این نمایش به روز و با دغدغه های جامعه یکی شده است.

تیاتر باید فرهنگ ساز باشد/برای ساختن تیاتر باید یک قدم جلوتر از مردممان باشیمحوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مه لقا باقری، برگزیده نقش اول بازیگری زن برای نمایش بوقلمون در جشنواره فجر 93 به کارگردانی خیرالله تقیانی پور و برگزیده نقش اول بازیگری زن برای نمایش خواستگاری از جشنواره روس یا کلاسیکا در مسکو به کارگردانی اسماعیل شفیعی و همچنین برنده جایزه دوم بازیگری و برنده جایزه بهترین کارگردان در جشنواره دانشجویی فجر سال 82 است که همه ی این افتخارات در کارنامه ی حرفه ای او ثبت شده است.

این بازیگر مطرح در حوزه تئاتر و تلویزیون، در حال حاضر مشغول بازی در نمایش "ننه دلاور و فرزندانش" است که ما به همیت بهانه با ایشان وارد گفتگو شدیم.
 
** از کلیات نقشتان و اینکه شخصیت «ننه دلاور» در پیشبرد داستان چقدر موثر است توضیح بدهید؟ 

نقش «ننه دلاور» به ترجمه آلمانی آن یعنی مادر شجاع یا مادر دلاور؛ این شخصیت مادری است که سه فرزند دارد و فرزندانش را در  دنیایی که ما به آن دنیای پر از جنگ می‌گوییم، به دندان می‌کشد و امرار معاش می‌کند و از آن‌ها مراقبت می‌کند ولی در واقع در جهان نمایشننامه هربار برای یکی از فرزندان او اتفاقی می‌افتد و دوتای آن‌ها را در طول نمایش از دست می‌دهد در حقیقت زنی است که با شجاعت و با تمام قوا با جنگ، می‌جنگد.
 
** خصیصه بارز در این مادر شجاع چیست؟
شجاعت و در واقع مادر بودنش است و نکته‌ای که شاید همه فراموش کنند این است که یک مادر به صورت ذاتی این کار را می‌کند و ما هم در این نمایشنامه «مادرانگی» را کاملا می‌بینیم؛ اول با مادرانگی در این فرد مواجه می‌شویم و بعد به شجاعت، دلاوری، بی‌باکی او برای نجات زندگی خودش و فرزندانش پی می‌بریم.

ما با نمونه این زن در اطرافمان زیاد مواجه هستیم، خانم‌هایی که با 40 سال سن فرزندانی دارند که تازه به یک بلوغ فکری رسیده‌اند و در حال دست و پنجه نرم کردن با فضای پیش رویشان هستند و وقتی این‌ها را با هم مقایسه می‌کنیم، می بینیم که می‌شود این نمایشنامه را با زندگی الانمان به موازات هم پیش ببریم.
 
**  آیا می‌شود گفت که عقیده شما بر این است که نمایش حاضر، نزدیک به حال روزگار ما اجرا می‌شود؟
به نظر من چرایی این که شما تئاتر کار می‌کنید، همین است. امروزه من اگر بخواهم یک نمایش اجرا کنم دلیلش آن است که بتوانم تاثیری روی آدم‌هایی که در دنیای مدرن من هستند بگذارم و نه گذشته.
 
** یعنی شما فکر می‌کنید که مادران امروز همانند مادران قدیم هستند که همه عمر و زندگی‌شان را صرف بچه‌هایشان می‌کنند؟
نه،‌ نه صد در صد این طور فکر نمی‌کنم اما وظیفه تئاتر این است که به آدم‌ها یکسری فرهنگ را بیاموزد و راه‌ حل‌ها و پیشنهادهایی بدهد تا در مواجهه با دغدغه‌ها و مسائل بتوانند خودشان را با شرایط مشابه مقایسه کنند و به نتیجه نهایی برسند و معتقدم که ما باید یک قدم از مردمان جلوتر باشیم که بتوانیم کمکی هم به آن‌ها کرده باشیم و این کار یک نمایش تاریخی جنگ آلمان نمی‌تواند باشد و به طور  حتم به روز شده و با دغدغه‌های جامعه ما یکی شده است.
 
** آیا برای رسیدن به نقشتان از تکنیک یا متد خاصی استفاده کرده‌اید؟ 
خب واقعیت این است که من در کارهای قبلی‌ام هم این کار را کرده‌ام و در این کار هم همین طور؛ به این صورت که از تمام تجارب 16 سالی که حرفه‌ای تئاتر کار می‌کنم استفاده کرده‌ام؛ در این تجارب اطلاعات کسب کردن در تمام زمینه‌های بازیگری وجود داشته است مثل: تکنیک فاصله گذاری برشت، سیستم استانیسلافسکی، تکنیک لی استراسبرگ و هر چیزی که در بازیگری مدرن برایم مفید بوده از آن بهره برده‌ام.
 
** به لحاظ ظاهری چه کاری کرده‌اید که به نقش نزدیک بشوید چون فاصله سنی‌تان هم با ننه دلاور کم نیست؟
خب به نظرم گریم خیلی به من کمک کرد و من هم مثل شما نگران این موضوع بوده‌ام ولی این نقش، یک زن 40 سال به بالا است و حالا شاید نهایتا 10 سال با من تفاوت سنی داشته باشد؛ خیلی پیر و فرسوده نیست. اولین چیزی که ممکن است در ذهن مخاطب شکل بگیرد این است که ننه دلاور یعنی یک زن پیر در صورتی که این زن کسی است که آدم‌ها عاشقش می‌شوند به این طریق که در روند نمایش کاراکترهایی را می‌بینیم که دوست دارند در کنار این زن باشند.
 
** پس در واقع نمی‌توان به خاطر اسم ننه دلاور نتیجه گرفت که این شخصیت پیر است؟
دقیقا برای همین تاکید دارم که مادرانگی این فرد برایم مهم است نه ننه بودن و اینکه خب موهایم کمی روشن‌تر شد، سنم بالاتر رفت و برایم کلاه گیس گذاشته‌اند، گریمی کرده‌اند که این تفاوت سنی ایجاد شود اما در عین حال تمام تلاشمان بر این بود که کاراکتر من تبدیل به تیپ نشود و آرام آرام با جای صدایم و با جای چهره‌ام به نقش نزدیک بشوم و خدا را شکر این اتفاق افتاده چون من نگران بودم که آدم‌ها وقتی من را می‌بینند باورم می‌کنند یا نه! خوشبختانه تا الان بازخوردها خوب بوده و دوستم داشته‌اند.
 
** از چه لحاظ شخصیت این مادر شجاع برایتان جذاب بوده که پیشنهاد بازی آن را از سمت امیر دژاکام پذیرفته‌اید؟ 
واقعیت این است که نقش، نقش بزرگی است و  جزو 10 متن معروف دنیا محسوب می‌شود و متنی است که هر بازیگری دلش می‌خواهد یک زمان آن را تجربه کند و من هم همین حس را داشته‌ام اما فکر نمی‌کردم که این اتفاق به این زودی بیفتد، اولش خیلی با ترس و لرز نقش را پذیرفتم وقتی آقای دژاکام لطف و به من اعتماد کردند و با خودم خیلی کلنجار رفتم و حتی با همسرم و اطرافیانم مشورت کرده‌ام تا اینکه در نهایت پذیرفته‌ام چون نقش سنگین است و اصولا وقتی نقش سختی مثل این را بازی می‌کنید همه منتظر هستند ببیند که چه کار می‌کنید و من چون پارسال تجربه خوبی داشته‌ام و جایزه بازیگری زن را در جشنواره فجر گرفته‌ام و آدم‌ها منتظر بودند که مه‌لقا این بار چه می‌کند برای همین برایم مهم بود که چه اتفاقی‌ می‌افتد به همین خاطر قدم به قدم به سمت نقش پیش رفتم.
 
** فکر می‌کنید تا الان از پس نقش بر آمده‌اید و با توجه به ایده‌آل ذهنی‌تان از خودتان راضی هستید؟

به نظرم ثمره یک کار گروهی یک نمایش را تشکیل می‌دهد و افراد گروه کیفیت آن نمایش را می‌سازند و فقط یک نفر نیست و اتفاقا به نظرم اگر بازی یک نفر بیرون بزند اتفاق جالبی نیست شاید بگویند همه خوب بودند اما فلانی بهتر بود اما من ترجیح می‌دهم همه چیز کنار هم باشد و این نمایش هم از این قاعده مستثنی نیست و باید همه چیز کنار هم قرار می‌گرفت تا آن اتفاقی که من دلم می‌خواست، می‌افتاد و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد؛ به تنهایی نمی‌توانم خودم را قضاوت کنم و فقط می‌توانم بگویم بازخورد اطرافیانم خوب بوده است و اگر نمایش و اعضای گروه نمایشی را یک پازل در نظر بگیریم منم تکه‌ای از این پازل هستم همه تکمیل کننده هم هستیم و این را هم می‌گویم که ممکن است شما اجرای دیگری از «ننه دلاور» ببینید که متفاوت از آن چیزی باشد که در اینجا دیدید که خب این بستگی به کارگردان، ایده‌های کارگردان دارد و به عنوان بازیگر شما باید در راستای نقش پیشنهادهایی را مطرح کنید که در مجموع این‌ها یک هارمونی است.
 
** تا حالا یک شخصیت زن در نمایش‌نامه‌ای خاص فکرتان را به خود مشغول کرده که بخواهید آن را بازی کنید؟
بله، خیلی زیاد تقریبا هر نمایشنامه خوبی که خوانده‌ام و شخصیت اصلی زن داشته است دلم خواسته که بازی‌اش کنم ولی متاسفانه در فیلمنامه و سریال‌ها کاراکتر زن‌محور و زنی که به شکل درست کاراکترش شکل گرفته شده،  نداریم و این موضوع در تئاتر و نمایشنامه‌هایمان اتفاقا بیشتر دیده می‌شود که درام شخصیت آن درست شکل گرفته باشد و برای یک زن  جذاب باشد، اما اگر بخواهم مثال بیاورم نمایشنامه مکبث و نقش لیدی مکبث را خیلی دوست دارم.
 
** آیا ممکن است که روزی خودتان کارگردانی کنید؟ مثلا همین مکبث را کارگردانی و نقش لیدی مکبث را خودتان بازی کنید؟
بله چون من خودم تخصصم کارگردانی است و فوق لیسانس کارگردانی دارم و تا چند سال گذشته هم کارگردانی زیاد کرده‌ام و همچنین عضو انجمن خانه تئاتر نیز هستم. رو راستش دغدغه‌اش را داشته‌ام اما کارگردانی برای یک خانم سخت است و من برای خودم به این نتیجه رسیده‌ام که نباید به  هر قیمتی کار کنم و علت این که چند سال تئاتر کار نکردم این است که به هر قیمتی کار نکنم تا شرایطش ایجاد شود.
 
** آیا قبلا با امیر دژاکام همکاری داشته‌اید؟
خیر، همکاری نداشتم، شناخت این سال‌های من نسبت به ایشان دورا دور بوده است تا پارسال که برای دیدن اجرای نمایش «بوقلمون» من آمده‌اند و من را دیدند و با همین تصور فکر می‌کنم از من برای کار خودشان دعوت کرده‌اند.
 
** تجربه کار با امیر دژاکام را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا تا به امروز از نظر شیوه کارگردانی رضایتتان را جلب کرده‌اند؟
فکر می‌کنم یک تجربه متفاوت است و خوشحالم از کار کردن با ایشان و معتقدم یک بازیگر تا یک جایی ایده‌ها و تفکرات خودش را پیش می‌برد و از یک جایی به بعد باید متوقفش کند و ایده‌های کارگردانش را دخیل کند و این یک کار مشترک است و به نظرم وقتی با کارگردانی کار کنی که استاد دانشگاه است و تجربه کافی دارد مطمئنا اتفاقات خوبی می‌افتد و تجربه خوبی را رقم می‌زند.
 
** پس یعنی ممکن است دوباره با امیر دژاکام کار کنید؟
امیدوارم که به جا و به موقع این اتفاق بیفتد.
 
** استقبال مردم را چطور دیده‌اید؟
تا آنجا که من می‌بینم هر روز سالنمان پر بوده و استقبال هم خوب بوده است و فکر می‌کنم قشری که تئاتری هم نیستند از اجرای ما خوششان آمده است و نظرهای مثبتی هم راجع به اجرای خودم هم شنیده‌ام که البته امیدوارم واقعی باشد و فقط جلوی رویم نظر مثبتشان را اعلام نکرده باشند و پشت سرم هم این تعاریف شنیده شود.
 
** حرف باقی مانده‌ای اگر است بفرمایید؟

امیدوارم به یک جایی برسیم که دیدن تئاتر، تئاتر کار کردن و تئاتر برای مردممان یک اتفاق کاملا فرهنگی باشد و قرار باشد که تئاتر فرهنگ بسازند؛ تئاتر صرفا سرگرمی نیست مدل‌های مختلف دارد اما آن تئاتری که برای من معنا دارد این است که فرهنگ‌ساز باشد و برای ساختن تئاتر یک قدم از مردمم جلوتر باشم. امیدوارم روزی برسد که همه تئاتری‌ها آرامش مالی و معنوی داشته باشیم که بتوانیم به دور از هرگونه تشویش و اضطراب کارمان را به نحو احسنت انجام بدهیم و بتوانیم مثل یک معلم که اگر حقوق خوبی بگیرد می‌تواند خوب هم درس بدهد و حالش نیز خوب است ما هم به عنوان تئاتری‌های این مملکت دریافت مالی خوبی داشته باشیم و کمک مالی خوبی از دولتمان بگیریم که بتوانیم با حال خوب آنچه را که شایسته فرهنگمان است را ترویج و به منصه ظهور برسانیم.


گفتگو از کیمیا عامری


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.