مردی که قدرتش او را فرانخواند که در حال خشم بر زیر دستش ظلم و ستم کند.
مردی که میان دو نفر آشتی برقرار کند و به اندازۀ جو(گندم) از یکی بر علیه دیگری طرفداری نکند.
مردی که حق را بگوید چه به سود خود باشد و چه به زیانش.
منابع:
مشکاه الانوار، ص308
الخصال، ج1، ص81
احادیث الطلاب، ح2920
اصول کافی، ج3، ص215
امالی صدوق، ص358
وسائل الشیعه، ج15، ص283و294
بحارالانوار، ج69، ص370
بحارالانوار، ج75، ص26و33
انتهای پیام/
ستون های این جاده را ما، به شوق حرم می شماریم
شب جمعه اس و متعلق به خانم حضرت زهرا...
خانم جان خودتون خوب میدونید که چی شده ...
مادر جان، شما فقط مادر سادات نیستید، ماکه سید نیستیم هم میتونیم شما رو مادر صدا کنیم...
یا امام رضا، گفتن که اگر شما رو به بی بی حضرت زهرا و آقا امام جواد قسم بدیم، گره از کارمون باز میشه....
یا امام رضا به مادر پهلو شکسته تون و آقا امام جوادتون قسمتون میدم، مریض ما رو شفا بده، خودتون خوب میدونید که همه جوابش کردن و خانواده مون به کل بهم ریخته...
آقا جان ، الهی قربون صحن و سرات برم، مریض مارو شفا بده....
آقا جان یه درخواست دیگه، میدونی که من هیچ منظوری نداشتم، میدونم ی مقدار زیاد زیاده روی کردم اما به آبروی خانم حضرت زهرا آبروی رفته من پیش این بزرگوار رو برگردون....آقا جان خیلی حالم بده...خیلی
ستون های این جاده را ما، به شوق حرم می شماریم
شبیه رباب و سکینه، برای شما بی قراریم
ازین سختی و دوری راه، به شوق تو باکی نداریم
فدایی زینب، پر از شور و عشقیم
اگر که خدا خواست، بزودی دمشقیم