به گزارش خبرنگار
حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آیا ارقام میلیاردی فروش فیلمهای نوروز ۹۵ طی نیم برج اکرانشان، آن هم در رقابتی تنگاتنگ، نشانه انبساط ظرفیت تجاری سینمای ایران است و آیا از این چشم انداز، میشود افقهای طلایی بعدی را هم رصد کرد و فراچنگ آورد؟ آری و خیر.
این رقمها چقدر حقیقیاند و چه میزان میتوان به رتبه بندی فروش فیلمها در گیشه اعتماد کرد؟
چنانکه میدانیم حقیقت آمار گیشهها در هالهای از گرد و غبار معرکهای مُشوّه شده که رسم تبلیغات غیر اصولی سینمای ایران آن را به راه انداخته است.
ما در اینجا غیر از بَنـر شهری، تیزر تلویزیونی و گاهگهی هم آگهیهای روزنامهای، راه دیگری برای تبلیغات اصولی فیلمها نداریم، پس بجز بلیت فروشی ستارهها و عوامل فیلم در ایام اکران و اکرانهای خاص برای خواص که دستمایه تبلیغاتی فیلم را فراهم میکنند، روشهای دیگری که جهت معرفی یک اثر سینمایی و ترغیب مردم به دیدنش وجود دارند، همگی یا مخالفخوانیهای چریکی هستند یا زد و بندهای شریکی.
البته ظاهراً این دو عبارت اسامی هولناکی هستند که روی رویکرد تبلیغاتی فیلمها گذارده شدند اما واژههای خفیفتر و با ملاحظهتر هم چیزی از بار اصلی معنای قضیه کم نمیکنند.
غوغاسازی یکی از اصلیترین عوامل تبلیغ برای فیلمهای ماست و گاهی هم توافقات پشت پرده، تکلیف فیلمهای روی پرده را جوری تعیین میکنند که در حالت نرمال ممکن نبود این شکلی تعیین شود.
شانتاژ در اعلام آمار فروش فیلمها هم جزو همان توافقات پشت پرده است که از دوره پخش فیلمها طبق سیستم فیکسی، یعنی قبل از پیروزی انقلاب تا بحال، همیشه جزو راههای غیر رسمی اما متداول تبلیغات سینمایی در ایران بوده... اما در مورد صحت رتبه بندی فیلمها در جدول فروش اکران باید گفت که همین سیستم زد و بندی، داخل خودش قواعد خاصی دارد که یکیشان به هم نخوردن رتبه بندیهاست.
در حقیقت این یک نوع مهندسی آمار است که رقم فروش فیلمها را بطور همزمان و با یک ضریب مشخص بالا میبرد، مگر مواقعی که فیلمی در رقابت با آثاری بیفتد که دوره اکرانشان در زمان دیگری آغاز شده؛ یعنی مثلاً فیلم الف از اواخر بهمن یا اوایل اسفندماه روی پرده رفته و همدورهی چند اثر دیگر بوده، اما حالا موازی با آثار دیگری که از دو روز مانده به عید اکران شدهاند، به نمایش خودش ادامه میدهد.
در چنین شرایطی ضریب شانتاژ در آمار فروش فیلم الف میتواند خارج از قاعده فیلمهای نوروزی عمل کند و هر یک از این فیلمهای نوروزی هم اگر اکراناش به دلیل حفظ کف فروش یا هر دلیل دیگری ادامه پیدا کرد و با فیلمهای دوره بعدیِ اکران، همزمان شد آنگاه فرصتی به دست آورده است تا آمار فروش خودش را در ضریبی فارغ از ضریب شانتاژ آماریِ باقی فیلمها بالا ببرد. میبینید که زد و بند بازی هم برای خودش مرامنامه و قواعد خاصی دارد!
اما برگردیم به پرسش اولینمان در باب آمار گیشه نوروزی ۹۵؛ آیا ارقام میلیاردی فروش فیلمهای نوروز امسال طی نیم برج اکرانشان، آن هم در رقابتی تنگاتنگ، نشانه انبساط ظرفیت تجاری سینمای ایران است و آیا از این چشم انداز، میشود افقهای طلایی بعدی را هم رصد کرد و فراچنگ آورد؟
مشخص است که امسال تعداد سینما رفتهها در ایام نوروز خیلی بیشتر از سال گذشته و بعضی سالهای گذشته بود. البته بهای بلیت سینماها هم افزایش محسوسی پیدا کرده اما این اتفاق در شرایطی افتاد که فیلمهای جذابی روی پرده بودند و مردم حاضر به پرداخت بهای بالا رفته بلیتها میشدند.
قاعده، خیلی ساده و نیم خطی است؛ راه جذب مخاطب به سینما فیلم خوب است. فیلم خوب میتواند کمدی باشد، ارزشی و انتقادی و... باشد و حتی میتواند روشنفکری و تلخ باشد، اما فقط مهم خوب بودن است.
ممکن است آمارها را کمی یا بیشتر از کمینهای بالاتر از آنچه که واقعی است اعلام کرده باشند و ممکن است نکرده باشند. هیچ وقت در خود ایام اکران و در هنگامهای که پخش پردهای فیلمها همچنان اکتوآل است نمیشود صحت و کذب آمارها را تأیید یا نفی کرد، اما امسال استقبال نوروزی مخاطبان از سینما هم قابل کتمان نیست.
دو شب پیش رکورد ریالی فروش در تاریخ سینمای ایران شکست. اگر آمارها تقلبیاند قبلاً هم به همین تناسب چنین بوده و اگر میگویید ملاک تعداد مخاطبان است نه نقدینگی ریالی، که حق با شماست، بهتر است لااقل به مقایسه آمار فروش فیلمها در این چند سال اخیر توجه کنید تا نکتهای امید بخش پیدا شود، اما هنوز نه سیستم پخش فیلم در ایران تقویت و اصلاح شده، نه تبلیغات سینمایی سیستماتیک شدهاند، نه فیلمهای متنوع برای مخاطبان جور واجور ساخته میشوند، نه ورود به عرصه فعالیت سینمایی قواعد شایسته سالارانهای دارند تا افراد خلاق به میدان بیایند و جذابیتهای جدیدی با خودشان بیاورند و نه...
این مشکلات هم هست و راز موفقیت گیشه امسال در یک چیز است؛ شانس!
امسال به طور کاملاً تصادفی، کاملاً تصادفی و کاملاً تصادفی فیلمهای خوبی داریم و اگر از خودمان بپرسیم آیا از این چشم انداز، میشود افقهای طلایی بعدی را هم رصد کرد و فراچنگ آورد؟ باید گفت آری این یک فرصت است که میتواند عبرت آموز باشد اما نه، چون ما به این فرصت و موقعیت به طور تصادفی رسیدهایم و نیل ما هدفمند نبوده و تازه بدتر اینکه قرار هم نیست از وضعیت خوب فعلی برای اوضاع آینده الگوبرداری کنیم، همانطور که از اوضاع بد گذشته عبرت نمیگرفتیم.
شاید هم ما یک روز از عبرت نگرفتن و الگوبرداریِ درست نکردن خسته شدیم و نشستیم تا فکری بکنیم و چارهای در کار بیندازیم.
نقداً از بلاک باستریسم امسال در نوروز که قطعاً با چند فیلم فوق العاده و اصطلاحاً خفن در طول سال هم ادامه دار خواهد بود، میشود این را فهمید که تئوری (دوره سینما رفتنِ مردم تمام شده!) غلط است. فیلم باشد، فیلم خوب باشد، مردم صف هم میکشند.
یادداشت از میلاد جلیل زاده
انتهای پیام/