خوش‌ترین روزهای زندگی من همان ماه‌های ابتدای انقلاب بود.

حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ فرزاد موتمن کارگردان سینما که بعد از اتمام تحصیلات خود برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد و در زمان انقلاب به خاطر پیروزی ایران و ورود امام خمینی راهی ایران شد، مهمان امروز گفتگوی ماست که در ادامه می‌خوانید:


*شما در زمان انقلاب کجا بودید؟

من در اولین روزهای انقلاب کماکان در آمریکا درس می‌خواندم؛ اما من هم مثل خیلی از دانشجویان ایرانی وقتی فیلم و خبری که از تلویزیون در زمان انقلاب پخش می‌شد را دیدم، احساس کردم که باید برگردم. با اینکه آنجا زندگی، احساس تعلق و خاطره داشتم، تدریس و تحصیلم ناتمام مانده بود،‌ یکی دو روز بعد از پرواز امام خمینی از نوفل لوشاتو، از نیویورک پرواز کردم ولی من کمی دیرتر رسیدم. در واقع من درست نزدیک روزهای قیام رسیدم. دلیلش این بود که شاپور بختیار فرودگاه رو بست و پروازهای اروپا به ایران متوقف شده بود. الان یادم نیست چقدر، ولی چند روزی در کشورهای مختلف بودم تا بالاخره از فرانسه توانستم یک پرواز بگیرم به ایران برگشتم.


* در آن زمان فعالیت‌ هنری انجام دادید؟

من در واقع با یک مقدار فیلم سوپر هشت و یک دوربین 10.14 به ایران برگشتم. در واقع داشتم گزارش تصویری از هر آنچه که می‌دیدم می‌گرفتم. این گزارش‌ها حتی تا روزهای اشغال سفارت آمریکا طول کشید. من حتی تصاویری از اشغال سفارت آمریکا گرفتم. چون جزو دانشجویان خط امام نبودم. تصاویری از شروع تظاهرات داشتم. همینطور تصاویری از گردهمایی سیاسی از احزاب و گروه‌های مختلف.


* از فیلم‌هایی که گرفتید استفاده هم کردید؟

بعد از این اتفاقات به آبادان رفتم. چون خانه پدری‌ام آنجا بود و فیلم‌ها را بردم تا تدوین کنم و برگردم آمریکا و درسم را بخوانم. کلیه‌ راش‌هایی که گرفته بودم در بمباران آبادان از بین رفت، چون خانه ما موشک خورد و همه چیز از بین رفت و من اصلا ماندگار شدم و شروع به کار کردن کردم. من با خودم 13 چمدان کتاب آوردم؛ اما در موشک‌باران از بین رفت.


* بهترین خاطرات زندگی شما؟

خوش‌ترین روزهای زندگی من همان ماه‌های ابتدای انقلاب بود. حس خوبی بود؛ یعنی کل جامعه همه مردم احساس می‌کردند که کار مهمی انجام دادند. به هر حال یکی از سنگین‌ترین دیکتاتوری‌های دنیا را واژگون کرده بودند. این حس به قدری خوب بود که عملا کشور به صورت خودمختار توسط خود مردم داشت اداره می‌شد. چون حکومت تازه شکل گرفته بود، نهادها ضعیف بودند. نیروی انتظامی بود اما قدرت زیادی در ابتدا نداشت. روزهای اول انقلاب خود مردم بودند که کشور را اداره می‌کردند.

* آخرین تصویر شما قبل از انقلاب؟
 
آخرین خاطره‌هایی که من از دوره رژیم پهلوی داشتم، پس از رفتن از ایران این بود، که شاه اعلام کرد که کشور تک حزبی است. فقط حزب رستاخیز و بعد اعلام کرد که همه باید اسم‌نویسی کنند در این حزب و هر کس اسم‌نویسی نمی‌کند برود. من جزو کسانی بودم که اسم‌نویسی نکردم. به همین خاطر دیپلم رو به من ندادند. من سال‌ها بعد رفتم شیراز گفتم دیپلم رو بهم بدهید و آن‌ها یک برگه جلوی من گذاشتند که امضا کن جزو رستاخیز هستی. گفتم امضا نمی‌کنم. من فکر می‌کنم در سال 62 دیپلم گرفتم. یکی این بود و یکی انبوه زندانیان سیاسی. یعنی ما علی‌رغم اینکه 35 میلیون نفر جمعیت کشورمان بود سازمان عفو بین‌الملل اعلام کرده بود ما بالای 100 هزار زندانی سیاسی داریم. ما زندانیان سیاسی را نمی‌شناختیم ولی از بین شعرا و نویسنده‌ها که می‌رفتند و می‌آمدند می‌فهمیدیم که تعداد کم نیست. این‌ها آخرین خاطره‌هایی بود که از دوره شاه داشتم و ناگهان بعد از انقلاب با جوی روبرو شدیم که دیدیم همه گروه های سیاسی حضور دارند و حرف می‌زدند. عقاید خود را بیان می‌کنند و این خیلی به نظرم دلچسب بود. من از آمریکا که می‌گفتند مهد دموکراسی است آمده بودم اما ایران را در آن ماه‌ها به شدت دموکراتیک‌تر دیدم.


* تغییری که در روزهای اول انقلاب مشاهده کردید؟

یادم می‌آید در آن روزها ما سر چهار راه به قول دوره شاه پاسبان نمی‌دیدیم، افسری وجود نداشت. خود مردم ترافیک را کنترل می‌کردند. دقت کنیم که موج انقلاب با خودش یک نسیم آزاد آورده بود.


* شما به خاطر چه چیزی برگشتید؟

واقعا به خاطر انقلاب برگشتم. یعنی احساس کردم انقلاب لحظه مهمی است. انقلاب چهار راه تاریخی است. واقعا هنوز بهترین خاطره‌ها از زندگیم مال آن روزهاست و خداوند را شاکرم که آن روزها را دیدم. همان روزها ما شکل گرفتیم و ماحصل همون روزها هستیم.


* فضای فرهنگی قبل و بعد از انقلاب را چگونه می‌بینید؟
 
در سینما اتفاقات خوب افتاد؛ اما لزوما همه اتفاقات خوب نبودند. یعنی الان که نزدیک به سی و چهار سال از انقلاب می‌گذرد، احساس می‌کنیم شعرمان در قیاس با شعر دهه 40 خیلی عقب افتاده. شاید آن اختناق کمک به شعر می‌کرد.


*سینما چگونه بود؟

سینما در سال‌های 55 و 56 به کلی نابود شد. تا سینمای ایران پیش از آن حدود 90 تا 120 فیلم تولید کرد که در سال 55 و 56 تولید به چند فیلم رسید. یکی از دلایلش این بود که دیگر فیلم فارسی سلیقه مخاطب را ارضا نمی‌کرد. در عین حال فیلمسازی که که اسمشو گذاشته بودیم، «موج نو» نمی‌توانست رقابت کند. در نتیجه فیلم فارسی ضعیف و ضعیف‌تر شد و مردم وقاحت را دوست نداشتند و بهش جواب مثبت ندادند.


* وضعیت استقبال مردم از سینما چطور بود؟

بعد از انقلاب در دهه 60 که دوباره سینمای ایران کم کم شکل گرفت و با توجه به اینکه آن سال‌ها ماهواره، دی وی دی و ... نبود و تفریحات مردم محدود بود و مشکلات اقتصادی کمتر بود؛ اما مردم در سبد خرید خود رفتن به سینما را داشتند.


* در حال حاضر چطور است؟

سینما هنوز ارزان‌ترین تفریح است. حمایت دولتی و خواست خود فیلمسازان و حمایتی که مردم از فیلم‌ها کردند، باعث شد دوباره شروع با شتاب خوبی داشته باشیم و نسل جدیدی وارد سینما شدند. همچنین فیلم‌ها در قیاس با آن دوره چه به لحاظ تکنیکی و چه به لحاظ دراماتیک رشد خوبی داشت.






انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.