیاسی- خبری و فکری- دینی در جهان آشکار شده است که منشأ اصلی تروریسم تکفیری در جهان باورهای وهابی است که به شدت از سوی مدارس مذهبی فعال در عربستان و خارج از مرزهای آن ترویج و منتشر می‌شود. یکی از شاخص‌های مؤید این واقعیت پیوند فکری عمیق و گسترده‌ای است که بین آموزه‌های وهابیت و عملکرد گروه‌های تکفیری وجود دارد و در هر دو توسل به خشونت آن هم با بدترین شیوه همچون گردن زدن و سربریدن توجیه می‌شود و رنگ و لعاب دینی به آن داده می‌شود. گرچه این گروه‌ها به اقتضای شرایط القاب مختلفی به خود می‌گیرند و تحت عناوینی چون القاعده، داعش، النصره، بوکوحرام، المرابطون و... خوانده می‌شوند اما در ورای به ظاهر کثرت‌گرای این گروه‌ها نوعی وحدت فکری و عملی وجود دارد که در گفتمان وهابیت معنی پیدا می‌کند. این گفتمان از طریق مدارس مذهبی که ازسوی خاندان سعودی تأمین مالی می‌شوند، ترویج داده می‌شود و برخی از آمارها حاکی از این است که عربستان تاکنون نزدیک به 100 میلیارد دلار برای احداث این مدارس در داخل و خارج هزینه کرده است و همین امر یکی از عوامل رشد قارچ‌گونه گروه‌های تکفیری تحت عناوین مختلف شده و یکی از دلایل ناکامی و شکست طرح‌های بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم تکفیری از این مسئله ناشی می‌شود. شاید مهم‌ترین نکته‌ای که در بررسی گسترش برون مرزی وهابیت و مظاهر عینی آن یعنی گروه‌های تکفیری مورد غفلت قرار گرفته چگونگی پیوند این مسئله با بقا و حیات خاندان آل سعود است که به نوعی با معامله استراتژیک عبدالعزیز بن آل سعود بنیانگذار این کشور با امریکا در خصوص «نفت‌در برابر امنیت» نیز در ارتباط بوده است. براساس این معامله بنا بود عربستان نفت امریکا را تأمین و تضمین کند و در مقابل امریکا نیز امنیت خاندان سعود را در هر شرایط بر دوش بگیرد. در چارچوب این معامله استراتژیک راز دو مسئله آشکار می‌شود؛ نخست اینکه چرا عربستان به توسعه مدارس دینی در داخل و خارج پرداخته است و دوم اینکه چرا امریکا و دیگر کشورهای غربی در قبال گسترش گفتمان وهابیت به عنوان سرچشمه فکری گروه‌های تکفیری تاکنون مماشات کرده‌اند. در مورد نخست باید گفت که خاندان سعودی برای اینکه خود را در برابر فشار علمای وهابی متدین و وفادار به آموزه‌های وهابی نشان بدهند و در عین حال بر همکاری با غربی‌ها (که از نظر وهابی‌ها کافر معرفی می‌شدند)سرپوش بگذارند به احداث و گسترش مدارس وهابی در داخل و خارج پرداخته‌اند. دوم اینکه توسعه این مدارس این امکان را برای خاندان سعودی فراهم می‌کرد که تندروها را به بهانه آموزش و انجام فریضه جهاد از کشور خارج و برای مدتی نفسی تازه کنند. سوم اینکه سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی عربستان به‌خصوص در زمانی که بندر بن سلطان ریاست این سرویس را برعهده داشت، کوشید از افرادی که در مدارس مذهبی در داخل و خارج عربستان آموزش دیده بودند برای مقاصد سیاسی و امنیتی خود استفاده کند.
اما درخصوص اینکه چرا کشورهای غربی و در رأس آن امریکا در قبال گسترش وهابیت به عنوان سرچشمه تروریسم تکفیری تاکنون مماشات کرده از دو مسئله ناشی می‌شود: نخست نیاز نفتی امریکا و غرب به عربستان است که البته تا پیش از کشف نفت شیل در امریکا تأثیر‌گذار بود و بر همین اساس احتمال می‌رود با کاهش وابستگی امریکا به نفت عربستان نشانه‌هایی هر چند ناکافی از تغییر رویکرد در این زمینه دیده می‌شود که امکان دارد در آینده تشدید شود، دوم اتخاذ سیاست دسته‌چک سفید از سوی عربستان در برابر این کشورها بوده است و بر همین اساس با وجود اینکه در ماه‌های اخیر (از حملات پاریس گرفته تا حملات بورکینافاسو) تروریسم تکفیری عمدتاً منافع و مواضع فرانسه را مورد هدف قرار داده است اما این کشور با توجه به قراردادهای کلان اقتصادی و نظامی که با عربستان به امضا رسانده و برای برون‌رفت از چالش‌های اقتصادی به اجرای این قراردادها نیاز دارد، بنابراین در برابر خودداری عربستان از بستن مدارس وهابی سکوت کرده است اما با این‌حال بعید به نظر می‌رسد این کشورها برای همیشه بتوانند به مماشات خود ادامه دهند.
منبع:فارس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.