به گزارش خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان؛ در نهایت متحدان افغانستان در گروه چهارجانبه- امریکا، چین و البته
در ظاهر هم پاکستان- نیز نتوانستند که طالبان را متقاعد به نشست با
نمایندگان حکومت غنی در اسلامآباد سازند. اکنون بهنظر میآید که حرکت
چینیها و امریکاییها برای نزدیک شدن به طالبان از طریق دفتر قطر و البته
کانالهای رسمی پاکستانی، بیثمر و به لحاظ سیاسی اشتباه فاحش بوده است.
طالبان اکنون خود را در موقعیتی میبینند که میتوانند به خواستههای
چینیها هم اعتنایی نکنند. ارزش تبلیغاتی این حرکت طالبان برای تقویت
اعتماد به نفس این گروه از اهمیت زیادی برخوردار است.
حکومت غنی تحت تاثیر وعدههای اعضای گروه چهارجانبه باور کرده بود که در
نهایت طالبان بار دیگر پس از نشست مری در اسلامآباد حاضر به نشست رو در رو
با نمایندگان حکومت افغانستان هستند؛ آنهم در حالی که نه در عرصه سیاسی و
نه در عرصه نظامی چیزی به نفع حکومت در کابل تغییر نکرده است. تا همین
چند روز پیش نیروهای امنیتی افغان پس از چند هفته نبرد توانستند که زمینه
احیای جریان برق کابل را مهیا سازند. به هر حال، ملا اختر منصور آب پاکی
روی دستان آقای غنی و دوستان چینی، امریکایی و پاکستانیاش ریخت. براساس
اعلامیه گروه تروریستی طالبان، تا زمانیکه نیروهای خارجی در افغانستان
حضور داشته باشند، نام سران طالبان از فهرست سیاه حذف نگردد و زندانیان
طالب رها نشوند، آنها حاضر به گفتگو نیستند.
رد گفتگوهای چهارجانبه از سوی طالبان ضربه بزرگی به تلاشهای رییسجمهور
غنی است. با اینکه این گروه دفعات قبل نیز اشتراک در پروسه صلح را رد
کرده بود اما با توجه به فعال شدن حضور چین و پاکستان در چارچوب گروه جانبه
رد گفتگوها از سوی طالبان دارای پیامدهای منفی بیشتری است. چون تصور
میگردید که چینیها دستکم با داشتن اطمینان بیشتر از سوی پاکستانیها پای
خود را پیش مانده و امیدواراند که سهم تاثیرگذار در این روند داشته
باشند. چون با وخیم شدن اوضاع امنیتی افغانستان گسترش فعالیتهای تروریستی
در مناطق مسلمان نشین چین و حضور جنگجویان ایغوری در کنار طالبان و دولت
اسلامی برای پکن دور از توقع نیست.
بهنظر میآید که اکنون چینیها نیز درک میکنند که اهرام اصلی فشار بالای
طالبان را در اختیار نداشته و حمایتهای پاکستان از روند صلح هم چیزی در حد
بیانات میان خالی دیپلماتیک است. در اینجا چینیها و البته امریکاییها
باید درک کرده باشند که پاکستان با توجه به نفوذ تعیینکنندهاش بالای
طالبان نقش منفعلی را در این روند بازی میکند.
روزنامه پاکستانی اکسپرس تریبون گزارش داد که ملا اختر منصور به افراد زیر
دست خود گفته است که باید از پاکستان به داخل افغانستان نقل مکان کنند.
چون به خاطر تن ندادن به روند صلح، زیر فشار پاکستان قرار خواهند گرفت.
یعنی، این روزنامه پاکستانی القا میکند که ملا اختر منصور قصد دارد که
به خواست پاکستانیها مبنی بر مشارکت طالبان در روند صلح تن ندهد.
واضح است که اگر فرماندهان طالبان در یک دهه گذشته زمینه حضور در خاک
افغانستان را میداشتند، از سالها پیش این کار را میکردند. چون، میدانند
که در داخل افغانستان از شر شبکههای استخباراتی و تجسس طیارههای بدون
سرنشین، و عملیات ویژه نیروهای مخصوص افغان و امریکایی در امان بوده
نمیتوانند. از این رو، در پاکستان به زندگی آشکار و نهان خود ادامه
میدهند. حکومت پاکستان هم رسما اعلام کرد که سران این گروه تروریستی در
خاک پاکستان زندگی کرده و از خدمات درمانی هم بهره میگیرند.
پاکستانیها
به هیچوجه حاضر نیستند که قوماندانان طالبان را از شهرهای این کشور بیرون
سازند. بنا بهنظر نمیآید که با وجود وعده قبلی، اسلامآباد دست به کار
خاصی علیه طالبان بزند. چون، یک مقام وزارت خارجه پاکستان به روزنامه
بریتانیایی فاینشیل تایمز گفته است که آنها پاسخ رد طالبان به دعوت نشست
چهارجانبه را بررسی میکنند که آیا این نه گفتن بخشی از روند چانه زنی این
گروه بهمنظور دریافت امتیازات بیشتر است یا آنها واقعا قصدی برای مصالحه
ندارند.
دستکم سخنگویان غیررسمی طالبان در کابل، مانند آقای وحید مژده، در
رسانههای افغانستان میگویند که طالبان از پیششرطهای خود نگذشته و از
این رو تا زمانیکه حکومت و جامعه جهانی شروط مذکور را بر آورده نسازند،
توقع مشارکت طالبان در گفتگوهای صلح غیرقابل انتظار است. البته، طالبان هم
میدانند که شرط خروج نیروهای خارجی از افغانستان به معنای سقوط یک شبه
حکومت غنی است. چون، همین ارتشی که شهرها و روستاهای افغانستان را با چنگ و
دندان در برابر نیروهای تروریستی طالب و داعش حفظ کردهاند، از لحاظ تامین
مالی به کمکهای ایالات متحده و کشورهای دیگر غربی وابسته است. بدون شک،
ارگ هرگز نمیخواهد که سرنوشت حکومت داکتر نجیب تکرار شود.
آقای غنی فعلا تلاش میکند که از موضع مستحکمتر و با زبان تطمیع و تهدید
حرف بزند. او در اظهارات اخیر خود تصریح داشت که اگر گروه طالبان تن به
مصالحه ندهد، جنگ با آنها ادامه خواهد یافت. البته، اگر در حد لفاظی
نباشد، تعهد رییسجمهور به سرکوب نظامی طالبان یک تغییر اساسی در ادبیات
حکومت است. غنی از دیرباز متهم است که در برابر طالبان سیاست تضرع را در
پیش گرفته است. بهنظر میآید که آقای غنی با توجه به همین انتقادات
میکوشد که در کنار دعوت این گروه به مصالحه، به آنها پاسخ دندانشکن
نظامی را نیز یادآوری کند.
البته، متاسفانه حکومت با توجه به رویداد سقوط کندز و خطر سقوط برخی از
ولسوالیهای هلمند، تا هنوز موثریت نظامی خود را بهشکل تعیینکنندهای
نشان نداده است. به باور تحلیلگران بسیاری، طالبان هنوز هم با توجه به
سیاست منفعل و دفاعی حکومت، اعتماد بیشتری برای شکست نیروهای امنیتی افغان
دارند که رویداد قندوز پایههای این اعتماد را محکمتر ساخت.
اگر حکومت بخواهد به لحاظ نظامی توازن قوا را به نفع خود تغییر دهد، باید
استفاده موثرتری از نیروهای امنیتی کند. در حال حاضر بسیاریها بر اعمال
اصلاحات بنیادین در ارتش و پولیس افغانستان تاکید دارند. جنرال کمپبل،
فرمانده پیشین نیروهای امریکایی در افغانستان، طی اظهاراتی ابراز داشت که
مشکل اردوی افغانستان ضعفهای اساسی رهبری است. این سخن جنرال امریکایی به
معنای آن است که حتا اگر حکومت تجهیزات مدرن نظامی پیاده و هوایی را نیز در
اختیار داشته باشد، با رهبری ضعیف نظامی نمیتواند که در جنگهای نوین
چریکی و شورشی علیه شورشیان افغان و پاکستانی در افغانستان به پیروزی دست
یازد.
یک دلیل آن این است که هنوز فرماندهان نظامی افغان با ذهنیت جنگهای کلاسیک
به شورش طالبان نگریسته و گمان میبرند که تجهیزات نظامی حرف اول را
میزند. این در حالی است که نیروهای افغان با حمایتساز و برگ نظامی ناتو
هم نتوانستند که غایله شورش طالبان در افغانستان را ختم کنند. این به معنای
آن نیست که طالبان یک نیروی شکستناپذیراند بلکه این رهبری نظامی
افغانستان است که نوعیت جنگ با شورشیان را درک نکرده و خلاهای تاکتیکی و
مدیریتی خود را پر نمیکند.
انتهای پیام/