هر کسی تقدیری در زندگی دارد و این به عهده خودش است که با قسمت خود بجنگد یا با آن همکاری کند اما آیا این حرف به این معنی است که با قسمت خود بجنگند یا با آن همکاری کند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، آیا تا به حالا دقت کرده اید که بعضی افراد بدون توجه به مسائل و مشکلات , چقدر در سر زندگی و شاد بودن تواناهستند؟ تحقیقات نشان می دهد این حالت ذاتی یا خدادادی نیست بلکه یک مهارت است که این افراد ان را درخود پرورش داده اند . شما هم اگر بخواهید می توانید این مهارت را کسب کنید و زندگی خود را لبریز از شادی ونشاط سازید.

1- اشخاص شاد با زندگی همراهی می کنند.!!!

هر کسی تقدیری در زندگی دارد و این به عهده خودش است که با قسمت خود بجنگد یا با آن همکاری کند اما آیا این حرف به این معنی است که با قسمت خود بجنگند یا با آن همکاری کند. اما آیا این حرف به این معنی است که فرد باید دراز بکشد و بگذارد زندگی روند خود را طی کند؟

مسلما نه! در عوض می تواند روشی در پیش گیرد که به بهترین وجه ممکن با مسایل مواجه شود و حداکثر تلاش خود را در این زمینه نشان دهد در آن صورت متوجه راه های جدیدی می شود و با کشف آن ها انرژی تازه ای کسب می کند . زندگی می خواهد شخص , تقدیر و سر نوشت خود را بفهمد آیا ترجیح نمی دهید به جای جنگ با زندگی کنار بیایید؟

2- اشخاص شاد فقط مثبت نمی اندیشند بلکه مثبت عمل می کنند.

مثبت اندیشی مسلما جای خودش را دارد. برای شاد بودن باید افکار خود را عوض کنید. اما منتظر از راه رسیدن احساسات نباشید. اشخاص دارای قدرت کنترل مستقیم بر چگونه عمل کردن و چگونه اندیشیدن خود هستند.

اگر می خواهید شخص شادتری باشید , شادمانه تر عمل کنید. اگر می خواهید شخص مهربان تر و با عاطفه تر عمل کنید. اگر می خواهید منش دوستانه تری داشته باشید دوستانه تر عمل کنید.

احساسات پس از عمل کردن از راه می رسند.

3- اشخاص شاد آن چه را که احتیاج دارند طلب می کنند. ادعونی استجب لکم

همان طور که نعمت ها معمولا از آسمان به زمین نمی افتند, از شکایت کردن نیز چیزی عاید اشخاص نمی شود.

اگر به ضرب المثل هر چه بکارید همان را درو می کنید اعتقاد دارید پس به جای شکایت کردن به دنبال خواسته های خود بروید. این انتخاب شماست. می توانید به همین رویه ادامه بدهید, دیگران را متهم کنید و همچنان چیزی عایدتان نشود یا می توانید خیلی راحت آن چه را که خواهید طلب کنید.

4- اشخاص شاد مشتاق تغییر هستند.

ثابت ماندن و تغییر نکردن مخالف همه قوانین طبیعت است . اگر تلاش کنید که ثابت اتفاق بیفتید, در این صورت همیشه ناراحت خواهید بوداگر اجازه بدهید ترس از تغییر کردن شما را متوقف سازد , با محروم شدن از خواسته های خود موافق هستید شما می توانید بر این باور باشید که تغییر باعث آزار اشخاص می شود و در مقابل آن مقاومت به خرج دهید. یا در عوض می توانید تغییرات را با آغوش باز پذیرا باشید و معتقد باشید که وجود آن ها به شما کمک خواهد کرد.

همه این ها بستگی به این موضوع دارد که تصمیم بگیرید کدام عقیده را باور کنید.

5- اشخاص شاد به خود اجازه شکست خوردن نمی دهند.

شکست به این معنی نست که هیچ گاه به هدف خود نرسید و یا دلیلی بر دست کشیدن از هدف نیست به هدف دست نیافتن تنها یک معنی دارد: شما به تمرین و تجربه بیشتری احتیاج دارید و مشتاق اشتباه کردن باشید و تسلیم نشوید. اجازه ندهید یک شکست شما را به گونه ای تحت تاثیر قرار بدهد که همه تلاش های خود را از بین ببرید و درست مثل یک دونه لذت به خط پایان رسیدن را حس کنید.

6- اشخاص شاد در زمان حال زندگی می کند.

اگر نسبت به لحظه حال آگاه هستید و در کنار آن منتظر آینده نیز هستید قادر خواهید بود تا از فرصت ها سودببرید. اگر با خودخوری غم گذشته را می خورید چشمانتان به روی امکانات و فرصت های حال بسته خواهد بود در عین حال نافع اینده را نیز از دست خواهید داد . 

زندگی شاد محصول زندگی کردن در لحظه حال است که اگر از آن خوب استفاده بشود تکیه گاه و ضریب اطمینانی برای داشتن آینده ای خوب و فوق العاده است. اشخاص فقط باآن چه که امروز انجام می دهند می توانند آینده خود را تحت تاثیر قرار دهند.

7- اشخاص شاد برای اینده برنامه ریزی می کنند. هدف گرا هستند

انسان های شاد می دانند باید تسلط داشتن بر زندگی را تمرین کنند و بر زندگی خود کنترل داشته باشند تا دربرابر احساساتی مانند قربانی بودن یا بی دفاع بودن مقاوم باشند. برنامه ریزی در جهت درست انجام دادن کارها امری ضروری است نه این که وقت خود را بر هر چیزی که توجه فرد را به خود جلب می کند, صرف کند.

برای آن چه که برایتان مهم است برنامه ریزی کنید و تصمیم بگیرید تا وقت پول انرژی و منابع محدود خود را برای آنصرف کنید.

*کارشناس ارشد روانشناسی
منبع: برترینها
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
رحمان
۱۵:۲۵ ۱۲ آذر ۱۴۰۰
به مدت ۳ سال که بیکارشودم بخاطر حادثه در محل کار از مهر کمرم اسیب شدید دیده بعدبرای عمل کمرم ازشرکت شکایت کردم بیمه بودم شرکت تمام کارها را جلوی من همه رابرعلیه من بستن حتا وکیل منو خریدن دیدم تمام ارگانها طرف سرمایه دارهستن من هم کمک نداشتم دست گرفتم بعدازان تاامروز اعصبانی کم حوصله یکجا نشین شودم وهمش تو فکرمن چیزهای منفی میگزه به همه اعتماد میکونم چون فکرم جای دیگه سرمیکونه طرف مقابل حرفی بزنه قبول کرده بعد قول انجام میدم فکرم اشتباه منو میگه منظورم ادمی بیخود بی اراده اعصبی یکجا نشین حتا روزا ازخانه بیرون نمیرم وقت شب تاصبح بیرون میرم فکرم زندگیم زن بچه هام تورنج قراردادم همش ازشرکتی هست که زندگی جونی مراگرفت مغزم کارنمیکونه دونبال انتقام میگردم هزاران فکرمنفی مرااز احساس زندگی زن اشوی برخورد من باخانوادم کارهم بخاطر دردکمرم نمیدونم چه هدفی دارم تو سن۴۰سالگی زمین گیرشودم پشتی بان هم ندارم همه رااز خودم روندم موندم بین زمین اسمان هیچ حس حالی ندارم تواین روزای گران شودن ها فشارزیادی وارد میشه کمکی ندارم حس حالم ندارم حوصله کسی راندارم باخودم جنگ دارم به این زندگی من عشق احساس مغزم مثل باطری داره خراب میشه دولت ماهم حمایتم نکرد موندم خسته چندبار رگ دست خودمو میخاستم بزنم دلم میکشید سمت پسرم که زندگی اون چطور میشه دست میکشیدم شهرمنده زیاد حرف زدم مرسی