به گزارش خبرنگار
حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان؛ کشور مظلوم افغانستان سالهاست که با افراطگری، تروریسم و مواد مخدر دست و پنجه نرم میکند، اما مدتیست زمزمههای صلح افغانستان و پایان درگیری دولت وحدت ملی و طالبان به گوش میرسد. ظهور جریانهای نزدیک به داعش و گسترش ناامنیها در شمال افغانستان نشان داد نمیتوان به این گفتگوها امید بست.
در هفتههای اخیر شاهد گسترش اقدامات تروریستی در مناطق شمال و شمال شرق افغانستان بودهایم. شمال افغانستان که به منطقه آسیای مرکزی میرسد، عمدتاً شامل 6 ولایت «بدخشان»، «تخار»، «قندوز»، «بلخ»، «جوزجان»، «فاریاب» و «بادغیس» است. این ناامنیها در حالی این روزها به وقوع میپیوندد که پیش از این ولایات شمالی از امنیت بالاتری در میان سایر ولایات افغانستان بهرهمند بودند. اما در ماههای اخیر شاهد گسترش ناامنی در بیش از 10 ولایت شمالی افغانستان هستیم.
در ولایت بدخشان، هزاران جنگجوی چچنی، ازبک، تاجیکی و طالبان محلی با دایرکردن پایگاه به شدت فرمانداریهای این ولایت را ناامن ساختهاند به طوری که نمایندگان مردم در سایر ولایات شمالی افغانستان، مخصوصاً «فاریاب»، «سرپل»، «قندوز»، «جوزجان»، «سمنگان» و…در مجلس در گفتگوهای رسانهای خود از احتمال سقوط ولایاتشان به دست جنگجویان ابراز نگرانی کردهاند.
چرا طالبان شمال افغانستان را محل تاخت و تاز قرار میدهد؟
عوامل داخلی
احیای هویت طالبان به ویژه پس از مرگ ملاعمر، قدرتنمایی رهبر کنونی طالبان برای اقناع مخالفان داخلی، ایجاد جنگ روانی و تاکید بر آرمانهای ملاعمر در ایجاد امارت اسلامی، امتیازگیری در آینده مذاکرات صلح در شرایط بنبست مذاکرات صلح طالبان میتواند از اهداف عمده طالبان در رویکرد نوین باشد.
راهبرد بزرگتر طالبان این است که سلطه خود را در شمال محکم و تصویری از هرج و مرج را به نمایش گذارد و به این ترتیب، حکومت کابل را بیاعتبار سازند. به عبارت دیگر تصرف مناطق مهم در شمال افغانستان، نه تنها آغازی بر تثبیت حضور و گسترش جغرافیای نفوذ طالبان در افغانستان است، بلکه نشانهای از قدرتنمایی طالبان و امتیازگیری در مذاکرات صلح آینده است. در واقع طالبان تلاش میکند تا فضای بزرگی برای نفوذ خود در یک منطقه مهم ژئواستراتژیک ایجاد کند.
در بعد دیگر کنترل حکومت در مناطقی که مورد حمله طالبان قرار گرفتهاند ضعیف است. در این حال باید دانست این امر در شرایطی است که ضعف نیروهای امنیتی و نیروهای آموزش دیده افغانستان توسط ناتو همچنان وجود دارد. از زاویه دیگر احتمالاتی چون توطئه مقامات محلی و برخی اقوام پشتون در برخی مناطق چون قندوز و احتمال معامله با طالبان وجود دارد.
گذشته از این وضعیت افغانستان و اختلافات درونی حکومت، فقر و عقبماندگی اقتصادی و انسانی، نارضایتی برخی مناطق از نوع سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و سرخوردگی و نوعی همراهی با گروههای تندرو ضد دولت نیز در قدرتگیری کنونی طالبان در شمال تاثیر دارد.
عوامل منطقهای
در واقع طالبان از سال ۲۰۱۳ میلادی تلاش میکند به کمک تروریستهای خارجی در شمال افغانستان پایگاهی ایجاد کند. از نگاه طالبان این منطقه دروازه مناطق آسیای مرکزی و مسیر تجارت جهانی مواد مخدر طالبان است. در این بین در یک سال گذشته عملا در برخی مناطق شمال افغانستان گروههای تروریستی متعدد چون حرکت اسلامی ازبکستان، نیروها و دستههایی از اتباع ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان، روسیه (چچن) و چین (اویغورها) وجود دارند و عملا این نیروها در شرایط کنونی تحت فرماندهی واحد هدایت و هماهنگ شده چالشهایی جدی در برابر دولت ایجاد کردهاند.
در بُعد دیگری حمایت آی اس ای از گروههای وابسته به طالبان افغانستان میتواند در ناامنیهای شمال نقش مهمی بازی کند. در واقع باید توجه داشت که بعد از حمله ارتش پاکستان به مناطق وزیرستان بخش زیادی از گروههای تندرو خارجی عملا به شمال افغانستان وارد شدند که میتوانند کمک بسیاری به حضور بیشتر طالبان در شمال داشته باشند.
به علاوه باید توجه داشت که رویکرد عربستان از طریق ایجاد مدارس دینی و ضدیت ریاض با مسکو (در پروندههایی چون بحرانهای غرب آسیا از جمله عراق، یمن و به ویژه سوریه در کنار اختلافات در حوزه انرژی و مساله هستهای ایران) در شرایط کنونی موجب بسترسازی مناسب برای تندروی در شمال افغانستان شود و به کمک طالبان در شرایط بحرانی بیاید. در این رویکرد کمکهای مالی کشورهای عربی (کشورهای عربی جنوب خلیج فارس و به ویژه سعودیها) هم میتواند باعث گسترش نفوذ و توجه طالبان به شمال گردد.
عوامل بین المللی
در بعد بینالمللی با توجه به نزدیکی شمال افغانستان به کشورهای آسیای میانه، ناامنی شمال را میتوان در گستره وسیع راهبردهای غرب و آمریکا در برابر روسیه نیز یافت. یعنی باید سطح کنشگری بازیگران بینالمللی را در این قضایا دخیل دانست. به عبارت دیگر رویکرد دوگانه آمریکا و غرب در برخورد با تروریسم و طالبان، خروج نیروهای خارجی از افغانستان و لغو قرارداد امنیتی کابل – واشنگتن و تاثیر حضور نظامی روسیه در سوریه میتواند بر حمایت یا رویکرد خنثی آمریکا و ناتو در برابر گروههای تروریستی نظیر طالبان و داعش در افغانستان تاثیر داشته باشد.
به عبارتی آمریکا در تنش با مسکو تلاش میکند به نوعی منافع مسکو را در آسیای مرکزی تحت فشار گذارد و قدرت روسیه در عرصه بینالملل را کاهش دهد، بنابراین تضعیف و ناامن کردن روسیه (ناامنی آسیای میانه به معنای ناامن کردن روسیه است) میتواند از رویکردهای کشورهای غربی و عربی در شرایط کنونی باشد. در همین راستا ما شاهد نگرانیهایی از سوی کشورهایی چون روسیه و تاجیکستان در قبال ناامنیهای شمال افغانستان هستیم.
یکی دیگر از عوامل بینالمللی تاخت و تاز افراطیها در شمال افغانستان تصمیمات دوپهلوی نیروهای ناتو برای خروج یا عدم خروج از افغانستان تا سال 2016 است. به طوریکه ژنرال «دیوید کمپبل»، فرمانده نیروهای بینالمللی در افغانستان، طی سخنانی ماههای آینده را فصل آغاز ناامنی در افغانستان عنوان کرده و تاکید میکند که سربازان آمریکایی را در سرتاسر افغانستان مستقر خواهد کرد. این در حالی است که
رئیس جمهور باراک اوباما پیش از این اعلام کرده بود که نیروهای ایالات متحده آمریکا تا پایان سال 2016 به طور کامل افغانستان را ترک میکنند. "
ریشههای ناامنی در افغانستان
فقر و عقبماندگی اقتصادی؛ بستر مناسبی برای توسعه تروریسم
به گزارش باشگاه خبرنگاران، فقر و عقبماندگی اقتصادی و انسانی در افغانستان که نتیجه دهها سال شورش و جنگ داخلی است، بستر بسیار مناسبی را برای توسعه تروریسم است؛ علاوه بر این طی نشدن فرآیند دولت ـ ملتسازی در این کشور و تعمیق و تشدید روحیات قومگرایانه فضایی را فراهم کرده که دولت قوی و ملت یکپارچه در افغانستان وجود نداشته باشد.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/