مشروعيت كار براي علي (ع) مهم بود، نه نوع و مقبوليتش!
به همين جهت هم، امام را در دورانهاي مختلف عمرشان در كارهاي گوناگون و مختلفي مي بينيم. در جواني با شتري براي مردم مشكهاي آب را حمل مي نمود و آنها را در اختيار آنان قرار مي داد تا مخارجش تأمين شود. با كاشت درخت و بناي باغها، با حفر قنات و چاهها زمين را آباد مي كرد و چرخ اقتصادي را به چرخش درمي آورد. ایشان كار مي كرد و درآمدش را انفاق مي نمود. با اينكه بعدها يكي از پردرآمدترين انسانهاي زمان خودش شده بود، اما باز هم به اموالش دل نمي بست. خود مي فرمايد :
صدقه اي كه من از مال خودم خارج مي كنم، اگر مابين همه بني هاشم تقسيم كنم، آنها را كفايت مي كند.
و اينهمه از آن رو بود كه اميرالمؤمنين بزرگترين دشمن فقر و نداري بود. در كلامي به فرزندش محمد حنفيه مي فرمايد :
پسرم من از فقر بر تو مي ترسم. از آن به خدا پناه ببر! چرا كه فقر دين انسان را ناقص و عقل و انديشه او را مشوش و مردم را نسبت به او، و او را نسبت به مردم بدبين مي سازد.
او دشمن فقر بود. سفارش مي كرد كه هركس بايد با كار و كوشش، از دچار شدن خانواده اش به فقر و مكنت جلوگيري كند و پس از آن هم در آمدش را به كمك و ياري فقرا، اختصاص دهد. اميرالمؤمنين كاري را كه در جهت مبارزه با فقر انجام مي شد امري مقدس و در رديف جهاد في سبيل الله به حساب مي آورد. از همين رو هم بود كه مولاي مؤمنان علاقمند بود تا از دسترنج خودش به تأمين زندگي اش بپردازد. حتي در دوران خلافت هم كه كار و وظيفه اش سنگين، و فعاليتش زيادتر بودو اينكه كارهاي خلافت خسته اش مي كرد، اما همچنان تأكيد داشت كه از دسترنج خودش امرار معاش كند و از بيت المال مصرف نكند. و نقل است حتي پس از بيعت مردم با ايشان در امر خلافت، به مزرعه رفت و مشغول كار و زراعت خويش شد.
آري! بي رغبتي به دنيا، بابناي دنيا كه خداي متعال آنرا وظيفه همگان قرار داده است،منافات ندارد. شيوه اميرالمؤمنين كه تربيت يافته اسلام است به ما مي فهماند :
دنيا را بسازيد، زمين را آباد كنيد، ثروت ايجاد كنيد، اما دل نبنديد! اسير آن نشويد، تا راحت بتوانيد در راه خدا انفاق كنيد. هر چه مي توانيد ثروت توليد كنيد،اما خودتان كمتر مصرف كنيد!
انتهای پیام/ی