نتیجه نخست تنش‌های کنونی در کشورهای حوزه آمریکای لاتین، تضعیف مخالفان آمریکا در این کشورها و تقویت موضع حامیان آن است.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، همانطور که اخبار درگیری‌های نظامی در خاورمیانه به خبری عادی در رسانه‌های جهان تبدیل شده است، در آنسوی جهان در آمریکای لاتین هم بروز ناآرامی در حال تبدیل شدن به خبری عادی است. اخیرا ناآرامی‌ها در برزیل به اوج خود رسید و باعث برکناری موقت رئیس جمهور این کشور از قدرت شد.

چنگال عقاب در سرزمین بولیوار

 در ونزوئلا هم اعتراضات در حال گسترش است؛ پس از تلاش‌های ناموفق ایالات متحده برای بی‌ثبات کردن دولت هوگو چاوز، ‌اکنون رئیس جمهور «مادورو» که سیاست‌های چاوز را در ونزوئلا ادامه می‌دهد، در معرض سقوط است.

 رئیس جمهوری ونزوئلا شرایط کشورش را نتیجه توطئه آمریکا و گروه‌های دست راستی در منطقه می‌داند. جالب اینجاست که ناآرامی‌ها اغلب در زمان و مکانی رخ می‌دهد که حاکمان تلاش می‌کنند، سیاستی مستقل از ایالات متحده اتخاذ نمایند. بر همین مبنا اغلب کارشناسان، تنش‌ها را به ایالات متحده منتسب می‌کنند. مدافعان نقش آمریکا در ناآرامی‌های کشورهای آمریکای لاتین به برخی شواهد تاریخی استناد می‌کنند:
 
طراحی و اجرای کودتا
 
از دیر باز ایالات متحده،‌ آمریکای لاتین را حیاط خلوت و در حوزه منافع ملی خود تعریف و با ابزارهای مختلف موقعیت حامیان خود را در این کشورها تقویت کرده است. اما با آغاز جنبش‌های اجتماعی دهه 60 میلادی،‌ هژمونی ایالات متحده آمریکا در نیمکره جنوبی قاره آمریکا به چالش کشیده شد. از سوی دیگر برقراری نظام کمونیستی در کوبا و انتخاب «سالوادور آلنده» در شیلی و نیز توسعه روابط دولت‌های آمریکای لاتین با همدیگر موانع بزرگی بر سر راه آمریکا ایجاد کرد.

 بنابراین ایالات متحده تلاش کرد با حمایت از چهره‌های نظامی در مقابل دولت‌های منتخب مردم، هر نوع حرکت ناسیونالیستی و جنبش های دموکراتیک سوسیالیستی را به بهانه مقابله با کمونیسم سرکوب نماید تا به حضور استعماری خود در این کشورها ادامه دهد.
 
آمریکا در سرنگونی دولت کوبا ناکام شد، اما سازمان جاسوسی این کشور در خصوص شیلی تجربه موفقی داشت. سازمان سیا در 1973 با نفوذ در ارتش شیلی، دولت «آلنده» را سرنگون کرد. آمریکا همچنین «گولارت»، رئیس جمهور برزیل را کنار زد و با دیکتاتور بعدی این کشور همکاری کرد. گولارت که متهم به ادامه روابط با کشورهای سوسیالیستی و مخالفت با تحریم کوبا بود، در کودتای نظامی سال 1964 سرنگون شد.
 
مقامات آمریکایی و اعضای کنگره همچنین از برنامه‌های «جووان بوش» در دومینیکن و موضع استقلال طلبانه وی از آمریکا ناخرسند بودند. همین کافی بود تا در کودتایی از قدرت برکنار شود. گواتمالا نیز شاهد مداخلات استکباری آمریکا بوده است، «آربنز» رئیس جمهور این کشور «شرکت میوه ایالات متحده» را ملی کرد. بنابراین با حمایت سازمان سیا، دولت وی سرنگون و دوران 40 ساله جوخه‌های مرگ، شکنجه، آدم ربایی، اعدام‌های دسته جمعی آغاز شد که بیش از 100 هزار انسان را به کام مرگ کشاند.
 
مبادلات نابرابر اقتصادی
 
آمریکایی‌ها وعده دادند هر ساله دو میلیارد دلار در اختیار کشورهای آمریکای لاتین قرار دهند. شرط آنها قطع مناسبات با کوبا، امتناع از رابطه اقتصادی با شوروی و حمایت از آمریکا بود. ایالات متحده در سال­های 68-1961 تنها شش میلیارد دلار در قالب این طرح تخصیص داد که حدود یک و نیم میلیارد دلار آن برای سرکوبی جنبش‌های رهایی ­بخش صرف شد و نیمی دیگر از آن هم صرف استهلاک بدهی خارجی به شرکت­ های آمریکایی شد. سرمایه ­ای که آمریکا از کشورهای آمریکای لاتین خارج کرد، دو برابر بیشتر از میزان سرمایه­ گذاری اصلی بود.

 در سال­ های 1968- 1945 میزان خالص سرمایه­ گذاری آمریکائیان در کشورهای آمریکای لاتین به هشت میلیارد دلار می­ رسید، حال آنکه درآمد حاصله به 17 میلیارد دلار بالغ می­ شد. بعلاوه بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا فعالیت در حوزه‌های سود آور این کشورها را به انحصار خود درآورد و رشد اقتصاد ملی این کشورها را در نطفه خفه کرد.
 
ایجاد بحران بدهی
 
هنگامی که در اوایل سال 1984 نرخ بهره وام­ های دراز مدت آمریکا حدود سه درصد بالا رفت، ناگهان 5 میلیارد دلار بر میزان بدهی ­های آمریکای لاتین افزوده شد. مقدار بهره ­ای که کشورهای آمریکای لاتین در سال 84-1983 پرداختند حدود 50 درصد از درآمدهای صادراتی آنها بود؛ در برزیل نسبت پرداخت بهره بدهی ­ها از محل درآمدهای صادراتی، در فاصله 83-1978 از 24 درصد به بیش از 40 درصد افزایش یافت.

 در آرژانتین این نسبت از کمتر از 10 درصد به 57 درصد رسید و این کشور با بیش از 55 میلیارد دلار بدهی در زمره بدهکارترین کشورهای جهان قرار گرفت. پرو ناچار بود 80 درصد درآمد صادراتی را صرف پرداخت تعهدات در سال 1984 کند. در کاستاریکا 50 درصد و در پاناما 40 درصد درآمد صادراتی صرف پرداخت اقساط بدهی می ­شد.
 
شعار «ترویج دمکراسی» حربه کنونی ابالات متحده در آمریکای لاتین
 
ایالات متحده پس از جنگ سرد، توسعه اقتصاد نولیبرالیستی و بازار آزاد را در آمریکای لاتین در دستور کار قرار داد. در راستای این سیاست، آژانس‌های خصوصی و نیمه خصوصی همچون بنیاد ملی برای دموکراسی و سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده، ضمن تبلیغ فلسفه نولیبرالیسم در سطح جوامع، نخبگان حامی آمریکا را شناسایی می‌کند و آنها را مورد حمایت قرار می‌دهد. از سوی دیگر نخبگانی که با این سیاست مخالف باشند، تخریب می‌شوند تا از راهیابی به قدرت بازمانند. رخدادهای برزیل و ونزوئلا و ... در واقع محصول این تلاشی است که ایالات متحده از بعد از پایان جنگ سرد بکار بسته است.
 
جمع بندی
 
به هر حال نتیجه نخست تنش‌های کنونی در کشورهای حوزه آمریکای لاتین، تضعیف مخالفان آمریکا در این کشورها و تقویت موضع حامیان آن است. موضوعی که شباهت حوادث جاری را با حوادث گذشته آشکار می‌سازد. اگر چه مقامات آمریکایی در مواضع اعلامی خود تاکید دارند که "روزهایی که ایالات متحده می‌توانست در این بخش از جهان با برخورداری از مصونیت در امور کشورها دخالت کند بسر آمده است"، اما مواضع اعمالی این کشور، با آن روزها کاملا همخوانی دارد. اکنون کودتاهای نرم نه تنها در آمریکای لاتین، بلکه در همه کشورهایی که با مداخله آمریکا در کشورشان مخالف هستند، در دستور کار مقامات واشنگتن قرار دارد.

کودتاهایی که در برخی کشورها موفق و در برخی ناموفق بوده‌اند. اما مهم این است که مردم آمریکای لاتین با این تکدر تاریخی از آمریکا، چگونه این حوادث را از سر خواهند گذراند. تاریخ تکرار می‌شود یا موجب عبرت؟

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار