با شعله ور شدن آتش جنگ میان هلندیها و اهالی بومی برزیل، یهودیان ناچار شدند برزیل را به قصد «نیوآمستردام» در آمریکای شمالی که بعدها «نیویورک» نام گرفت ترک کنند. با گذشت نیم قرن از ورود یهودیان مهاجر به نیویورک، با آن که فرزندانشان تحت تأثیر جامعه و سرزمین جدید، افرادی کاملاً متمایز از پدران و اجداد خود شده بودند، اما در عین حال آداب و سنن قومی خود را همچنان حفظ میکردند و این امر موجب میشد تا اقلیت یهود همواره در میان شهروندان آمریکایی متمایز و شاخص باشد. در زمان جرج واشنگتن، نخستین رئیس جمهور آمریکا (1789 – 1797) این کشور تنها میزبان چهار هزار یهودی بود که بیشترشان بازرگانانی ثروتمند به شمار میآمدند. این یهودیان در بحرانیترین لحظات جنگهای استقلال، آمریکاییها را با اعطای وامهای کلان، مورد حمایت و کمک خود قرار دادند؛ اما پس از 50 سال، در پی مهاجرتهای انبوه و گسترده یهودیان اروپا و به ویژه آلمان به آمریکا، تعداد آنها به بیش از سه میلیون و 300 هزار نفر رسید.
عامل اصلی جریان سیل مهاجرت یهودیان به آمریکا این بود که سرزمین جدید را محیطی امن و راحت و بکر برای زندگی و توسعۀ فعالیتهای اقتصادی خود یافتند؛ بنابراین چندان عجیب نبود که یهودیان آن زمان، آمریکا را «سرزمین موعود» و «کنعان جدید» و شهر نیویورک را اورشلیم نامیدند و کسب سودهای کلان و تحمیل منافع بیحساب را برشمردند. این عوامل در مجموع باعث میشد که یهودیان مهاجر به سرزمین جدید، در رفتار و عملکردهای خود، جانب احتیاط را در نظر بگیرند تا مبادا تجربه تلخ اخراج مکسر، از سرزمینهای پیشین در این دیار نیز تکرار شود. بدین ترتیب اکثر یهودیان مهاجر به ایالات متحده به رغم حفظ هویت فرهنگی – یهودی خویش از گرایش به صهیونیسم پرهیز میکردند؛ تا آن که با بروز اوضاع اندوهبار یهودیان در آسمان نازی، و به ویژه با تأسیس رژیم صهیونیستی این وضع تغییر یافت. با این حال تا قبل از این اتفاق رهبران سیاسی ایالات متحده به دلیل روحیات مرموز و رفتارهای موزیانه و غیر صادقانهای که از خود نشان میدادند، آنان را افرادی خطرناک و انگل مفت و خودخواه می شمردند.
به همین علت در همین راستا مخالفتهایی با یهودیان و افزایش جمعیت آنان صورت میگرفت؛ از جمله توماس جفرسون که بعدها به عنوان سومین ریس جمهور آمریکا برگزیده شد، طی نامهای به جان آدافر رئیس جمهور وقت آمریکا (1801 -1797) خطر نفوذ یهودیان را در اقتصاد آمریکا یادآور شد و نوشت: "من معتقدم که این بانکها برای استقلال و آزادی، از ارتش دشمن خطرناکتر است. این بانکها با نفوذ اقتدار خویش، به مبارزه و رقابت با دولت برخاستهاند. از این رو تأکید میکنم که باید امتیاز صدور اسکناس از این بانکها سلب و در اختیار ملت یعنی صاحبان اصلی آن قرارگیرد."
دامنه و عمق نفوذیهود اسرائیلی در جامعه آمریکا
سابقه نفوذ یهودیان در آمریکا به سال 1790 باز میگردد ؛ در این سال یهودیان نخستین ارتباط رسمی خود را با رییس جمهوری آمریکا، جرج واشنگتن برقرار کردند. این مکاتبه میان رهبران یهود و اوّلین رئیس جمهور آمریکا، سرآغاز روابط مستقیم یهودیان آمریکا و دولت ایالاتمتحده و نخستین مراحل نفوذ این طایفه در ارکان سیاسی این کشور، به شمار میآید . از سده هجدهم میلادی، روح حاکم بر اقتصاد ایالات متحده «سرمایه داری» بود. یهودیان نیز با استفاده از این حربه با برنامههای دقیق و حساب شده، مراکز قدرت وتصمیم گیری این کشور را در حیطۀ اقتدار و نفوذ و انحصار خویش قرار دارند.
هم اینک 20% از میلیونرهای آمریکایی و 140 نفر از 400 ثروتمند برجستۀ این کشور یهودی می باشند.
نسبت کارمندان یهودی در وزارتخانههای آمریکا بدین شرح است: وزارت امور خارجه 70%، وزارت کشور 30%، وزارت دارایی 69%، اقتصاد 22%، وزارت دفاع20 %، آژانس انرژی اتمی 80%. آنان همچنین دارای نفوذی فوقالعاده در سازمان هوانوردی و فضایی «ناسا» دارند . آمارهای دهه 90 قرن بیستم حاکی است که 15/20 % از اعضای هیأت علمی دانشگاههای ایالات متحده، از یهودیان می باشد. هم اینک یهودیان بخش عمدهای از جامعۀ تحصیلکرده آمریکا را تشکیل میدهند، به گونهای که 17% پزشکان و داروسازان، 33% وکلای دادگستری، 30% استادان و مدرسان دانشگاهی و 60% از متخصصان سازمان هوانوردی و فضایی ناسا از میان یهودیانند.
نقش یهودیان آمریکا در حمایت آمریکا از اسرائیل
کم کم اهرم فشار یهودیان آمریکا بر دولت ایالاتمتحده چندان نیرومند و تأثیرگذار شد که در سال 1978 این دولت را وادار به تأسیس یک شورای آمریکایی به منظور احیای خاطره افسانه هولوکاست نموده و همینطور بعدها نیز دولت آمریکا اقدام به برپایی حوزهای برای یهودیان در خصوص هولوکاست کرد که 168 میلیون دلار هزینه در بر داشت. امروزه نفوذ رژیم صهیونیستی بر سیاستهای کلان ایالات متحده چنان نیرومند است که فردی به نام پول فندلی که 22 سال در کنگره آمریکا بود در کتاب چه کسی جرئت سخن دارد؟ میگوید : تأثیر و نفوذ نخست وزیر اسرائیل بر سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، بسیار بیشتر از نفوذ او در کشور خودش است. بدین ترتیب، یهودیان با بسط دامنه نفوذ خویش، قلّاب سلطۀ خود را در پنهانیترین زوایای سیاسی این کشور بند کرده و حساسترین و تأثیرگذارترین بخشهای اجرائی دولت آمریکا را در اختیار دارند. بیجهت نیست که نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا همواره در تلاشند تا نظر کوچکترین مجموعه یهودیان این کشور را به خود جلب کنند. از این رو مبالغهآمیز نخواهد بود اگر گفته شود که آمریکا دایۀ اسرائیل است و نخست وزیر اسرائیل مهم ترین کسی است که میتواند در موفقیت نامزد ریاست جمهوری آمریکا موثر باشد. این سلطۀ همه جانبه و گسترده یهود بر مجاری ایالاتمتحده، موجب شده است که هر یک از یهودیان، در موقعیت اجرائی حساس و برجستهای که قرار میگیرند، با استفاده از مقام و جایگاه خویش و با توسل به زور و تهدید، سران کشورهای جهان را ناچار به حمایت از رژیم دروغین اسرائیل کنند. از دیگر حوزههای مهم و گسترده فعالیت یهودیان آمریکا، تأثیر بر افکار عمومی و کنترل و هدایت آن در جهت مصالح صهیونیسم است، آنان به شیوههای مختلف و با بهرهگیری از امکانات وسیعی که در اختیار دارند، میکوشند قضاوت عمومی جامعه را به سود خویش منحرف سازند.
آمریکا دایۀ اسرائیل است و نخست وزیر اسرائیل مهم ترین کسی است که میتواند در موفقیت نامزد ریاست جمهوری آمریکا موثر باشد
سلطه صهیونیسم بر رسانههای ارتباط جمعی نیز در راستای همین اهداف است بدین صورت که: هم اینک مهمترین و پر تیراژترین مطبوعات ایالات متحده از آن یهود و صهیونیسم است. روزنامۀ نیویورک تایمز از جمله این روزنامههاست که از سال 1896 در سیطره صهیونیستها قرار دارد. روزنامۀ نیویورک پُست هم که از سال 1933 در خدمت افراد صهیونیسم قرار دارد. همچنین صهیونستها بر روزنامههای "دیلینیوز، نیویورک تایمز، استار لدجر، سان تایم سلطه کامل دارند. هفتهنامه نیوزویک نیز از سال 1937 کاملاً در اختیار صهیونیستها قرار گرفت و به طور کلی یهودیان از سدۀ 19 به این نتیجه رسیدند که جز از راه سلطه بر مطبوعات، نمیتوانند مشکل منفور بودن خود را در افکار عمومی جهانیان از بین ببرند. لازم به ذکر است که با این که یهود و صهیون حساسترین مراکز برنامهریزی و اجرائی ایالاتمتحده را در احاطۀ خود قرار داده اند، اما سازمانهای یهودی و سران صهیونیسم در آمریکا همواره میکوشند تا یهودیان را در همۀ عرصههای این کشور مظلوم و تحت فشار نشان دهند که این بازی این به چند دلیل انجام میگیرد: 1- تقویت انسجام و وحدت میان گروههای مختلف یهودی و انذار و هشدار به آنان از هضم شدن در جامعه آمریکا. 2- ایجاد فشار روحی بر یهودیان برای احساس تشویق و نگرانی در جامعه آمریکا. 3- تحریک احساسات و عواطف عمومی جامعه آمریکا به منظور گرفتن امتیازات بیشتر.
لابیهای اسرائیلی فعال در جامعه آمریکا
یهودیان آمریکا، دارای یک لابی رسمی و چند لابی غیر رسمی هستند. گروههای رأیدهنده و بخشی از افکار عمومی مردم آمریکا نیز، مانند یک لابی، سیاست هایشان را بر پایۀ منافع اسرائیل استقرار نمودهاند. لابی رسمی اسرائیل در ایالات متحده کمیته امور عمومی آمریکا – اسرائیل (AIPAC) نامیده میشود و لابیهای غیر رسمی نیز عبارتند از (BNAI BRICH ) و (HADDASH).
الف) لابی های غیر رسمی اسرائیل
یهودیان آمریکا، در میان اقلیتهای نژادی و مذهبی این کشور، بالاترین رقم مشارکت در انتخابات را به خود اختصاص میدهند. آنان، در انتخابات متعدد نقش موثری دارند و با وجود جمعیت شش میلیون نفری خود (3/2 درصد کل جمعیت آمریکا) میزان مشارکتشان در انتخابات به بالای 90% میرسد. نکتهای در خور توجه دیگر آن است که یهودیان بیشتر در دروازه ایالت کلیدی کشور سکنی گزیدهاند و آرای آنان در انتخابات ریاست جمهوری و کسب آرای هیأتهای انتخاباتی تعیینکننده است، زیرا آن 12 ایالت، دارای بیشترین آرای انتخاباتی است و رای آنان در پیروزی یک نامزد در انتخابات ریاست جمهوری کفایت میکند.
در نتیجه، اسرائیل در ایالات متحده، دارای یک گروه رأیدهنده قدرتمند و تأثیرگذار است. گروه رأیدهنده یاد شده، توانسته اند طی سالیان اخیر از رهگذر ائتلاف با غیر یهودیان نفوذ خود را افزایش دهند. قدرت و نفوذ لابی اسرائیل، موجب شده است، تا بسیاری از طالبان راهیابی به کنگره یا کاخ سفید، در پی جلب حمایت لابی صهیونیستی، به ویژه در ایالتهای شمال شرقی و کالیفرنیا برآیند. در نتیجه، چنین نامزدهایی همواره طی رقابتهای انتخاباتی خود در پی حفظ منافع جوامع یهودی در داخل و خارج از ایالات متحده هستند. در ازای این حمایتها لابی اسرائیل نیز، بخشی از هزینههای تبلیغاتی نامزدهای مورد نظر را تأمین میکند.
ب) لابی رسمی اسرائیل
همگان میدانند که با نفوذترین اقلیت مذهبی در ساختار آمریکا یهودیها هستند، به طوری که دارای 281 سازمان در ساختار آمریکا میباشند. از این 281 سازمان و همچنین 250 اتحادیه منطقهای یکی از مهمترین لابیهای یهودی در آمریکا، کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل موسوم به آیپک (AIPAC) میباشد، که در دهه 1950 شروع به فعالیت کرد و اکنون به عنوان مادر تمامی سازمانهای یهودی در آمریکاست و از 50هزار عضو از 50 کشور جهان برخوردار است. این کمیته در 200 دانشگاه جهان فعالیت دارد، رئوس کلی خط مشی این لابی قدرتمند در آمریکا عبارت است از حمایت از اسرائیل، آموزش به کنگره در خصوص روابط اسرائیل – آمریکا، برگزاری سالانه 200 نشست با اعضای کنگره آمریکا، تصویب بالغ بر صد لایحه به نفع رژیم صهیونیستی در کنگره آمریکا، ممانعت از دستیابی ایران به فنآوری هسته ای، جاسوسی و انتقال اطلاعات سری به اسرائیل ( لازم به یادآوری است که در زمان ریاست جمهوری بوش پسر این سازمان اعلام کرد که کاندولیزارایس وزیر خارجه وقت آمریکا، اطلاعات دفاع ملی این کشور را در اختیار این گروه قرار داده است.
برگزاری کنفرانس توسط AIPAC یکی از مهمترین برنامههای آن محسوب شده و معمولاً انجام میگیرد و همواره رؤسای جمهوری آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی سخنرانان اصلی آن هستند. بوش پسر در سال 2005 در طی سخنرانی در AIPAC اشاره دارد به اسرائیل آزاد و پر رونق و امن که آرمان ملت آمریکاست، و با توجه به تهدیدات هستهای جمهوری اسلامی ایران لزوم سازمانهایی مانند آیپک را ضروری دانسته است و با این اجلاسها امکان انطباق سیاستهای آمریکا و اسرائیل را نزدیک میداند.
رئوس کلی خط مشی AIPAC در آمریکا عبارت است از حمایت از اسرائیل، آموزش به کنگره در خصوص روابط اسرائیل – آمریکا، برگزاری سالانه 200 نشست با اعضای کنگره آمریکا، تصویب بالغ بر صد لایحه به نفع رژیم صهیونیستی در کنگره آمریکا، ممانعت از دستیابی ایران به فنآوری هسته ای، جاسوسی و انتقال اطلاعات سری به اسرائیل.
روابط مبتنی بر کمک آمریکا با اسرائیل مانند هیچ کشور دیگری در جهان و در واقع هیچ کشوری در تاریخ نیست. حجم خالص آن که بالغ بر 110/77 میلیارد دلار تا سال مالی 2006 میشود، یعنی سخاوتمندانه ترین برنامه کمک خارجی بین هر دو کشور دیگری است. در واقع این مطلب در خور توجه است که اسرائیل همانند حامی خود، یک کشور پیشرفته، صنعتی شده و دارای تکنولوژی پیچیده و نیز یک صادرکننده عمده جنگ افزار است. کمک آمریکا به اسرائیل در اوایل دهه 1950 با حجم کم آغاز شد و کم کم طی دهه بعد به وامهای بانک صادرات و واردات، غذا برای کمک به صلح و وامهای اقتصادی گسترش یافت.
کارشناسان عملاً اسرائیل را بخشی از ایالاتمتحده و یا ایالت 51 آمریکا بر میشمارند،زیرا تل آویو، پایتخت سیاسی و حکومتی ایالات متحده آمریکا میباشد
وامهای نظامی صرفاً پس از جنگ 1967 شروع شد. این روند با کمکهای بلاعوض در سال 1985 به کلی تغییر کرد. کمکهای اقتصادی در سالهای بعد بسیار افزایش یافت. در سالهای اخیر کمک مالی سالیانه دولت آمریکا برای اسرائیل در حدود تقریبی 5 میلیارد دلار کمک نظامی و اقتصادی حفظ شده، و این علاوه بر بیشتر از 600 میلیون دلار از دیگر بخشهای بودجه و خارج از آن بوده است. برخلاف بیشتر دریافت کنندگان کمکهای اقتصادی آمریکا، که به استفاده از حجم عظیمی از پول برای پروژههای خاصی نظیر خرید مازاد کشاورزی یا کالاهای به آخر خط رسیده و آمریکا ملزم هستند، اسرائیل میتواند آن کمکها را بطور مستقیم در خزانه دولت بگذارد. در هر کشوری مأموران آژانس آمریکایی توسعه بین المللی بر برنامههای عملی نظارت میکنند، با این حال اسرائیل از این قاعده مستثنی است. از سال 1992، آمریکا یک رقم 5 میلیارد دلاری اضافی را که سالیانه به صورت تضمین وامها به اسرائیل ارائه کرده است. پژوهشگران کنگره فاش کردهاند که بین سالهای 89-1974، 5/16 میلیارد دلار از وامهای نظامی آمریکا به کمک بلاعوض تبدیل شده و این موضوع از ابتدا قابل درک بوده است. در واقع تمام وامهای گذشته آمریکا به اسرائیل به مرور زمان از سوی کنگره بخشیده شدهاند؛ درست بر خلاف دیگر کشورها که کمک در اقساط سه ماهه پرداخت میکنند.
کمک به رژیم صهیونیستی از سال 1982 به صورت یکجا پرداخت میگردد و آمریکا از گرفتن بهره آن در آینده نیز محروم است. طی بررسی های انجام شده کمک آمریکا به اسرائیل تقریباً یک سوم بودجه کمکهای خارجی آمریکاست؛ هر چند که اسرائیل تقریبا 001 /0 % جمعیت جهان را دارا می باشد.
جنگ ستارگانی که رژیم صهیونیستی آتشبیار معرکهاش بود
از جمله خدماتی که اسرائیل در اختیار جنگ ستارگان (ابتکار دفاع استراتژیک که موسوم به جنگ ستارگان میباشد و در زمان ریگان علنی شد و عبارت بود از منفجر کردن موشکهای استراتژیک شوروی) قرار داد میتوان ساخت موشک Arrow و فراهم کردن زمینههای کاربری سیستم فوق نام برد. لازم به ذکر است که Arrow یک نوع از موشکهای ضدبالستیکی ساخت اسرائیل میباشد. از جمله دیگر برنامههای مشارکتی آمریکا و اسرائیل میتوان از موارد زیر نام برد.
1- سیستمهای هدفیاب در شب که این سیستمها قرار بوده در هلیکوپترهای آمریکایی مورد استفاده قرار گیرد و البته قابل نصب روی هواپیماهای کبری (c-Nas ) و نوع w 1/15 – AH میباشد.
2- تهیه سیستمهای TALD (که عبارت است از اهداف مصنوعی برای منحرف کردن رادارها) برای نیروی دریایی آمریکا، که توسط IMI (صنایع نظامی اسرائیل) در اختیار آمریکا قرار میگیرد.
3- ساخت کانتینر برای جنگهای دریا به دریا و دریا به هوا که عبارتند از موشکهایی که داخل محفظههای مخصوص قرار میگیرد و برای استفاده از آب به صورت عمودی سر بیرون آورده و به سوی هدف شلیک می شود.
4- طراحی سیستم پلهای رزمی که قرار است ساخته شود.
حمایت های هسته ای ایالات متحده از اسرائیل
میتوان گفت همکاری هستهای میان اسرائیل و آمریکا از زمان تأسیس اسرائیل (1948) آغاز شد؛ زیرا آمریکا اولین کشوری بود که موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت. آمریکا به منظور اجرای سیاستهای خود در خاورمیانه توسط اسرائیل، همواره تلاش کرده تا رژیم صهیونیستی را در برابر اعراب تقویت کند. در آغاز راه، همکاری میان دو کشور به صورت تبادل اطلاعات در خصوص راکتور هستهای بود. در سال 1949 ایالات متحده و برخی کشورهای غربی، تعدادی از هیأتهای اسرائیلی را که برای کسب تخصص در زمینۀ تکنولوژی هستهای و کاربرد اجسام تشعشعی به این کشور سفر کرده بودند را پذیرفتند. هنگامی که این افراد به اسرائیل باز میگشتند، عضو هستههای اصلی حوزه فیزیک هستهای میشدند.
در سال 1955 موافقتنامهای میان اسرائیل و آمریکا به امضاء رسید که بر اساس آن، ایالاتمتحده راکتوری را برای تحقیقات هستهای به اسرائیل اعطا میکرد. راکتور مزبور دارای قدرت حرارتی به میزان یک مگاوات و 10 کیلوگرم اورانیوم بود. همچنین ایالات متحده 45 اثر خاص در رابطه با مسائل هستهای ، تحقیقات هستهای و جزوات و نشریات منتشره در این مورد را در اختیار اسرائیل گذاشته است. علاوه بر آن، ایالات متحده به اسرائیل یک کمک 500 هزار دلاری برای انجام تحقیقات هستهای اعطا کرد. اسرائیل با مبلغ مزبور یک راکتور کوچک آمریکایی که قدرت آن 5 مگاوات بود (راکتور ناحال – سوریک) را خریداری کرد. نباید فراموش کرد که لابیهای صهیونیستی در کنگره آمریکا، نقش مهمی در نحوه تصمیمات زمامداران آمریکا در ارتباط با کمکهای آن کشور به اسرائیل داشتهاند . فیزیکدان آمریکایی « تیلر » بارها به عنوان مهمان به اسرائیل دعوت شده است. وی که مخترع بمب هیدروژنی است، برای فیزیکدانان اسرائیلی چندین سخنرانی و مشاوره در این زمینه داشته است.
خیانتهای رژیم صهیونیستی به دولت دوست خود آمریکا
عملیات سوزانا اوج خیانت اسرائیل به آمریکا
در سال 1333 شمسی دولت اسرائیل طی یک اقدام سِری، طرح یک عملیات مخفی علیه ایالات متحده را بررسی میکرد. این عملیات بعدها به عملیات سوزانا معروف شد. طبق محاسبات قبلی قرار بود مراکز آمریکایی ساخته شده در مصر منفجر شده و آمریکائیان در محل نابود شوند. تلاش بر این بود که با بجای گذاشتن ردپاهایی که نشان دهندۀ مصری بودن عاملان حمله باشد، آمریکا به نفع اسرائیل با مصر وارد جنگ شود. منفجر کردن چندین محل از اماکن پیش بینی شده با موفقیت همراه بود تا این که در حین عملیات یکی از بمبهای مورد نظر پیش از کارگزاری به ناگاه منفجر شد و بدین ترتیب با دستگیری عوامل اطلاعات اسرائیل، جهان با این اقدام تروریستی « دولت دوستِ » آمریکا آشنا شد. در پی این حادثه وزیر دفاع وقت اسرائیل «پین هاس لاون» مجبور به استعفا شد. از آن پس این عملیات به عملیات لاون شهرت یافت. بدین ترتیب اولین مورد از خیانتهای اسرائیل به آمریکا را شاهد بودیم و دیدیم که اسرائیل چگونه برای رسیدن به اهداف خود به هیچ چیز و هیچ کسی رحم نمیکند.
حمله به ناو آمریکایی USS Liberty توسط اسرائیل
از دیگر خیانتهای اسرائیل نسبت به دولت دوست خود حمله به ناو «USS Liberty» از ناوهای نیروی دریایی آمریکا در تاریخ خرداد 1346 است. در جریان این حمله غافلگیرکننده، نیروهای اسرائیلی به وسیله زیردریایی، خود را به موقعیت ناو آمریکایی رساندند و ابتدا رادارهای ناو را هدف قرار دادند تا جلوی هر گونه ارسال پیام و مخابره اطلاعات گرفته شود. سپس حمله به بدنه ناو آغاز شد و در پایان قایقهای نجات ناو نیز غیر قابل استفاده شد تا هیچ اثری از وقایع برای افشاء نمانده باشد. ولی با وجود اعمال تمامی این اقدامات احتیاطی و امنیتی اسرائیل، بدلیل تدبیر کاپیتان ناو و پس از کشته و زخمی شدن 205 آمریکایی این کشتی توانست وضعیت خود را اعلام و خود را به خشکی برساند.
هدف از این عملیات نیز مقصر جلوه دادن نیروهای اسلامی مصر بود و این عملیات نیز به شکست انجامید. جالب است بدانیم که طبق عرف آمریکائیها، از قهرمانان اینگونه حوادث در کاخ سفید قدردانی به عمل میآید، ولی با کمال حیرت شاهد بودیم که مراسم اهدای مدال به کاپیتان ناو USS Liberty در یک مراسم بیسر و صدا در مرکز ناوگان آمریکا به عمل آمد. از این گونه موارد در طول تاریخ دوستی آمریکا و اسرائیل نمونه های فراوانی به چشم میخورد و هر از چند گاهی چند یهودی آمریکایی یا اسرائیلی به جرم همکاری با تشکیلات اطلاعاتی موساد دستگیر میشوند.
علیرغم کمک های شایانی که ایالات متحده در اختیار دولت اسرائیل قرار داده، این دولت برای رسیدن به اهداف پلید خود حتی به یارانش نیز رحم نمیکند. یکی از مواردی که خشم افکار عمومی آمریکا را نسبت به یهودیان و بالاخص اسرائیلیها برانگیخت، قضیه تعداد یهودیان کشته شده در انفجار مرکز تجارت جهانی است. تیتر یکی از مشهورترین روزنامه های اسرائیلی بنام «جروزالم پست» را که در تاریخ 21 شهریور (یک روز پس از حادثه) به چاپ رسید، به شرح زیر است:
وزارت خارجه اسرائیل اعتقاد دارد 4000 اسرائیلی در زمان وقوع حمله، در محل حادثه حضور داشتند. البته حضور یهودیان و اسرائیلیها در مراکز حساس اقتصادی و تجاری مسأله تازهای نیست که نیاز به اثبات داشته باشد و تمامی مردم آمریکا به این مسأله واقفند.
شبکه آمریکایی ABC طی مصاحبهای که در سال 1377 با بنلادن رهبر وقت گروه تروریستی القاعده انجام داد، سخنان او را به گوش آمریکائیان رساند که این صحبتها بسیار جالب است. وی گفت: «آمریکائیها خود را تحت سیطرۀ یک حکومت خائن قرار دادند. این اسرائیل است که بر آمریکا فرمان میراند، آنها مراکز حساس قدرت از جمله وزارت خارجه، وزارت دفاع و CIA را در اختیار دارند. شما میبینید که یهودیان نفوذ خود را در مراکز مهم گسترانیدهاند . آنها از آمریکا برای توسعه و تحقق اهدافشان استفاده میکنند و اما پیام من به مردم آمریکا این است که به دنبال انتخاب دولتی باشید که برای منافع شما تلاش کند نه این که از شما برای حمله به دیگران بهره جوید و راه تعدی را در پیش گیرد.»
یکی دیگر از خیانتها و پنهانکاریهای اسرائیل نسبت به آمریکا را میتوان به ساختن نیروگاهها و تأسیسات هستهای دیمونا در سال 1960 است، زیرا تا قبل از آن مقامات اسرائیلی در توضیح آنچه که در دیمونا با کمک فرانسه در دست ساخت بود میگفتند یک کارخانه نساجی و یک ایستگاه پمپاژ است و بعدها وقتی آمریکایی به اصل موضوع پی بردند، خشم تعداد زیادی از اعضای کنگره آمریکا را برانگیخت.
رابطه حمله آمریکا به عراق با اسرائیل
بسیاری از صاحب نظران سیاسی بر این باورند که رژیم صهیونیستی مشوق اصلی حمله آمریکا به عراق و استقرار نیروهای نظامی آمریکا در کشورهای منطقه بوده است. موشه یعلون رئیس وقت ستاد جنگ ارتش اسرائیل قبل از هجوم نظامی آمریکا تأکید نمود که «پیروزی آمریکا در جنگ عراق باعث احساس عجز و شکست بین اعراب به طور کلی و بین فلسطینیها به طور خاص خواهد شد و در آن صورت پیروزی قطعی بر انتفاضه میسر خواهد بود.»
برخی از اهداف اسرائیل در حمله نظامی آمریکا به عراق و دیگر کشورهای منطقه از نظر داتی گلیرمن رئیس وقت اتحادیه اتاقهای بازرگانی در اسرائیل
1- دست یافتن اسرائیل به نفت عراق که با بهای پایین و تحت نظر آمریکا قرار میگرفت.
2- کاهش خطرات امنیتی که اسرائیل را تهدید میکرد و این مسأله باعث کاهش هزینههای امنیتی میشد.
3- بهبود وضع اقتصاد اسرائیل و باز شدن بازار عراق برای کالاهای اسرائیلی.
هماکنون اسرائیلیها با کمک دوست قدیمی خود آمریکا، کشورهای مرتجع منطقه همچون عربستانسعودی، ترکیه، امارات و بحرین را در غالب گروههای تروریستی همچون داعش و جبههالنصره به جان مردم سوریه و انداختهاند تا به اصلیترین هدف خود یعنی تضعیف محور مقاومت و در راس آن جمهوری اسلامی ایران برسند که موفق نخواهند شد.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/
آیا آمریکا استان هفتم اسرائیل است؟