به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در سالهای اخیر روند رو به افزایش پدیده ناخوشایند طلاق، صاحبنظران عرصه فرهنگ را به کنکاش جهت علل این معضل واداشته است و آنها را بر آن داشته که نسخه مناسبی جهت پیشگیری از این معضل پیدا کنند. ناگفته هویداست که پدیده طلاق، چه آثار نامطلوبی برای زوجین، فرزندان، اطرافیان و حتی جامعه ایجاد میکند و ازاینرو لزوم پیشگیری از طلاق به مطالعات و پژوهشهای همهجانبه نیازمند است.
در راستای بررسی علل و عوامل طلاق در جامعه امروزی ایران، یکی از مسائلی که به نظر میرسد نقش مهمی در تولید ناسازگاری بین زوجین داشته باشد، عدم لحاظ کردن مسئله کفویت در امر ازدواج است. کفویت زوجین در ازدواج بدین معناست که زوجین در شاخصهای مختلف همچون عقاید، اخلاق، مسائل اقتصادی و مالی، امور جسمی و ظاهری، تیپ شخصیتی و ... با هم تناسب کافی داشته باشند که این امر در کنار سازگاری ورزیدن طرفین، تضمین کننده یک زندگی آرام و موفق هست چراکه شباهتهای متعدد طرفین، از جهت روانشناسی احساس محبت طرفین به همدیگر را در پی دارد و همچنین شباهتهای متعدد از میزان اختلافنظرها و اختلاف رفتارها میکاهد.
در مورد چرایی عدم لحاظ کفویت در ازدواجهای کنونی باید گفت که دخترها و پسرها نسبت بهضرورت کفویت در ازدواج درک کافی ندارند و نیز الگوهای شناختی در مقوله ازدواج، تأمینکننده یک شناخت مناسب نمیباشند. چراکه بسیاری از الگوهای شناختی در مورد خواستگاری و تحقیقات، سنتی میباشند و امروز دیگر، تاریخمصرف آنها گذشته است و از سوی دیگر مدلهای شناختی نوین نیز، دچار عیوبی هستند که خروجی آنها لزوماً مطلوب نیست و حتی از مطلوبیت بسیار کمی برخوردار است.
در توضیح بیشتر این مطلب باید گفت که فرهنگ جامعه امروز ایرانی نسبت به جامعه سی - چهل سال پیش دستخوش تغییرات بسیاری شده است که درنتیجه نسخههای مربوط به ازدواج در آن زمان، برای امروز کارایی مناسب ندارد.
در سالهای گذشته طلاق یک امر بهشدت مذموم برای جامعه محسوب میشد و بهندرت طرفین حاضر میشدند که سرنوشت زندگی مشترک خود را با طلاق خاتمه دهند و ازاینرو سازگاری شاخصه اصلی ازدواج طرفین به حساب میآمد اما کمکم سبک زندگی در ایران تحت تأثیر عوامل متعددی چون افزایش رفاه، رشد تحصیلات عالی، برنامههای رسانههای داخلی، رسانههای خارجی و ... دگرگون شد که در راستای آن تغییرات، شاهد آن هستیم که سازگاری در ازدواج نیز همچون گذشته پررنگ نیست و لذا لازم مینماید همراه با مانور دادن بر روی مسئله سازگاری برای کاهش اختلافات زندگی زناشویی، الگوهای شناختی ازدواج نیز متناسب با امروز دگرگونشده و بر اهمیت کفویت تأکید شود.
درگذشته حتی در موارد متعددی بدون رضایت دختر و پسر و توسط بزرگترها عقد ازدواج منعقد میشد و این پیوند نهایتاً با مرگ طرفین پایان مییافت و همچنین در بهترین حالت بعد از دو سه جلسه خواستگاری اصطلاحاً دختر به پسر جواب بله یا نه میداد اما امروز شایسته مینماید جلسات خواستگاری بهصورت پرتعداد و در یک دوره زمانی معقول برگزار شود تا در لابهلای این جلسات و تحقیقات، طرفین و نیز خانوادهها شناخت مناسبی نسبت به هم پیدا کنند و امکان مخفی ماندن موضوعات مضر به ازدواج کم بشود. در همین رابطه و برای کارآمد بودن این الگو شایسته است طرفین نکاتی را رعایت بکنند؛ که در ادامه بعضی نکات ذکرشده است.
شناخت دیگران و لحاظ تناسب شخصیتی آنها با خویشتن، موقوف به شناخت خویش هست. سعی کنید ابعاد مختلف وجودی خود را مورد شناسایی قرار دهید و در این راه از خانواده و دوستان خود کمک بجویید؛ و حتیالمقدور نتایج کار خود را مکتوب نمایید که در زمان خواستگاری در کمترین زمان بتوانید آن را ازنظر بگذرانید.
بر اساس خودشناسیای که از خود حاصل نمودهاید برای ملاکهای خود ضریب در نظر بگیرید این نکته در تصمیمگیری بسیار حائز اهمیت هست
قبل از اقدام به خواستگاری بامطالعه کتابهای معتبر درزمینه ازدواج، آگاهیهای لازم را کسب کنید.
آقایان با یک شناخت مناسب از خانمها به خواستگاری بروند و نسبت به عقاید، اخلاق، مسائل اقتصادی، امور ظاهری، تیپ شخصیتی و ... گزینه مورد نظر خود یک تناسب کلی را مدنظر قرار دهند و لذا شناخت پیش از خواستگاری باید یک تصویر کلی و درعینحال مطلوب برای پسر ایجاد کند.
تمام مراحل آشنایی با اطلاع و همراهی خانوادهها باشد. بیشک شناختی که با حضور خانوادهها به دست میآید با شناختی که یک دختر و پسر جوان نسبت به همکسب میکنند قابلمقایسه نیست و همچنین حضور خانوادهها، امور مربوطه را در یک چارچوب موجه و مقبول پیش میبرد و نیز از حرفوحدیثهای احتمالی جلوگیری میکند.
پروژه آشنایی بالخصوص زمانی که این پروژه بخواهد زمانبر نیز بشود احساسی و عاطفی شدن روابط طرفین را در پی دارد که در این حالت حصول یک تصمیم منطقی دشوار میگردد لذا در جلسات آشنایی شایسته است طرفین با رفتار رسمی به گفتگو بپردازند.
اشکال مهمی که در آشناییهای دوطرفه که معمولاً در فضای دانشگاهها پیش میآید این است که طرفین قبل از یک شناخت منطقی، معمولاً یک رفتار عاطفی و احساسی را نسبت به هم ابراز میدارند و نوعی وابستگی شدید بین آنها به وجود میآید که درنتیجه پسازاین نوع تعامل، در صورت کشف هرگونه نکته ناخوشایند در مورد طرف مقابل آن را نادیده میگیرند. حالت خطرناکتر این مسئله زمانی است که تماسهای فیزیکی از قبیل دست دادن، روبوسی و ... نیز جزو تعاملات دو طرف شود.
کتمان حقایقی که احتمال داده میشود که در تصمیمگیری طرف مقابل مؤثر باشد بههیچوجه منطقی و معقول نیست. بیشک صداقت تضمین کننده انتخاب طرفین هست
نکات جزئی دیگری نیز در مراحل مختلف آشنایی باید لحاظ شود که مطالعه و تحقیق در منابع معتبر مربوط به ازدواج برای تأمین این مقصود بسیار راهگشا به نظر میرسد.
منبع: مشرق
انتهای پیام/