بر اساس دستور سلمان بن
عبدالعزیز نام وزارت تجارت و صنعت به وزارت تجارت و سرمایه گذاری تغییر
کرد. نام وزارت نفت به وزارت انرژی و صنایع و معادن تغییر یافت. وزارتخانه
های کار و امور اجتماعی هم در یکدیگر ادغام شدند. شوراهایی به نام شورای
عالی تفریح و شورای عمومی فرهنگ تشکیل خواهد شد.
اما چه عوامل و زمینه هایی باعث می شود تا شاه سلمان! تدبیر برکناری یک شبه و شاهانه ای را راه بیاندازد؟ البته کشوری که برگزار نشدن انتخابات در نظام سیاسی آن جایی ندارد هم چیز در آن بر اساس زد وبند فامیلی و پشتیبانی آمریکا شکل میگیرد چنین تغییراتی هم در کابینه وزارتی دور از ذهن نیست.
عربستان سعودی با تجاوز به
یمن
در مدت قریب به یک سال زیر ساخت های این کشور را مورد هدف قرار داده و بیش از
80 درصد مردم یمن را آواره ساخته است، تجاوزی که آنها با استفاده از
جنگنده های خود غیر نظامیان در همسایگی خود را هدف قرار دادند و تا کنون به
هیچ آتش بسی پایبند نبوده اند.
جنگ فرسایشی با یمن نه تنها موفقیتی برای ریاض به همراه نداشته بلکه باعث شده این نظام پوسیده لایه های کهنه و درحال فروپاشی خود را بیشتر از گذشته به نمایش بگذارد چرا که جدا از فشارهای داخلی٬ چهره بین المللی این کشور بیش از گذشته خدشه دار شد. از سوی دیگر وزیر دفاع این کشور با توجه به بی تجربگی با هزینه های جنگی میلیارد دلاری به خاطر جنگ با یمن نقدهای بسیاری را روانه آل سقوط داشته است
"کشورداری" عنوانی است که حاکمان سعودی معنای دقیق آن را گم کرده و می
خواهند با استفاده از منطقه داری به این امر برسند، در حالی که از اداره
کشور خود عاجزند اما با سرک کشی و نقشه ریزی سعی در تعمیم دادن مشکلات خود
به منطقه غرب آسیا دارند.به همین جهت
شاه سلمان از خود اقتدار نشاد داده
و با ادقام وزارتخانه و برکناری وزرای خود٬ خیالش را راحت کرد٬ چرا که
اگر میتوانست و شاید رویش میشد! همه وزارتخانه ها را تبدیل به وزارت جنگ می کرد. از دیگر مشکلاتی که میتوان به صورت
کلی به آن اشاره کرد تنش در خاندان سلطنتی حکام سعودی و کهولت سن پادشاه
این کشور از سویی و متهم کردن ولیعهد این کشور به زوال عقل از سوی برخی از
دستاندرکاران سعودی، نبود آیندهای روشن برای حکومت و سردامدران آن است.
فساد
در خاندان سلطنتی آل سعود و سوء استفاده از قدرت توسط شاهزادگان سعودی
از دیگر مواردی است که موجب نارضایتی مردم شده و اندیشکده واشنگتن در مطلبی
آورده است که دهها سال است که اعضای آل سعود به خاطر استفادههای مالی از
موقعیت سلطنتی خود و رفتار متکبرانه مورد انتقاد بوده و هستند.خطرات داخلی و خارجی ناشی از گروه های تروریستی که بخش قابل توجهی از آنها
دست پرورده ریاض محسوب می شوند، امنیت عربستان را با تردید مواجه می کند و
افزون بر آن دیگر نمی توان از این کشور به عنوان سرزمینی آکنده از رفاه و
ثروت یاد کرد زیرا با کاهش شدید قیمت های نفت که البته مسبب آن نیز خود
عربستان است، بودجه این بزرگترین تولیدکننده نفت جهان با مشکل روبرو شده و
کسری بودجه های کمرشکنی در انتظار این کشور خواهد بود. بدین ترتیب عربستان
در عمل دیگر نمی تواند از نفت به عنوان یک سلاح استفاده کند.
ملک سلمان پس از به قدرت رسیدن، همانطور که پیش بینی می شد تغیرات زیادی را
در رده های بالای قدرت صورت داد که قبل از وی چنین
تغییراتی به یک باره مرسوم نبوده و اشخاص پیری چندین سال بود که امور را در
دست داشتند باعث شد تا اختلافات جدی میان شاهزادگان دربار شکل بگیرد
چراکه قدرت در رژیم آل سعود هیچگاه بر اساس شایستگی تقسیم نمی شود.
ملک سلمان در حال حاضر فرتوت و بیمار است. او حداقل یک سکته قلبی
را پشت سر گذاشته و در گفت وگوها و مصاحبه ها آشکارا آشفته نشان می دهد و
چند دقیقه ای زمان لازم دارد تا بتواند تمرکز خود را به دست آورد و اگر
بخواهیم به صورت انگشت شمار به مشکلات منطقه ای عربستان اشاره کنیم بدون
شک باید از جنگ با یمن که به صورت فرسایشی در حال انجام است و حمایت از
تروریست ها و باج دادن های بسیار به رژیم صهیونیستی نام برد که هزینه های
بسیاری را متوجه این کشور ساخته و آل سعود بدون توجه به خواسته های مردم
خود دست به چنین جنایت هایی می زند.
گزارش از هدیه آقاپور
انتهای پیام/