«پیشخدمتها ورود مهمانان غریبه را اطلاع میدهند، اتاقها را مرتب میکنند و برای مهمانان چپق، قلیان و قهوه میآورند. مزد آنها زیاد است و لباس هم دریافت میدارند. رئیس آنها که اغلب پیشکار همه خانه است (ناظر) حتی لباس شال قیمتی بر تن دارد که هرگاه به خدمت ارباب منزل برسد روی آن قبای بلند میپوشد؛ وی منحصرا روابط ارباب خانه را با دنیای خارج برقرار میکند».
بخشی ازآگاهی ما درباره دنیای خدمتکاران و نوکران و شیوه عملکرد و چگونگی رفتار با آنان در جامعه ایران سدههای گذشته، وامدار سفرنامه یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اروپایی دربار ناصرالدین شاه قاجار با نام «ایران و ایرانیان» است. دیگر جهانگردان و شرقشناسان اروپایی و البته تاریخنویسان و خاطرهنگاران ایرانی نیز در نوشتههایشان به گونه پراکنده به کلیات این موضوع پرداختهاند. پولاک اما به هر دلیل با جزییاتی موشکافانه به این پدیده توجه و آن را توصیف کرده است.
روایت او آنجا اهمیت بیشتر مییابد که در یک بخش جداگانه، همه نوکران و خدمتکاران یک خانه و وظیفهها و مسئولیتهایشان را آورده است. پس از پیشخدمتها که سخنشان در آغاز رفت، در توصیف وی، فراشها جای گرفتهاند «بیشتر کار مربوط به فرشها و چادرها را انجام میدهند؛ زمین را هموار میکنند، چادرها را بر پای میدارند و هیزم میآورند». آشپزها دستهای دیگر از خدمتکاران منزل به شمار میآمدند «غذا را میپزند و چون هنرمند بحساب میآیند با آنها رفتاری بسیار خوب دارند و نسبت به آنها گذشت میکنند. وظیفه سرآشپز فقط نظارت در کار آشپزها و تکمیل غذا در لحظات آخر است، درحالیکه "آشپز شاگرد" ها تمام کارهای مشکل را متقبل هستند».
پولاک سپس روایت خود را به قهوهچیها میرساند که جایگاهی ویژه در خانه بزرگان و ثروتمندان داشتهاند «قهوهچی مسؤول تهیه چای، قهوه و قلیان است. در سفرها وی بر قاطر مینشیند و جلو خود برای ارباب خورجینی پر از تنقلات دارد. در یک طرف او منقلی پر از آتش سرخ و در طرف دیگرش مشک آبی (قبل منقل) آویخته است. به صورتی که وی در هر لحظه میتواند قلیان را آماده سازد». قلیان در ایران در آن روزگار به اندازهای در زندگی ایرانیان حضور داشته که به روایت سفرنامهنویس ما «در منزلهای اعیان چند نوکر نگاه میدارند که کارشان منحصرا پاک و تمیز کردن، آوردن و دودی کردن قلیان است».
میرآخور، دیگر خدمتکاری است که «نظارت بر اصطبل را بعهده دارد. به هنگام سواری به ارباب کمک میکند که سوار و پیاده شود و درحالیکه پارچه رنگارنگ چهل تکهای را که «زینپوش» نام دارد بر شانه افکنده بلافاصله در پیشاپیش اسب حرکت میکند. خرید یا فروش اسبها فقط با وساطت او انجام میپذیرد؛ هرگاه وی را نادیده بگیرند میداند که چگونه معامله را برهم زند یا طوری عمل کند که آن داد و ستد سرانجام به ضرر ارباب تمام شود. مهترها که رسیدگی به دو رأس اسب را بعهده دارند زیر نظر وی انجام وظیفه میکنند».
قاپچی، نوکر بعدی «اغلب مردی سالخورده است که با نگاههای سرشار از سوءظن راههائی را که به اندرون منتهی میشود زیر نظر مستمر دارد». پولاک قراولها را نوکرانی میداند که «بزرگان و اعاظم افواج» به کار میگیرند؛ آنها «برای افزونی تشخص ارباب با چماقهائی که بالا گرفته شده جلو اسب وی گام برمیدارند». پولاک در سفرنامه خود از آنجا که از رفتوآمدهای شبانه یاد میکند، مینویسد «شب هنگام مردم با خود فانوس بردارند. ... معمولا دو فانوس به دست نوکران پیشاپیش حمل میشود». م
موقعیتی دیگر که پای نوکران به میان میآمده، همراهی ارباب برای قضای حاجت بوده است. پولاک در اینباره مینویسد «پس از قضای حاجت، ایرانی بدن خود را با دست چپ میشوید و سعی میکند که دست راستش آلوده نشود و پاک بماند. به همین منظور هرکس آفتابهای از مس با خود برمیدارد یا حمل آن را به نوکری وامیگذارد».
منبع: روزنامه شهروند
انتهای پیام/