ایشان با تاکید بر لزوم مجتهد بودن قاضی در مسأله مورد اختلاف، به بیان نظرات امام خمینی(ره) پرداختند و گفتند: آقای آسید محمد حسن لنگرودی می گفت به [آیت الله] آقای خمینی گفتم شما در درس، اجتهاد را شرط قضا می دانستید. الان برخی قضات مجتهد نیستند آیا نظر شما عوض شده است؟ ایشان فرمودند؛ نظر من همان است ولی تا وقتی ما مجتهد نداریم، باید سعی شود افراد صالح شناسایی شوند و از باب ضرورت همین ها متصدی شوند.
حضرت آیت الله شبیری زنجانی قضاوت افراد غیرمجتهد در شرایط ضرورت را جایز دانسته و خاطرنشان کردند: الان بیشتر تشکیلات آقایان از باب ضرورت است. این گونه نیست که همان چیزی که مطلوب اولیه شریعت است در اشخاص وجود داشته باشد چرا که مجتهد به معنای واقعی آن کم است و در شرایط کنونی باید به حد ضرورت اکتفا کرد و از اولیای الهی هم استمداد کرد که خدایی نکرده انحرافی واقع نشود.
معظم له با تاکید بر حساس بودن مسأله قضاوت گفتند: قضاوت اشتباه، مشکلات زیادی را در جامعه ایجاد می کند، ولی قضاوت سالم می تواند به سلامت افراد و جامعه کمک کند. شما می دانید که در مسأله قضاوت چون همیشه یک طرف ناراضی است به وجهه قاضی آسیب می رسد اما ما مواردی را در تاریخ خودمان داریم که حرکت و قضاوت صحیح قاضی با اقبال عمومی همراه بوده است.
این مرجع تقلید در ادامه به قضاوتهای «شیخ عبدالله مازندرانی» در عراق اشاره کردند و گفتند: مرحوم آملی از مرحوم آقاضیاء نقل می کرد که قضاوتهای مهم عراق را به آشیخ عبدالله مازندرانی ارجاع می دادند و با وجود این مسأله، از ایشان در بین مردم به نیکی یاد می شد. ایشان انسان مقدسی بودند.
حضرت آیت الله شبیری زنجانی ادامه دادند: از شیخ عبدالله مجتهدی شنیدم که جد ایشان میرزا حسن آقا مجتهد تبریزی از قضات تبریز بوده و از طرفی با فرقه شیخیه هم شدید مخالف بوده تا جایی که بالای منبر به آنها حمله می کرده است. یکی از شیخیه با یکی از مؤمنین مشکلی پیدا می کند و برای قضاوت به ایشان مراجعه می کنند. شیخی می گوید خانه خراب شدیم! و علیه ما حکم خواهد کرد.
آقای مجتهدی در این قضاوت کار را به اطرافیان نمی سپارد، بلکه شخصا سوار مرکب می شود و سرِ زمین مورد نزاع می رود می بیند حق با آن شیخی است و به نفع او حکم می کند. آقای مجتهدی می گفت شنیدم که آن شخص هم دست از شیخی گری بر می دارد.
حوزه به معنای واقعی باید حوزه مجتهد پرور باشد
ایشان تصریح کردند: حوزه به معنای واقعی باید حوزه مجتهد پرور باشد نه اهل شعار. آنچه قدیم بود این بود که طلبه به درس اهمیت ویژه می داد. آسید صادق لواسانی از پدرش آمیرزا ابوالقاسم لواسانی نقل می کرد: در نجف پیرمرد عالمی بود که خیلی عاشق علم بود. روزی به دیدن آن پیرمرد رفتم. گفت: امروز روز مرگ من است شنیده ام آخوند خراسانی کفایه نوشته است. دلم می خواهد قدری ازمطالب کفایه را برای من بیان کنید. من مقداری از کفایه را برای وی گفتم. پیرمرد آن روز را به آخر نرساند و از دنیا رفت. اینطور عشق به درس بوده است. باید در حوزه این روحیه باشد تا مجتهد درست شود.