به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان ازلرستان، اين غار در يک منطقة تاريخي - باستاني در ارتفاعات معروف به کوه «مهله» و در يکي از درههاي آن به نام «دره باغ» واقع شده است و از نظر ساختار در سازندهاي آهکي دورة کرتاسه به وجود آمده و با توجه به تهنشستهاي رسوبي و آهکي فراوان، حاوي استالاکتيت (چکندهها) و استالاگميت (چکيدهها)ي بسيار زيباست.
وجود همين ساختارهاي طبيعي، عظمت و زيبايي خاصي به آن داده است. تالارها و حفرهها و شکاف هاي متعدد ايجاد شده در غار، فضايي اسرارآميز به آن داده و بيننده را به تحسين و اعجاب وا ميدارد.
اين غار از ديدگاه ارزش فرهنگي و باستانشناختي نيز غاري با اهميت و باارزش محسوب ميشود و از نظر آثار تمدنهاي باستاني بسيار غني توصيف شده است.
ارتفاعات کوه مهله قاعدة يک مثلث فرضي را ميسازند که دو ضلع آن از رودخانة «سميره» و «کشگان» تشکيل شده است. اين مثلث از نظر تجمع و تعدد مراکز سکونتي انسانهاي پيشين و وجود تپهها و محوطههاي باستاني و تاريخي، غنايي فوقالعاده دارد و در ادوار پيش از تاريخ و در دوره هاي تاريخي به ويژه عيلامي، پارتي و ساساني رونق و اعتبار فراوان داشته است.
در غار مورد بحث، به ويژه در قسمت مدخل و تالار و ورودي آن، آثار و بقاياي حيواني و انساني به وفور ديده ميشود که حاکي از سکونت گاه و بيگاه انسانها در اين غار است.
در وضع فعلي به نظر ميرسد که غار فاقد راههاي ورودي است و اجباراً بايد از شيوههاي کوهنوردي و سنگنوردي براي رسيدن به آن استفاده کرد. راه ورود به غار در گذشتهها آسانتر بوده؛ اما به نظر ميرسد بر اثر فرسايش کوه يا وقوع زلزله، رابطة آن با بيرون قطع شده است.
آثار اين حادثه طبيعي در داخل غار نيز آشکارا ديده ميشود. دهانه و بخشي از تالار اولي غار را، سنگهايي که از سقف آن فروريخته، فرا گرفتهاند.
سفالها و قطعات پراکنده در داخل غار، هيچ اشارهاي به سکونتهاي دورة پيش از تاريخ و عصرهاي غارنشيني ندارند. شايد لايههاي کهنتر که در زير لايههاي ناشي از رسوبات کربنات کلسيم که سقف و ديوارههاي تالارهاي دوم، سوم، چهارم و پنجم غار را پوشاندهاند، و يا در زير لايههاي فروريخته، آثاري باشد که مدفون شدهاند. اما آثار زيستي و سطحي موجود، همگي اشاره به رد پاي تمدنهاي تاريخي ايران به ويژه تمدنهاي پارتي و ساساني دارند.
سفالهاي پراکنده در سطح غار و خمرههاي بزرگي که قشري از رسوبهاي آهکي آنها را سفيدپوش کرده است، در مقايسه با سفالهاي مشابه و هم دورة خود ميتوانند تاريخ تقريبي و زمان سازندگان هنرمند خود را بنمايانند. بيشتر خمرهها از نوع نقش افزوده يا «استامپي» دورة پارتي و ساسانياند که با سفالهاي تپة گيان نهاوند و بعضي سفالهاي منقوش به دست آمده از شوش شباهت دارند. برخي از آنها نيز، سفالهاي ساده دورة عيلام جديد هستند.
به هر حال، اين غار با توجه به وضعيت آن، نميتوانسته است در دورههاي تاريخي، پيوسته به صورت مسکوني مورد استفاده باشد و به نظر ميرسد در هنگام حمله و جنگ، به صورت پناهگاه و مأمن، مورد استفادة ساکنان دامنههاي کوه «مهله» و کنارههاي «سيمره» و «کشگان» قرار ميگرفته است. ظاهراً در برخي دورهها نيز، مخالفان و ياغيان، عليه نظام موجود و حکومتهاي مرکزي، از آن استفاده ميکردهاند.
با انجام پژوهشهاي باستان شناختي، ميتوان به بسياري از مجهولات موجود در زمينة تاريخگذاري اين غار و منطقه پاسخ داد.
تعداد زیادی اشیا نفیس با قدمت تاریخی فراوان در کاوشهای غیر مجاز از این غار به دست آمده اند که در موزه های اروپایی مانند لوور و موزه بریتانیا و نیز آمریکایی مانند موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری می شوند.
این اشیاء شامل پیکره ها، بشقابها و تکوکهای نفیس هستند. در سالهای اخیر، برخی از اشیای دزدیده، توسط نیروهای اطلاعاتی کشف شده و در اختیار سازمان میراث فرهنگی کشور قرار گرفته اند. این اشیا در موزه ایران باستان در تهران و نیز در موزه قلعه فلک الافلاک در خرم آباد نگه داری می شوند.
انتهای پیام/