اگر همسایه ای بخواهد رسم گذشته را بجا بیاورد و از احوالات همسایه اش خبردار شود، آن را به حساب فضولی و سرک کشیدن در کار مردم بگذاریم و یا از ترس چشم زخم و این گونه مسائل از همسایه ها دوری کنیم؟!

 به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، آیا خبر گرفتن از همسایه، همان فضولی است؟!  پیامبر(ص) فرمودند: جبرئیل آنقدر زیاد در حق همسایه به من سفارش کرد که گمان کردم بزودی حق ارث بردن همسایه را نیز اعلان می کند.
 
زندگی ماشینی و شهرنشینی شرایطی را به وجود آورده است که افراد هر روز از یکدیگر دور و دورتر می شوند، آدم ها آنقدر سرشان به کار خودشان و روزمرگی گرم است که کمتر از احوالات یکدیگر با خبر هستند، حتی ممکن است در یک خانواده کوچک اعضا از مشکلات هم اطلاع نداشته باشند چه برسد به همسایه ها از هم که اسلام روی آن تأکید زیادی داشته است. شاید اگر در این میان همسایه ای بخواهد رسم گذشته را به جا بیاورد و از روی دلسوزی و مهرورزی از احوالات همسایه اش خبردار شود آن را به حساب فضولی و سرک کشیدن در کار مردم بگذاریم و یا از ترس چشم زخم و این گونه مسائل از همسایه ها دوری کنیم.
 
از بین رفتن ارتباطات همسایگی نوعی عدم امنیت اجتماعی را ایجاد می کند
 
امیرمحمود حریرچی جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی ضمن بیان اینکه در جوامع شهری بویژه ایران مقوله ای به اسم محله و روابط همسایگی از بین رفته است گفت: از بین رفتن ارتباطات همسایگی نوعی عدم امنیت اجتماعی را ایجاد می کند؛ حضور همسایه و روابط حسنه ای که با آنها در جامعه سنتی وجود دارد و به آن محله می گویند باعث ایجاد حس امنیت می شود.
 
وی افزود: می خواهم همسایه را در حد یک محله کوچک، وسیع کنم که افراد به درد هم می رسند و با مشکلات یکدیگر آشنا هستند. مشکلی که ما اکنون در جامعه شهری داریم بیگانگی نسبت به دیگران است، حتی خانواده ها هم نسبت به هم بیگانگی و بی عاطفگی پیدا کردند.
 
همسایه در زندگی شهری وجود ندارد
 
همسایه، کسی که در ناراحتی ها حاضر بود و کمک می کرد و درواقع شریک واقعی غم ها و شادی ها بود امروز در زندگی شهری وجود ندارد، متاسفانه افراد می خواهند در لاک خودشان باشند و کسی از کارشان سر در نیاورد.افراد دیگران را نسبت به آنچه که در زندگی شان می گذرد غریبه می دانند لذا این قضیه باعث شده است که آدمها در چهاردیواری هایی به اسم آپارتمان در لاک خودشان فرو روند و با هم ارتباط نداشته باشند تا جایی که حتی نام خانوادگی همسایه شان راهم نمی دانند.
 
زندگی شهری انسان ها را از هم دور کرده است و همچنین فرهنگی را حاکم کرده است که بر اساس آن مشکلات افراد ربطی به یکدیگر ندارد، چنین فرهنگی نوعی خودخواهی را ایجاد کرده است، در حالی که وقتی فرد با همسایه اش ارتباط داشته باشد حس می کند که همراهی اش می کنند. در دین اسلام نیز پیامبر(ص) بر همسایه تأکید داشته به طوری که اینطور تصور می شد که همسایه از ما ارث می برد. در گذشته هم از نظر فرهنگی و هم از نظر اعتقادی، همسایه اهمیت داشت، از وقتی که به مشکلات همسایه ها توجه نکردیم و به آنها دست یاری نرساندیم سختی هایمان شروع شد و در لاک خود فرو رفتیم.
 
می توان در مجتمع های مسکونی برنامه هایی برگزار کرد تا افراد دور هم جمع شوند
 
باید محله را تقویت کنیم، در بحث آسیب های اجتماعی به فکر هستند که آن را محله محور کنند اما باید در روابط اجتماعی محله نیز فرصتی ایجاد شود تا افراد بتوانند در آنجا حضور پیدا کنند.در حال حاضر شهرداری سرای محله ها را ایجاد کرده است که از افراد در مراسم ها و برنامه های مختلف برای حضور، دعوت می شود اما چون تراکم محله ها زیاد است این فرصت دارد از بین می برد. می توان در مجتمع های مسکونی برنامه هایی برگزار کرد تا افراد دور هم جمع شوند. راه کارهایی را می توانیم پیدا کنیم تا افرادی که در یک محله یا مجتمع زندگی می کنند بیشتر با هم ارتباط داشته باشند.
 
افراد در شهرهای کوچک نیز با هم غریبه شدند
 
در گذشته در محله ها مراسم گلریزان برگزار می کردیم و کسی که گرفتاری داشت مشکلش را از این طریق حل می کردند، این کارها خیلی ارزشمند بود، اینها اقدامات فرهنگی ای است که الان نمی بینیم و کار نمی کنیم و نمی خواهیم احیایش کنیم. درست است که تهران کلان شهر است اما شهرهای کوچک چه؟ افراد در شهرهای کوچک نیز با هم غریبه شدند، شاید نسبت به افراد شهرهای بزرگ یکدیگر را بیشتر بشناسند اما درگیر مشکلات همدیگر نیستند.
 
فرهنگ تعاونی بودن را زنده کنیم
 
بر اساس یک رابطه محله محور افراد از مشکلات هم خبر دارند و تا زمانی که مسئله ای پیش می آید همه برای حل آن اقدام می کنند. در گذشته روابط تعاونی بود و یکدیگر را همراهی می کردند. الان باید این فرهنگ تعاونی بودن را زنده کنیم که نیاز به وقت و افراد کارشناس دارد. ما باید روی مسائل محله محور و روابط اجتماعی که از محله شروع می شود کار کنیم.
 
باید مدارس محلی را تقویت کنیم چرا همه باید اینطور فکر کنند که معلمان خوب در مدارس شمال تهران درس می دهند
 
اولین ارتباط افراد بعد از خانواده، با محیط محله است. مدرسه در محله قرار دارد، در گذشته همه همکلاسی ها، از افراد سرشناس و ثروتمند گرفته تا فقیر و زحمت کش همه در یک مدرسه درس می خواندند و حتی با هم دوست بوده و رفت و آمد داشتند اما الان یکسری مدارس غیر انتفاعی را راه اندازی کردیم که بچه ها با سرویس رفت و آمد می کنند و اصلا، هم محله ای نیستند و با بچه های دیگری ارتباط دارند. باید مدارس محلی را تقویت کنیم چرا همه باید اینطور فکر کنند که معلمان خوب در مدارس شمال تهران درس می دهند.

منبع:تابناک
انتهای پیام/
 
امروزه کمتر می بینیم که بچه ها در کوچه با هم بازی کنند یا افراد جلوی در خانه ها بنشینند و با هم گپ بزنند. مسولان شهرداری ابتدا باید رویکردشان را مشخص کنند و بدانند که اهمیت محله و ارتباط با همسایه چقدر است سپس بر اساس آن برنامه ریزی کنند تا ارتباطات مرده زنده شود. جوانان به دلیل ارتباطات دوستی ای که دارند روابط محله ای را درک نمی کنند اما همین که سن بالاتر می رود توجه به محله و ارتباطات اینچنینی بیشتر می شود. در گذشته روی همسایه حساب می کردند،اگرهمسایه ای بیمار می شد برایش غذا درست می کردند، اگر بی پول می شد، کمک مالی می کردند و حتی از یکدیگر وسیله یا خوراکی قرض می گرفتند که این قرض گرفتند بهانه ای برای ارتباط برقرارکردن بود. به نظرم باید روی این موارد به ویژه از سوی شهرداری ها برنامه ریزی فرهنگی صورت گیرد، البته وقت گیر است و رسانه نیز باید در کنار برنامه ریزی شهرداری روی اهمیت محله کار کند.
 
الان افراد بر سر پارکینک و فضاهای مشاع دعوا دارند
 
ابتدا باید احساس نیاز کند، باید و نبایدی ندارد. الان افراد بر سر پارکینک و فضاهای مشاع دعوا دارند یا کسانی که بچه ندارند سر بچه هایی که می خواهند بازی کنند دعوا دارند. بیشتر روی نبایدها کار می کنند تا روی بایدها. این بایدها را باید حفظ کنیم. اول فرد باید احساس کند که روابط همسایگی چقدر می تواند اهمیت داشته باشد سپس روی آن فرهنگ سازی شود، و رسانه کار کند.
 
جای تأسف است که فکر می کنیم دیگران نباید در زندگی ما دخالت کنند
 
اکنون ما این احساس نیاز را در افراد نمی بینیم، آنها همسایه خود را فضول می دانند، جای تاسف است که فکر می کنیم دیگران نباید در زندگی ما دخالت کنند. مسائل خصوصی افراد زیاد شده حتی در یک خانواده هم فرزندان مسائلی دارند که خصوصی می پندارند و دوست ندارند والدینشان از آنها با خبر باشند.
 
در گذشته محله از نظر فرهنگی قوام یکدست تری داشت اما آپارتمان نشینی قوام یکدستی ندارد چون افراد با فرهنگ ها و خصوصیات مختلف دور هم جمع شدند. شاید در یک محله همسایه ها از نظر مالی با هم فرق داشتند اما از نظر فرهنگی یکدست بودند. در قدیم افراد از گذشته های هم خبر داشتند اما الان در زندگی های شهری کسی از گذشته دیگری خبر ندارد ومتاسفانه خیلی از آدمها مجبورند گذشته خود را مخفی کنند، آنها پشت این نقاب پنهان می شوند و دوست ندارند کسی از گذشته آنها بداند.

شفقنا

انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.