به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تصور کنید که یک روز را پشت ترافیک جاده پر پیچ و خم نشر مانده اید و در مقابل چشمان شما تعداد زیادی از کتابها در حال تردد هستند. به راستی در چنین شرایطی به چه چیز می اندیشید و چه میکنید؟
آیا همچون بعضی از افرادی که در یک بزرگراه واقعی پشت ترافیک ماندهاند، خسته از همه هیاهوهای پیرامونتان سر را بر روی فرمان میگذارید و چشم بسته به دنیای تخیل خود سری میزنید یا مانند برخی از رانندگان بی حوصله چشمتان را به روی همه چیز می بندید و به دنبال راهی برای فرار می گردید؟ فرار اما از کجا؟ چگونه و چطور؟
بنا بر این گزارش، در این میان افرادی هم پیدا میشوند که جزو دو گروه اول نیستند و غرغرکنان به راه عادی خود ادامه می دهند و یا از شدت خستگی و بی حوصلگی ترجیح می دهند اتومبیل خود را که در جاده نشر همان قلم است، به کنار جاده بیاورند و برای ساعاتی استراحت کنند. این افراد اگرچه به مرور زمان طاقت خود را از دست میدهند اما با نقابی از بی خیالی به روی دیگران لبخند می زنند و مسیر را هر چند در ساعاتی طولانی تر اما به سلامت طی میکنند.
در فکر بودم که در واقع اگر خودم پشت ترافیک جاده نشر بودم چه میکردم و در این میان به نظرم رسید که بهتر است به سراغ اهالی قلم کشورم بروم و این سؤال را از آنها بپرسم که به راستی اگر روزی در پشت ترافیک نشر بمانید چه می کنید؟
به دنبال دریافت پاسخ این سؤال به سراغ اکبر صحرایی، نویسنده رفتم تا بشنوم که وی جزو کدامین گروه از مسافران جاده نشر است.
اکبر صحرایی، نویسنده به ما گفت:صبر چیز خوبی است و من هم در زمانی که پشت ترافیک جاده نشر قرار می گیرم، چاره ای به جز صبر ندارم و معتقدم اینکه در این جاده به کناری بروی تا راه باز شود درست نیست و باید حرکت را ادامه داد.
وی افزود: البته در حالی که به حرکت خود ادامه میدهیم، باید به دنبال راه جدیدی باشیم و به نوعی از حداقل امکانات موجود استفاده کنیم تا با سلامت و در کمترین زمان ممکن به مقصد برسیم.
این نویسنده اظهار داشت: اگر بخواهم در این جاده جمله ای را بر روی اتومبیل خودم حک کنم آن جمله این است «با امید زنده هستید». من هم به شخصه همواره به پیام این جمله عمل کرده ام و در حالی که به سختی کار واقفم همچنان امیدوارم.
صحرایی خاطرنشان کرد: صنعت نشر ما نیاز به استراتژی و نقشه راهی دارد که متأسفانه هنوز ترسیم نشده است.
همچنین، منیژه آرمین، نویسنده نحوه واکنش خود به ماندن در پشت ترافیک جاده نشر را چنین تشریح کرد: من جزو گروهی از مسافران این جاده هستم که با صبر به مسیرم ادامه می دهم و بر روی اتومبیلم کلمه «حرکت» را حک می کنم زیرا مهمترین کاری که آدم انجام می دهد، این است که چه ناشران کار خود را انجام بدهند یا انجام ندهند باید حرکت کند.
وی در پاسخ به این سؤال که تا به امروز چه چیزی شما را به حرکت در جاده نشر کتاب واداشته، اظهار داشت: من تا به امروز فقط به خاطر عشق مسیر خودم را در جاده نشر ادامه داده ام و مسائل مالی را یکی از دلایل ترافیک این جاده می دانم.
این نویسنده ادامه داد: کم رنگ شدن کتاب در مقابل رایانه و گوشی های همراه از مسائل دیگری به حساب می آید که باعث ایجاد ترافیک در جاده نشر می شود.
آرمین گفت: به نظر من جهاد فرهنگی راه حل مناسبی برای از میان برداشتن ترافیک جاده نشر است؛ یعنی اهالی رسانه، نویسندگان، ناشران و مسئولانی که برای ارتقای صنعت نشر کشورمان سرمایه گذاری می کنند، باید دست به دست هم بدهند و مشکل ترافیک این جاده را حل کنند.
وی افزود: در گذشته نه چندان دور اگر چه عموم مردم کمتر به سراغ کتاب می رفتند اما اهالی فرهنگ کتاب را تورق می کردند ولی امروزه هر فردی یک رایانه یا تلفن همراه در دست گرفته و مطالبی را مطالعه می کند که عمقی هم ندارند.
و حرف آخر اینکه به نظر می رسد که اگر در پشت ترافیک جاده نشر صبر پیشه کنیم و از افراط و تفریط هایی چون کنار کشیدن یا عبور با تخلف بپرهیزیم، با سلامت بیشتری از این جاده عبور خواهیم کرد و اگر چه در زمانی طولانی تر از آنچه پیش بینی شده به سرمنزل مقصود خواهیم رسید اما میتوانیم مطمئن باشیم که پس از گذر از این جاده با نشاط خاصی به هدفمان میرسیم که وصف ناپذیر است.
در این میان مسئولان نیز میتوانند با ترسیم نقشه راه قانونمند و مناسبی برای عرصه نشر کشورمان، مسیر را ایمنتر کرده و مشکلات ترافیک جاده نشر را تا اندازه زیادی حل کنند.
گزارش از: نسرین خدایاری
انتهای پیام/