در چنین شرایطی طبیعی است که درآمدهای بنگاههای اقتصادی کاهش یابد و حجم مالیاتهای اخذ شده تحت عنوان مالیات بر درآمد هم کمتر شود. اما اینکه توسعه فرهنگ مالیاتی رخ دهد و افرادی که مالیات نمیدادند، به پرداخت آن روی آورند بحث دیگری است.
پیش از پرداختن به این مطلب به این بپردازیم که این بیماری اقتصادی چیست؟! بحران اقتصادی آمریکا در سالهای دهه 1970 میلادی که بسیاری آن را رکود اقتصادی این سرزمین مینامند، در مفاهیم علم اقتصاد رکود نبود. اقتصاددانان وضعیت اقتصادی آن زمان آمریکا را رکود تورمی یا Stagflation مینامند که به معنای وقوع همزمان تورم و رکود است.
آسانترین راه برای دست یافتن به عمق فاجعه رکود تورمی توجه به کلمات است. رکود در مفاهیم اقتصادی کاهش مداوم نرخ رشد تولید ناخالص داخلی یک کشور برای چندین دوره متوالی است و تورم نیز افزایش فزاینده قیمتها در دوره های مختلف زمانی که هر دو به تنهایی میتواند آسیبهای بزرگی را برای اقتصاد ایجاد کند.
طبق تعاریف اقتصادی رکود تورمی زمانی در اقتصاد ایجاد میشود که نرخ رشد اقتصادی یک سرزمین در مسیر کاهش قرار گیرد و همزمان با آن نرخ تورم در این سرزمین افزایش یابد.
در شرایط رکود تورمی که اقتصاد با کاهش نرخ رشد مواجه است، مشکل بیکاری نیز در اقتصاد وجود خواهد داشت زیرا کاهش مدام نرخ رشد اقتصادی یک کشور به دنبال خود کاهش تقاضا برای کالاها و خدمات مختلف، ورشکستگی یا تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی، بیکار شدن خیل عظیمی از مردم، کاهش قدرت خرید و درآمد مردم را به همراه دارد که خود زمینهساز کمتر شدن مصرف در دورههای بعدی و کاهش بیشتر نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در بازار مورد بررسی میشود. ترکیب این موارد که هر یک نشانهای خاص از شرایطی متفاوت در اقتصاد است حالتی بیمارگونه را در اقتصاد ایجاد میکند که رکود تورمی نام دارد.
انتهای پیام/