حوزه موسیقی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «حجت اشرفزاده» خواننده کشورمان متولد سال 1358 در نیشابور است. سبک وی سنتی است که با لحنها و آواهای موسیقی ایرانی نزد پدر آشنا شد و نزد اساتیدی چون حمیدرضا نوربخش و محمدرضا شجریان آواز را آموخت. به مناسبت فرا رسیدن سال جدید گفتگو نوروزی با وی داشتهایم، که در ادامه میخوانید:
به عنون سؤال اول، بدترین و بهترین اتفاقی که در سال 94 داشتهاید؟
سال خوبی بود که در آن چندین سال زحمات من و دوستانم در آلبوم «ماه و ماهی» به ثمر نشست و آلبوم برگزیده سال هم شد و از کنسرتها و آلبومها هم استقبال کردند و این یعنی آثار ما شنیده شده است.
سعی میکنم بدترین اتفاقات را هم فراموش کنم؛ چون بهتر است که به تجربه تبدیل شوند و بیشتر به امیدواری و ساخت کارهای بهتر برای سال آینده فکر میکنم و آلبومی که پیش تولید آن آغاز شده است.
سطح موسیقی را به خصوص در حوزه خود چگونه دیدهاید؟
به نظر من افرادی که در گذشته تلاش شبانهروزی داشتهاند، نتیجه آن را دیدند و همه آنهایی که همراه با ما نامزد دریافت جایزه شده بودند، در سال 94 جزو بهترینها بودند که زحمتهایشان توسط مردم پاسخ داده شد ولی باز هم در حوزه تلفیقی و سنتی جای کار وجود دارد.
بهترین خاطرهای که در دوران کودکی از عید نوروز دارید؟
من دوران کودکی در نیشابور زندگی میکردم و در آن ایام هم همیشه میهمانهای زیادی داشتیم که برای بازدید از آرامگاه و باغ عطار و خیام به شهر ما میآمدند که این دور هم جمع شدن یک حس و حال خوبی را داشت.
هنوز هم در این ایام به نیشابور سفر میکنید؟
متأسفانه، اجراها و سفرها و رفتوآمدها زمان من را گرفته است که فرصت نمیشود ولی خیلی دوست دارم که در آنجا باشم.
از حال و هوای خود بر سر سفره هفتسین بگویید؟
علاوه بر شادمانی تحویل سال بر سر سفره هفتسین، برای ما از کودکی یک خاطره عرفانی وجود دارد، کتاب حافظ و قرآن که در دست بزرگترها قرار میگیرد و در آن لحظه ذکر میگویند و صدای توپ و شیپور نوروزی که از رادیو و تلویزیون پخش میشود، یکی از نوستالژیکترین لحظههای زندگی هر ایرانی است که در آن لحظه بهترین آرزوها را در ذهن خود مرور میکند.
در لحظه تحویل سال چه چیزی در ذهن شما تداعی میشود؟
من به طور معمول به یاد افرادی میافتم که سالهاست در کنار هم نیستند و از بین ما رفتهاند که حالتی از غم را در من زنده میکند.
بهترین عیدی که تا به حال گرفتهاید؟
دوران کودکی در خانواده ما رسم بر این بود که هدیه بدهند و از قبل بررسی میشد که ما چه چیزی را بیشتر دوست داریم و در آن لحظه ما را غافلگیر میکردند و پول خیلی مدنظر ما نبود چون هدیه مزهی دیگری داشت.
در پایان، یک آرزو برای مردم در سال 95؟
پدرم همیشه دعایی میکردند که در آن زمان درک معنی این دعا برایمان سخت بود، اما حالا که پا به میانسالی گذاشتهایم، متوجه میشوم که چقدر معنی داشته و آن این است که دعا میکنم همه مردم عاقبت به خیر شوند.
گفتگو از: عاطفه نوذری
انتهای پیام/