فوتبال ایران گوشت قربانی بین سودجویان تبلیغاتی شده، ولی باشگاه‌هایش در بدهی غرق هستند و برای فرار از مرگ (انحلال) دست و پا می‌زنند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، فوتبال مدرن بیش از هر زمان دیگری به پول وابسته است و خود فیفا نیز در نخستین بند اساسنامه‌اش این رشته ورزشی را نوعی صنعت و تجارت تعریف کرده است؛ بنابراین، بیراه نیست اگر بگوییم اکنون در سراسر دنیا فوتبال حرفه‌ای برگزار می‌شود تا پولی کسب شود و بدون آن، فوتبال فعالیتی ورشکسته و محکوم به تعطیلی است.
 
فوتبال غالبا دولتی ایران که از پانزده سال پیش، پسوند حرفه‌ای را روی لیگ فوتبال خود گذاشت و در نخستین گام فقط شماره پیراهن بازیکنان شاغل در آن را به تایپ لاتین مزین کرد (!) طی چند سال اخیر با نوسانات اقتصادی شکل گرفته و دشواری که در اداره مالی باشگاه‌ها پیش آمد، بیش از گذشته این واقعیت را لمس کرد که رقابت استقلال و پرسپولیس هم بی‌مایه فتیر است.
 
با پایان ماه عسل نفت ۱۲۰دلاری و بودجه‌های هنگفت و میلیاردی تیم‌های دولتی، مدیران عامل باشگاه‌ها متوجه شدند، باید به خودشان تکانی بدهند، وگرنه ناچارند در مقابل خیل طلبکاران و هزینه‌های تیمداری اعلام انحلال کنند. این شد که مدیران فوتبال پول ناشی از قراردادهای تبلیغاتی لیگ را جدی‌تر گرفتند و سپس سراغ صداوسیما رفتند تا حق مسلمشان برای پخش زنده بازی‌ها از آنتن را هم طلب کنند.
 
آن اوایل همه چیز به نسبت خوب پیش رفت و فوتبال ایران در کمتر از یک دهه، درآمد خود از تبلیغات دورزمین‌ها را از ۷۰۰ میلیون تومان ناقابل در سال ۸۲، طی یک دهه به رقم شیرین ۱۸ میلیارد تومان رساند. در گام بعدی هم پای رئیس جمهور قبلی را به جلسه رئیس سازمان ورزش وقت با رئیس رسانه ملی باز کرد تا آنجا هم برای شروع سالی ۱۰ میلیارد تومان و پس از پنج، شش سال به دوبرابر یعنی ۲۰ میلیارد تومان برساند.
 
هر چند این رقم‌ها، کفاف مخارج سرسام آور و فوتبال دلال محور تیم‌های ایرانی را نمی‌داد، تا اینجا مشکل چندان بزرگی برای فوتبال از این ناحیه نبود تا اینکه در ابتدای فصل قبلی، ناگهان سروکله یک غول تبلیغاتی در فوتبال ایران پیدا شد که امضایش پای قرارداد دو ساله ۱۶۰ میلیاردتومانی، باعث آن جمله تاریخی از زبان مهدی تاج، رئیس سازمان لیگ شد: «دکمه کت فوتبال را ۱۶۰میلیارد فروختم».
 
این جمله جسورانه البته خط و نشان تاج برای مدیرقبلی سازمان لیگ یعنی عزیزالله محمدی و اسپانسر طرف حسابش بود که نشان می‌داد، تبلیغات فوتبال را خیلی مفت به بخش خصوصی فروخته است؛ اما همین ادعا و جمله ناپخته کافی بود تا امر به باشگاه‌های ایرانی مشتبه شود و آن‌ها با یک حساب چرتکه‌ای پیش خودشان بگویند، دیگر نیازی نیست دنبال پول بروند و از این رقم بزرگ برای خودشان کاخ‌های زیبایی از آرزو بسازند.
 
چند ماه بعد اما این سریال به قسمت‌های غمناک خود رسید و وقتی بدقولی اسپانسر با بی‌محلی مدیران جدید صداوسیما همراه شد، باشگاه‌ها فهمیدند در میان آن کاخ‌های رویایی، نان شب هم برای خوراندن به ستاره‌های کاغذیشان ندارند. دست‌ها دوباره سمت دولت دراز شد اما هیچ وزارتخانه و دستگاهی آه در بساط نداشت و تحریم اقتصادی مملکتی ـ که اجازه فروش نفت هم نداشت ـ گاوصندوق‌ها را خالی کرده بود.
 
در این اوضاع وخیم پولی، فکر بکری به سر یک شرکت تبلیغاتی که از قضا رقیب اسپانسر فعلی سازمان لیگ هم بود، زد. فکر بکر این بود که تیم‌های پرطرفدار از جیب مردم و طرفدارانشان ارتزاق کنند. ارتزاق خیلی فرا‌تر از پول بلیت فروشی یا حتی درخواست کمک و دادن شماره حساب (!) طرح جدید این بود که با همراه کردن صداوسیما که خودش در یک باتلاق کسر بودجه گیر کرده بود و البته عاملیت اپراتور موبایل، مردم را با بمباران خبری ناچار کنند که با ارسال پیامک به تیم‌هایی که دوستشان دارند پول بدهند وگرنه این تیم‌ها دیگر وجود خارجی نخواهند داشت.
 
فشار و حجم تبلیغات در این زمینه تا حدی شد که صداوسیما علنا آنتن را برای شومن‌های طنز خالی و با ساخت دکورهای پرزرق و برق، کاسبی جدیدی را شروع کرد. نقد‌ترین و بی‌دردسر‌ترین راه کاسبی از جیب مردم! این بار لازم نبود مردم برای خرید یک تردمیل یا لوازم کوچک کردن شکم چینی زنگ بزنند و کالا ارسال شود و بعد از کلی حساب و کتاب پولی به جیب خالی باشگاه‌ها و تلویزیون برسد.
 
 موضوع نقد‌تر از این حرف‌ها بود. هوادار بخت برگشته که همه امید و آرزویش در این جامعه بدون تفریحات، به پیروز شدن و بالا رفتن تیم محبوبش بسته شده بود، با تحریک مجری خوش صحبت و عوام پسند اما فوتبال نفهم رسانه ملی، دست به گوشی برد و با ارسال یک عدد فریبنده ۴ یا ۶، وارد چرخه‌ای شد که انتهای هر ماه همراه با ۵میلیون نفر دیگر، رقمی بالغ بر ۲۰ میلیارد تومان نه تنها به جیب تیم های محبوب که شرکت تلفن همراه و مهم‌تر از آن تلویزیون بی‌برنامه و افول کرده در جذب مخاطب واریز کرد.
 
حالا دو باشگاه بزرگ که دیدند از تبلیغات محیطی فوتبال چیزی عایدشان نشده، ولی از راه یک سامانه پیامکی به نان و نوایی رسیده‌اند، زیر میز سازمان لیگ زدند و گفتند اگر از حامی ۱۶۰میلیاردی و مالکش که یک خانم میلیاردر است، پولی گیرشان نیاید، مقابل تابلوهای ال‌ای دی استادیوم، بازی نمی‌کنند. این تهدید‌ها که با در بسته مواجه شد، بسنده نکردند و بلافاصله گفتند، مقابل بنرهای این اسپانسر در میکسدزون و اتاق کنفرانس مصاحبه نمی‌کنند.
 
به نظر می‌رسد جنگ بین اسپانسر تبلیغات محیطی لیگ ایران و حامی مالی اختصاصی سرخابی‌ها که یک کار‌پرداز واسطه بین صداوسیما، اپراتور تلفن همراه و این دو باشگاه است، دارد به جاهای باریک کشیده می‌شود و پرده‌ای جدید از این کشمکش بر سر پول و سود مالی به رسانه‌ها درز کرده است.
 
طبق قوانین سازمان لیگ بازیکنان باید در پایان مسابقه از میکسدزون بگذرند و در صورت تمایل به سوال رسانه‌ها که حلقه ارتباط با مردم هستند، پاسخ دهند.
بازیکنان و کادر فنی استقلال پس از برتری این تیم مقابل فولاد بار دیگر ممنوع‌المصاحبه شدند و در پاسخ به چرایی این موضوع گفته شده که فردا در محل تمرین مصاحبه انجام خواهد شد!
 
محمدحسین زرندی مدیر رسانه‌ای استقلال در این خصوص و دلایل ممنوع‌المصاحبه بودن استقلالی‌ها، گفت: طبق صحبت‌هایی که اسپانسر باشگاه انجام داده و مسائل مربوط به حامی مالی، بازیکنان و کادرفنی مجاز به مصاحبه کردن در میکسدزون ورزشگاه نیستند!
 
وی ادامه داد: تمام رسانه‌ها می‌توانند شنبه در تمرین استقلال حاضر شده و با حضور بنر اسپانسر باشگاه با تمام بازیکنان و کادر فنی به صورت آزاد مصاحبه کنند اما الان هیچ مصاحبه‌ای در ورزشگاه نخواهد شد. این موضوع از دست ما خارج است و به اسپانسر برمی‌گردد و مدیریت آن را به من اطلاع داد و من هم اینجا اعلام می‌کنم اما می‌توانید فردا به تمرین آمده و آنجا مصاحبه آزاد است.
 
به نظر می‌رسد جنگ بین اسپانسر محیطی و حامی مالی اختصاصی سرخابی‌ها دارد به جاهای باریک کشیده می‌شود و این پرده‌ای تازه از این کشمکش بر سر پول و سود مالی است. طبق قوانین سازمان لیگ بازیکنان باید در پایان مسابقه از میکسدزون عبور کنند و در صورت تمایل به سوال رسانه‌ها که حلقه ارتباط با مردم هستند، پاسخ دهند.
 
به نظر می‌رسد سرخابی‌ها که پیش از داربی هم به دلیل عدم دریافت سهم خود از تبلیغات محیطی یا‌‌ همان تبلیغات دورزمین، می‌خواستند شهرآورد ۸۲ را تحریم کنند، حالا به این وسیله می‌خواهند ضربه محکمی به منافع شرکت ایران نوین پیمانکار بدقول و بدهکار سازمان لیگ وارد کنند.
 
فوتبال ایران گوشت قربانی بین سودجویان تبلیغاتی شده است؛ اما باشگاه‌هایش در بدهی غرق هستند و برای فرار از مرگ (انحلال) دست و پا می‌زنند. فصل به هفته‌های آخر رسیده اما اغلب بازیکنان و مربیان و داوران حتی نصف حق و حقوقشان را نگرفته‌اند.

منبع: تابناک

انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.