آیتم پشت صحنه برنامه امروز، علاوه بر شنیدن صحبت های پایانی فرشاد و همسرش در پشت صحنه، دوربین ماه عسل را نشان داد که به بیمارستانی رفته بود و همراه با بیماران سرطانی نظاره گر بخش هایی از «ماه عسل» و قصه فرشاد و همسرش شده بود.
بعد از پخش آیتم پشت صحنه، علیخانی از گروه دکور و صحنه آرایی تشکر کرد و گفت ترجیح ما این بود که امسال به سمت ساده گرایی برویم.
بعد از آن علیخانی به قول خودش دلبری کرد از تمامی کسانی که در صنعت مرغ داری فعالیت می کنند. در برنامه دیروز طی سوالی از مهمان برنامه، علیخانی بحث را به سمت مرغ های هورمونی کشانده بود و همین موضوع باعث ناراحتی عده ای شده بود که در این صنعت فعالیت می کنند. سوالی که البته از طرف فرشاد با پاسخ منفی مواجه شد و فرشاد گفته بود که اصلا امکان تولید مرغ هورمونی وجود ندارد.
پس از همه این صحبت ها، علیخانی مهمان برنامه اش را معرفی کرد. بانویی به نام آرزو افشار که به عنوان اولین بانوی مجرد کشورمان، توانسته حضانت و سرپرستی فرزندی را برعهده بگیرد.
«آفرین» همسر شکیب در سریال آوای باران، مهمان امروز برنامه ماه عسل بود. بانویی که در همان ابتدا با سوال صریح علیخانی مواجه شد که چرا ازدواج نکرده و صاحب فرزندانی نشده؟ افشار هم در پاسخ گفت که این قسمت من بوده و خب شرایط ازدواج برای من مهیا نشده است. البته من هیچ گاردی در مقابل ازدواج و تشکیل خانواده نداشتم.
افشار در ادامه از عشقی گفت که یک روز در جشن تولدی برای بچه های بهزیستی اتفاق افتاد. اینکه برای اولین بار «پارمیدا»ی کوچک را دیده بود. کودکی که شباهت عجیبی به کودکی های خود آرزو افشار داشته. او از آن به بعد در شیرخوارگاه آمنه حضور داشته. درکنار پارمیدای کوچک و البته بقیه فرشته ها.
طبق گفته آرزو افشار، پارمیدا امروز شش ماه است که در کنار او زندگی می کند و او شش ماه است که مادر شده است و این عشق را تجربه کرده. افشار البته از دوندگی ها و سختی های خود و البته قوانین سخت موجود برای این کار گفت. گذراندن مشاوره هایی طولانی مدت که برای پذیرش این سرپرستی شکل می گرفت.
علیخانی از چرایی اینکه آرزو افشار اولین نفری است که توانسته بر اساس این قانون جدید سرپرستی کودکی را بر عهده بگیره پرسید و آرزو افشار جواب داد: مسئولین از همه نظر من را قبول داشتند، تنها مشکل آنها ازدواج نکردن من بود. البته من هنوز امید دارم که پارمیدا در آینده پدر خیلی خوبی هم داشته باشد.
اما این همه قصه بازیگر سریال «آوای باران» نبود ...
آرزو افشار از نزدیکی بی اندازه قصه خودش به داستان زندگی کودکان شیر خوارگاه آمنه گفت. او از روزی گفت که حدودا 30ساله بود و متوجه می شود که خودش هم از جمله همین بچه های بی سرپرست و شیرخوارگاه آمنه بوده. افشار از همدردی خود با این کودکان و بی پناهی اش گفت و اینکه دوست داشته بتواند پناهی برای این کودکان باشد.
آرزو افشار به گفته خودش 29 مرداد سال تولدش (که اصرار به نگفتنش داشت اما بعد از طرف علیخانی مطرح شد (1357)) در حرم شاه عبدالعظیم رها شده بوده و در حالی که تنها یک روز از تولدش می گذشته به آمنه سپرده می شود. و با نام گلنار به خانواده فعلی اش سپرده می شود. و نهایتا توسط یکی از اقوام دور خانواده فعلی اش از این موضوع مطلع می شود و بعد از آن روزهای سختی را می گذراند. روزهای سختی که شاید با حضور داوطلبانهاش در شیرخوارگاه آمنه، آن را برای رسیدن به آرامش و پذیرش این اتفاق آماده میکند.
اما پایان بخش قصه امروز «ماه عسل» حضور «پارمیدا» دختربچه ای بود که آرزو افشار به سرپرستی قبول کرده و البته شیطنت علیخانی هم در شکل گیری حال و هوای سرین این لحظات نقش داشت. اینکه رو به بازیگر آوای باران گفت: «به نظرم دیگه باید یه بابا هم برای پارمیدا بیارید و ازدواج کنید؟»
و صحبت های پایانی علیخانی تاکید داشت بر اینکه چقدر خوبه بعضی وقت ها با صلابت و البته شهامت حقیقت را بپذیریم به زندگی برگردیم و البته زندگی ساز هم باشیم.
برای مشاهده فیلم اینجا کلیک کنید
گزارش از: الهام قبادی
انتهای پیام/
خسته نباشید
امسال موضوعات برنامتون عالی بود ازهرسال بهتربودید
خداقوت
تشکر از برنامه خوب ماه عسل. همه انسانها قابل احترامند.
هم شادی داره هم غم وبرنامه معتدلیه
وبه جای پرداختن به مسائل پوچ به حقایق جامعه میپردازه
آره دیگه دعا کن متأهل بشه
چه ایرادی داره؟
اقای علیخانی دست خدا همراه خودت و برنامه فوق العادت