به گزارش خبرنگار
گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز؛ تعمیرگاه سید ماشا الله دانشور یکی از مغازه های تعمیر لوازم الکترونیکی شیراز است و مثل دیگر مغازه های تعمیر لوازم الکترونیکی پر از وسایل برقی فرسوده و از کار افتاده است با این تفاوت که رباط های ورزشکار پشت شیشه این مغازه عابرهای پیاده را برای دقایقی مات و مبهوت می کنند. رباط هایی که به نظر نمی رسد از وسایل دور ریختنی و ضایعات لوازم برقی ساخته شده اند.
سین: خودتان را معرفی کنید؟ جیم: سید ماشا الله دانشور هستم، در سال 1335 در اقلید متولد شدم.
سین: مدرک تحصیلی شما چیست ؟ جیم : دیپلم اتومکانیک
سین: مهمترین علاقه شما در دوران تحصیل چه چیزی بود ؟ جیم: تا جایی که یادم می آید کار دستی همه بچه ها را من درست می کردم، تمام رسم ها را هم من می کشیدم . این کار واقعا برایم لذت بخش بود . من حتی بخاری برقی و دوچرخه هم با وسایل به درد نخور درست کردم ، ساخت دوچرخه از دوچرخه های فرسوده از لذت بخش ترین کارهای دوران نوجوانی من بود .
سین: اولین وسیله ای که ساختید و مورد توجه قرار گرفت چه بود ؟ جیم: اولین اختراعم را سال آخر هنرستان ساختم، اگر اشتباه نکنم، سال 1357 بود، با محورها و لاستیکهای موتور سیکلت ماشینی چهار سرنشینه ساختم، تا جایی که یادم می آید 6 هزارتومان صرف هزینه ساخت ماشین شد، این ماشین حتی به تهران هم ارسال شد .
سین : علاقه شما فقط در زمینه مکانیک و الکترونیک است ؟ جیم: نه من به نقاشی هم علاقه زیادی داشتم و حتی آن موقع ها نقاشی و خطاطی روی ماشین ها و اتوبوس ها برایم منبع درآمد بود، به نجاری هم علاقه دارم طوری که الان میز، تلویزیون، کمد و وسایل چوبی منزل را خودم ساختم .
سین : علاقه ای به ادامه تحصیل نداشتید ؟ جیم : علاقه داشتم ولی زود ازدواج کردم و وارد مسیر زندگی شدم، آن موقع ها مثل امروز شرایط برای ادامه تحصیل به راحتی مهیا نبود .
سین : چطور شد سراغ کار تعمیر وسایل برقی رفتید ؟ جیم : دلیلش فقط علاقه و استعداد خدادادی بود، من شاگردی نکردم اما! از همان راه آزمون و خطا و تجربه قدم در این راه گذاشتم.
سین : برای ساخت رباط های ورزشکاری که مغازه شما را تزیین کرده از چه وسیله هایی استفاده کردید ؟ جیم : با مفتول، سیم، قطعات و ضایعات لوازم برقی دور ریختنی درست کردم . سن بعضی از این رباط های ورزشکار حدود 37 سال است . { با خنده } 37 سال است که ورزش می کنند.
سین : آموزش هم می دهید ؟ جیم : بله، البته، این را هم بگویم این کار احتیاج به صبر، حوصله و خلاقیت زیادی دارد . فقط علاقمندان تا پایان دوره ام می مانند . شاید اگر می توانستم تبلیغات بیشتری داشته باشم ، علاقمندان بیشتری که تمایل به آموزش داشته باشند سر کلاسم می آمدند، شاگردان من فقط کسانی هستد که از کنار مغازه ام می گذرند و رباط های ورزشکار را می بینند .
سین : اختراعات شما به ثبت هم رسیده است؟ جیم : نه متاسفانه، در بنیاد علمی نخبگان فارس به من گفتند این کار احتیاج به نامه نگاری دارد و شاید اگر به تهران بروم به نتیجه برسم، دغدغه های زندگی ام آنچنان است که نمی توانم به امید شایدها کارهایم را رها کنم و به تهران بروم . به این اداره و آن اداره رفتن برای من شهرستانی نا آشنا در تهران شوخی نیست . وقتی به سازمان فنی و حرفه ای رفتم به من گفتند، به سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی برو . در اداره صنایع دستی به من گفتند کارهایت جزو صنایع دستی نیست و این پاس دادن ها هم باعث شد سراغ مشغله های روز مره زندگی ام بروم . البته در جشنواره نوآوریهای خلیج فارس شرکت کردم و لوح تقدیر گرفتم . در نخستین نمایشگاه ورزش و توانمندیهای استان فارس هم از من دعوت شد تا رباط های ورزشکارم را به نمایش بگذارم .
سین : مشوق شما کیست ؟ جیم : دخترم و مردمی که از جلو مغازه ام رد می شوند و مات و مبهوت به رباط های ورزشکار نگاه می کنند و از دیدنشان لذت می برند .
سین : بزرگترین رویای شما چیست ؟ جیم : حمایت برای تولید انبوه رباط هایی که روزگار مرا مجبور کرده فقط از سر علاقه و سرگرمی به آنها نگاه کنم .
انتهای پیام/ن