سرمایه‌گذاری روی بهبود سیستم آموزش و پرورش، توسعه زیرساخت‌ها، بهبود وضع معیشتی شهروندان کمک‌ می‌کند تا گرایش و تمایل افراد به پیوستن به جریان‌های بنیادگرا و افراط‌پرور کم شود.

فقر و تروریسم چه رابطه‌ای دارند؟
به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران، پس از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ مطالعات و پژوهش‌های گسترده‌ای در باب شناخت رابطه‌ فقر و بنیادگرایی از سوی نهادها و دولت‌ها انجام یافته است. نتیجه و برآیند همه این دریافت‌ها در بسیاری موارد همگون و همسان نیست. در یک دید، درآمد ناکافی، عدم اشتغال، بی‌عدالتی و نابرابری با بنیادگرایی و افراطیت خشونت‌آمیز روابط نزدیک دارد. از سوی دیگر دلایل زیادی وجود دارد که راه‌اندازی برنامه‌های توسعه‌ای و زیربنایی نمی‌تواند باعث قطع رابطه‌ بنیادگرایی و خشونت‌های مذهبی شود.

پیتربرگن، کارشناس تروریسم و نویسنده‌ معروف آمریکایی معتقد است که محرومیت اقتصادی نه الهام‌بخش عمل سیاسی است و نه می‌تواند انگیزه‌ای برای کنش تروریستی باشد.

در اکثر کشورهای اسلامی از خاورمیانه تا شرق و جنوب آسیا و شماری از کشورهای آفریقایی، فقر یکی از ابزار جلب و جذب سازمان‌های تروریستی برای کشاندن جوانان بی‌کار، بی‌بضاعت و محروم است. از طرف دیگر سازمان‌های تروریستی با شعار مبارزه علیه بی‌عدالتی، نا‌برابری و آزاد‌سازی سرزمین‌های اشغال‌شده توسط قوای خارجی به انگیزش جوانان می‌پردازند. هر‌چند افزایش فقر و بی‌کاری توانایی و ظرفیت دولت‌ها را در ارایه خدمات ابتدایی به تحلیل می‌برد، و مشروعیت نظام‌ها از نظر می‌افتد اما حتا در کشورهای نسبتا ثروتمند اسلامی این گروه‌ها فرصت‌های باروری خشونت و راه‌اندازی اردوگاه‌های آموزشی تروریستی را به‌دست می‌آورند.

مطالعه حوادث تروریستی در سراسر جهان نشان می‌دهد که عامل فقر- با توجه به موقعیت جغرافیایی، نوع نظام، مناسبات نژادی و زبانی و نارضایتی‌های سیاسی- اجتماعی- در جلب و جذب افراد به جریان‌های بنیادگرا و افراطی می‌تواند متفاوت باشد. عامل ایدیولوژیک، رهبران مذهبی و دینی و فعالیت افراد بنیادگرا و شبکه‌های مدارس دینی در جوامع مختلف هم‌چنان در انگیزش و بسیج جوانان نقش داشته است.

حکومت‌های ضعیف، فقر و تروریسم

تحقیقات نشان می‌دهد کشورهای دارای حکومت‌های ضعیف در معرض گسترش تفکر بنیادگرایی خشونت‌آمیز و حملات آن‌ها قرار دارند. حکومتداری ضعیف، مناطق بی‌قانون، اراضی ناهموار و دشوار‌گذر، موجودیت کانال‌های ارتباطی و عدم تراکم جمعیت و ارایه خدمات عامه از عوامل گسترش شبکه‌های خشونت‌پرور به شمار می‌آید. کشورهای ضعیف و درگیر بحران‌های سیاسی و - اجتماعی فضای ایده‌آل را برای راه‌اندازی حملات و گسترش شبکه‌های دهشت‌افگن فراهم می‌کنند.

حکومت‌های ناکام و ساختارهای سیاسی شکننده در تامین امنیت مرزی و کنترل اراضی قابلیت لازم را ندارند و به همین دلیل به ساد‌‌گی می‌توانند به پناهگاه تروریسم تبدیل شوند. در نتیجه افراطی‌ها با استفاده از این اراضی به مرور زمان تجارب نظامی و سازمانی به‌دست می‌آورند. برای مثال جنگ افغانستان در برابر شوروی زمینه گسترش القاعده و شبکه‌های افراطیت‌‌گستر محلی و بین‌المللی را فراهم کرد. هزاران بنیادگرای اسلامی از آسیای میانه، شمال و شرق افریقا و خاورمیانه به مناطق بی‌قانون، غیر‌قابل کنترول و دشوارگذر در افغانستان و پاکستان سرازیر شدند.

عامل فقر

از آن‌جا که کشورهای فقیر، با اقتصادی ضعیف، درآمد نا‌کافی، ضعف در تولیدات ملی، ناتوانی در تطبیق پالیسی‌ها و حفظ ارزش پولی و نبود ظرفیت جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی مواجه‌اند، بیشتر در معرض تبلیغات و فعالیت‌های سازمان‌های تروریستی و جریان‌های بنیادگرا و افراطی قرار دارند. پژوهشگران و کارشناسان در این زمینه دید‌گاه‌های متفاوتی دارند. فهم عام این است که خشونت‌های برخاسته از محرومیت، فقر و بی‌کاری رابطه‌ای بسیار ضعیف با تروریسم دارند. پژوهشگران با رویکرد روانشناسی- جامعه‌شناسی به این باور‌اند که محرومیت، شرایط اجتماعی-اقتصادی، دیدگاه افراد نسبت به شرایط اجتماعی و خواست افراد رابطه‌ی مستقیم با شورشگری و عمل آن‌ها دارد.

البته باید اذعان داشت که در سطح پالیسی سیاسیون جهان بر شناخت رابطه‌ی مستقیم فقر و تروریسم تاکید دارند، در حالی که پژوهشگران مطالعات جامعه‌شناسی، فرهنگ و بشرشناسی به قضیه نگاه دیگری دارند. به‌طور مثال ۲۹.۸ در‌صد جمعیت هند که در حدود ۳۶۰ میلیون تن‌ می‌شود عملا در زیر خط فقر به سر می‌برند، در حالی که تحرکات تروریستی این جمعیت نزدیک به صفر در‌صد است. این واقعیت، اهمیت عامل فقر را در مطالعات تروریسم در جوامع اسلامی می‌کاهد، و بر عکس بر نقش عامل ایدیولوژیکی‌ بنیاد‌گرایی می‌افزاید.
نتیجه

شناخت رابطه و پیوند فقر و تروریسم و ریشه‌های گرایشات خشونت‌آمیز و توضیح درهم‌تنید‌‌گی میان این دو با توجه به پیچیدگی رفتار افراد، گروه‌ها و جریان‌های بنیادگرا و افراطی دشوار است. اما برای کاهش عوامل گرایش به افراطیت و بنیاگرایی حکومت‌ها باید به مساله عدم اشتغال و خطر‌های برخاسته از آن در کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان تلاش کنند. فقر و بی‌کاری می‌تواند سربازان دواطلب از طیف‌های مختلف را به جریان‌های بنیادگرای خشونت‌گستر، مافیای مواد مخدر و باند‌های جرایم سازمان‌یافته فراهم کند، از این‌رو سرمایه‌گذاری روی بهبود سیستم آموزش و پرورش، توسعه زیرساخت‌ها، بهبود وضع معیشتی شهروندان و رفع نارضایتی آن‌ها کمک‌ می‌کند تا گرایش و تمایل افراد به پیوستن به جریان‌های بنیادگرا و افراط‌پرور کم شود.


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.