ایشان ادامه دادند: خداوند انسانها را با استعدادهای متفاوت آفریده است، اما در این میان باید استعدادهای برجسته شناسایی، حفظ و پرورانده شوند تا نسل بعدی اساتید در رشته های مختلف علمی، برای اداره دانشگاه ها فراهم شود.
معظم له اظهار داشتند: سرّ موفقیت سید مرتضی در اداره حوزه علمیه نجف و پرورش عالمان برجسته تنها در برکت وجود بارگاه حضرت امیر علیه السلام نبود، چرا که حوزه علمیه مدینه با وجود همجواری با شش معصوم و حوزه علمیه مکه با وجود همجواری کعبه هرگز نتوانستند خروجی نجف را داشته باشند لذا سرّ موفقیت سید مرتضی مدیریت او در شناسایی استعدادهای درخشان و بورسیه آنها با توجه به میزان استعدادشان بود.
حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به سوابق درخشان تاریخی کشور در حوزه علم و دانش بیان داشتند: برخلاف برخی کشورها که فاقد تاریخ و تمدن هستند، اما امروزه به زور اسلحه بر جهان حکومت می کنند، همواره نام ایران در تاریخ، با علم و دانش و معرفت همراه بوده است و مردم ایران در همه اعصار، قدر علم و عالمان را به خوبی می دانند چرا که می دانند این اساتید و عالمان بزرگ هستند که مانند یک وزنه سنگین جامعه را در روزهای لغزش از خطر حفظ می کنند.
ایشان خاطرنشان کردند: انسان موجودی ابدی بوده و لازمه ابدیت انسان، این است که انسان کارهای ابدی انجام دهد و کار ابدی تنها در سایه تولید علم و پرورش سطح علمی جامعه مقدور است چرا که علم و دانش هرگز نمی میرند.
حضرت آیت الله جوادی آملی در فراز دیگری از سخنان خود مساله علم دینی و اسلامی شدن دانشگا ه ها را مورد توجه قرار دادند و اظهار داشتند: دانشگاه های ما غرق دین است، اما نیاز به توجه بیشتر به این معنا دارند. بین پروراندن مسلمان و اسلامی کردن دانشگاه فرق است، انجام برخی امور دینی و مذهبی در دانشگاه ها بسیار خوب است، اما دانشگاه را اسلامی نمی کند، چرا که اساس دانشگاه را دانش می سازد و برای اسلامی شدن دانشگاه باید دانش اسلامی و دینی شود در این بین توجه به ین نکته لازم است که اگر ما علمی داشتیم که موضوع آن علم، فعل انسان بود، ممکن است آن علم دینی یا غیر دینی باشد؛ اما وقتی موضوع علمی فعل خداست قطعا آن علم دینی است.
ایشان اذعان داشتند: اصل وجود علم دینی را تنها می توان از فلسفه که متولی هستی شناسی است سوال کرد، فلسفه در مقام پاسخگویی به این سوال ابتدا سکولار به معنای «لابشرط» است، اگه خدای نکرده بیراهه رفت و الحادی شد هم خود را الحادی می کند و هم سایر علوم را الحادی می سازد، اما اگر فلسفه ثابت کرد که خدایی وجود دارد و فلسفه الهی شد اثبات می کند که همه آنچه در زمین و آسمان است مخلوق خداوند است، در نتیجه هم خود را دینی و الهی می سازد و هم به همه علوم کسوت دینی می پوشاند، چرا که هر چه در زمین و آسمان است مخلوق خداست و بررسی فعل خدا الا و لابد علم دینی است.