به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، تحولات سوریه به گونه ای است که تحلیلگران را بر این نظر داشته
اتفاقاتی پشت پردهای درحال وقوع است. رییسجمهوری سوریه روز پنجشنبه 12 فروردین به خبرگزاری روسی ریانووستی گفته است که اگر مردم سوریه میخواستند، او حاضر بوده که انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری برگزار کند، ولی این خواست مردم سوریه نبوده است.
رییسجمهوری سوریه همچنین در این گفتوگو به روابط کشورش با ترکیه نیز اشاره کرده و گفته است که
اگر رجب طیب اردوغان، ریسجمهوری ترکیه، دست از مداخله در امور دمشق بردارد، سوریه میتواند روابط خوبی با ترکیه داشته باشد.
همچنیت روزنامه الحیات روزدر گزارشی نوشته است که توافقی میان روسیه و آمریکا در مورد آینده بشار اسد صورت گرفته است.
سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در سخنانی وجود توافق میان روسیه و آمریکا درباره سرنوشت بشار اسد، رئیسجمهور سوریه را تکذیب کرد و گفت: چنین اخباری تنها با هدف گمراه کردن منتشر میشود. مسکو و واشنگتن درباره اصول اصلی حل و فصل بحران سوریه توافق دارند.
وی افزود: آمریکا اطلاعات نادرستی را در خصوص روند مذاکرات میان مسکو و واشنگتن درباره حل و فصل بحران سوریه منتشر میکند.
تنها خود سوریها از طریق مذاکراتی که به برگزاری انتخابات از جمله انتخابات ریاستجمهوری منجر خواهد شد درباره سرنوشت بشار اسد تصمیم خواهند گرفت.در مقابل این موضع گیری روزنامه مصری الاهرام مینویسد، نباید زیاد دور رفت و همان حرفی را تکرار کرد که بسیاری درباره توافق آمریکا و روسیه درباره سوریه میزنند. اما
توافق آتش بسی که میان روسیه و آمریکا بر سر سوریه به دست آمده تا اندازه بسیاری شبیه توافقی است که فرانسه و انگلیس در ابتدای قرن بیستم به آن رسیدند که به آن توافق «سایکس – پیکو» میگویند. میتوانم با قاطعیت بگویم که این توافق بیانگر این حقیقت است که دنیا وارد مرحله «جنگهای نیابتی» در چارچوب بازی سازمان ملل شده که در حقیقت «بازی بزرگان» است!
هر کس که فکر میکند توافق آمریکا و روسیه برای آتش بس در سوریه صرفا با هدف توقف خونریزیها برای ورود به مرحله ای جدید با هدف رسیدن به توافقی سیاسی است، اشتباه میکند. هدف فقط این نیست که به دنبال این آتش بس طرفهای مخالف حکومت سوریه برای مشارکت در حکومت آینده پای میز مذاکره با نمایندگان حکومت اسد بنشینند و مسکو هم تمایل نداشته باشد که حکومت بشار اسد سرنگون شود و دائما از آن حمایت کند، بلکه هدف این است که قدرتهای منطقهای متحدان خود را در دو طرف نبرد نگه دارند تا واشنگتن و مسکو بتوانند به دو هدفشان برسند، یکی نابودی کامل شبکه داعش به معنای واقعی کلمه و دیگری حرکت آرام برای رسیدن به یک راه حل برای پایان دادن به درگیریها بدون این که کسی در آن احساس پیروزی یا شکست کند تا هیچ کدام از این احساسها به حساب این دو قدرت بزرگ نوشته نشود.
بنابراین ما در برابر فرایند سیاسی تغییر بازی هستیم، در قانون تغییر بازی سیاسی، انتظار میرود که زیانها برابر شوند و هر کس از قبل این هزینهها به دستاوردهای خود برسد، شاید زمان رسیدن به توافق سیاسی طولانی شود برای این که هم واشنگتن و هم مسکو به دنبال کاستن از هزینههای خود و رسیدن به دستاوردها و منافع بیشتر هستند که برای آنها در اولویت نخست قرار دارد.
اگر کسی بپرسد تا چه حد امکان اجرای قطعنامه 2254 شورای امنیت که در پی مذاکرات ژنو یک و ژنو دو و ژنو سه صادر شده است، وجود دارد.
روسیه و آمریکا میخواهند که مساله دیگر در دست نیروهای درگیر در سوریه نباشد و امور تحت نظارت شورای امنیت پیش برود، برای همین هر دوی آنها زمانی وارد مرحله نهایی خواهند شد که طرفهای درگیر در سوریه دیگر نتوانند آیندهای را تصور کنند و برای تعیین سرنوشت سوریه دست به دامن قدرتهای بزرگ شوند.
واقعیت این است که این بازی از اول بوده و همیشه جریان داشته است و از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است، دلیل این ادعا هم اظهاراتی است که این روزها از دهان هم
روسها و هم آمریکایی درباره فدرالیسم میشنویم، فدرالیسم یعنی تجزیه سوریه، خوشبخانه مصر به عنوان کشور بزرگ عربی مواضعی روشن در قبال بحران سوریه اتخاذ کرده است که میتواند از گزند آن در امان بماند.
ورای تمام حرف و حدیثهایی که بیان میشود ، هفته گذشته ارتش سوریه توانسته با تسخیر مجدد پالمیرا به اشغال ده ماهه آن توسط داعش پایان دهد. این قدمی مهم در راستای مهار و نهایتا شکست این گروه تکفیری است که نواحی گستردهای از سوریه و عراق را در دست دارد.
اگرچه مراکز اصلی داعش یعنی رقه، دیر الزور و موصل همچنان در تسخیر داعش است اما به هر حال قدمیدر راه تضعیف این گروه، هم از لحاظ جغرافیایی و هم از لحاظ استراتژیک، است و در عین حال به اسطوره شکستناپذیری نیروهای نظامیداعش هم ضربه سختی وارد میکند.
جدا از حفظ زیبایی و اهمیت تاریخی پالمیرا – که برای نیروهای داعش به هیچ عنوان مهم نبوده – چیزی که بازپس گرفتن آن را مهم میکند جنبه روانی آن است.سقوط پالمیرا و اماکن تاریخی نزدیک آن در ماه مه 2015، و ورود نیروهای داعش به شهر رمادی در عراق در همان ماه، از نظر روانی تاثیرات مشابهی داشتند.
داعش که در اطراف بیجی و تکریت در عراق، و کوبانی و حسکه در سوریه شکست خورده بود و مجبور به عقبنشینی شده بود، توانست خیلی سریع نیروهای خود را سازماندهی کند و هر دو شهر را به اشغال خود درآورد. در هر دو مورد نیروهای دولتی عراق و سوریه در برابر پیشروی آنها از هم پاشیدند.
در آن زمان به نظر میرسید که داعش همیشه یک قدم جلوتر است و میتواند با سازماندهی مجدد در زمان و محلی که خود انتخاب میکرد با پیشدستی از رقیبانش جلو بزند. سقوط پالمیرا ضربه سختی بر عزم ائتلاف ضدداعش وارد کرد و افزایش اقتدار ارتش سوریه را در پی خواهد داشت.
در این وضعیت قدرت چانه زنی دمشق در میان بده بستانهای کرملین با کاخ سفید افزایش میدهد.
اما در این میان هرگز نمی توان از نقش محوری و بسیار سازنده ایران در حل واقعی بحران سوریه چشم پوشی کرد.حداقل قدرتهای بزرگ منطقه ای و فرا منطقه ای نیز بارها به این مهم اذعان داشته اند. امروز جمهوری اسلامی ایران در زمین مسابقه سیاسی با توجه به حسن همجواری و نیز تمایل به ساخت فضایی آرام در منطقه و مهم تر از آن شناخت کامل و همه جانبه به مسایل خاورمیانه، بهترین آلترناتیو برای دمشق خواهد بود. بسیار مهم است بدانیم اگر هر گزینه ای جز گزینه های دولت جمهوری اسلامی ایران در سوریه تحقق پیدا کند بلا شک موضوع سوریه حل نخواهد شد یا حداکثر در همین شرایط باقی خواهد ماند از این رو بدون تردید تهران اصلی ترین قطعه پازل سیاسی دمشق را تسکیل می هد.
محمدرضاشجاعیانانتهای پیام/