به گزارش
گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از آبادان ؛ دوران دفاع مقدس ، دروان حوادث باور نکردنی و رشادتهای مثال زدنی بود .دوران رشادتهایی که نه از مردانی پا به سن گذاشته که از شیر مردانی کوچک که هنوز در سنین نوجوانی قرار داشتند رخ میداد.
بسیجیان جوانی که همه عشقشان رضایت خدا و دفاع از میهن اسلامی در برابر تجاوز دشمن بود .بسیجیان کوچک اندام آبادانی و خرمشهری که دل بزرگی داشتند. به بزرگی همه تاریخ و به بزرگی همه ی آنچه که در وصف بزرگ مردان تاریخ می گنجد.
دفتر خاطرات دوران دفاع مقدس را که ورق می زنیم به نوجوانانی بر می خوریم که هنوز ته ریش هم نداشتند اما آخر رشادت و شهامت بودند.آنگاه که دشمن پشت دروازه ها بود، جوانان و نوجوانان شهر دست در دست یگیدیگر سرود حماسه سر دادند.نصاری یکی از بسیجیانی که در دوران دفاع مقدس در سنین نوجوانی به سر می برد گفت: وقتی که جنگ شد من سوم دبیرستان بودم . روزاول جنگ مدیرمان در مدرسه آمد و گفت که مدرسه تعطیل شده جنگ شده بروید خونه هایتان .دشمن بعثی در معادلاتش حساب همه چیز را کرده بود بجز مردانی کوچک که در شهر آبادان و خرمشهرحضور داشتند و با تلاش غیر قابل وصفشان دشمن را زمین گیر کردند. نصاری افزود : به عشق اینکه ازکشورمان دفاع کنیم کتابهایمان را کنار گذاشتیم و به مسجد محل رفتیم و با همه توانمان به مقابله با دشمن برخواستیم.وی همچنین گفت: آنقدر قد و قواره من کوچک بود که اسلحه "ژ.س "را نمی توانستم به راحتی بلند کنم وقتی هم که اسلحه را روی دوشم می انداختم قنداقش به زمین می خورد.چون خیلی کوچک بودم و اسلحه تقریبا از من بزرگتر بود .رشیدی یکی دیگر از نوجوانان رزمنده دوران دفاع مقدس هم گفت: به خودم گفتم اگر من و هم سن و سالان من و سایر شهروندان از شهر برونم دیگر کسی نیست که در مقابل دشمن ایستادگی کند .به همین دلیل من و خیلی از هم سن های من ماندیم تا از آبادان دفاع کنیم. روح الله یکی دیگر از رزمندگان دفاع مقدس گفت:جنگی که پیش روی ما بود جنگ برای دفاع از ناموس و دینمان بود .اصلا نمیتوانستیم بی تفاوت باشیم باید یه کاری میکریدم .باید می جنگیدیم. با شروع جنگ تحمیلی مدرسه ها سنگر شد وسنگرها مدرسه. دانش آموزان هم در حال یادگیری درس جدیدی بودند درسی که تا حالا در هیچ مدرسه ای تدریس نشده بود.درس مقاومت، ایثار ، از خودگذشتگی و شهادت.
نصاری همچنین در مورد حال و هوای جوانان و نوجوانان رزمنده در آن دوران گفت : ترسی در دل ما نبود .بجای درس بیشتر عصبانی بودیم .گرچه کم سن و نوجوان بودیم اما ترسی از جنگ نداشتیم ولی بجای آن بشدت عصبانی بودیم .عصبانی از اینکه به شهرمان حمله شده و دارند شهرمان را نابود می کنند. ما عصبانی بودیم خیلی هم عصبانی بودیم.
صادق روح الله دیگر رزمنده نوجوان در دوران دفاع مقدس در این زمینه گفت : در آن موقع وقتی که ما دیدیم رهبر عزیزمان حضرت امام خمینی ره از ما می خواهد که از شهر دفاع کنیم ، ما هم ماندیم و ایستادگی کردیم.
محمود علاقمند یکی دیگر از رزمندگان نوجوان آن دوران بود .عکسهایی که وی از آن دوران داشت نشان می داد که او در دوران جنگ چقدر کوچک اندام بود حتی از اسلحه خودش هم کوچکتر بود . بسیجی ریز اندامی که شیر میدان نبرد بود.
محمود علاقمند گفت: گرچه سن و سال خیلی کمی داشتم اما نیروهایی که برای کمک به ما به جبهه می آمدند ، من به آنها کار با اسلحه و تیر اندازی را یاد می دادم. تعداد بسیار زیادی از رزمندگان دوران دفاع مقدس را نوجوانان تشکیل می داند حتی در عملیات بیت المقدس 65درصد رزمندگان از نوجوانان بودند.
بدون شک یاد رزمندگان شهید نوجوان در دوران دفاع مقدس همیشه در یاد و ذهن ما می ماند مانند شهید اسماعیل رامهرزی که وزنی سبک و پایی چابک در راه شهادت داشت. اسماعیل دقیقا در مقابل قربانگاه مسجد جامع خرمشهر ، در روز عید قربان به دیدار حق شتافت.
حالا رزمندگان نوجوان آن دوران و مردان پا به سن گذاشته این دوران از استمرارمقاومت و ایستادگی در برابر دشمنان می گویند.
روح الله میگوید :باید رو پای خودمان بایستیم ومثل آن بزرگانی که شهید شدند و رفتندهمیشه در صحنه انقلاب حضور داشته باشیم..
یادمان نرود که شهید بهنام محمدی نوجوان کوتاه قامت خرمشهری هم فقط 13 سال داشت که دعوت حق را لبیک گفت .
آری این قصه نیست بلکه روایتی مختصر از هزاران قهرمان کم سن و سالی است که ایستادگی و پایمردی کردند تا دین و ناموس خود را از تعدی اجانب در امان نگاه دارند.نوجوانان و جوانانی که ماندند تا ما سر افراز بمانیم .
انتهای پیام/