به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛همچنین برخی موزهداران و دوستداران موزه با ایجاد کمپینی با نام «حمایت از موزه عروسکهای ملل» در فضای مجازی، حمایت خود را از این موزه اعلام کردهاند.
تعطیلی موزه عروسکهای ملل، بار دیگر این واقعیت را برجسته کرد که سیاستگذاری منطقی در عرصه موزهداری ایران وجود ندارد و این نگرانی را بیش از پیش تقویت کرد که موزههای ایران به مثابه غرفههای کوچک، سرنوشتی مشابه خواهند داشت و در عین حال یادآور میشود، موزهداری خصوصی در کشورمان چه سرنوشت اجتنابناپذیری دارد.
نمایش عروسکهای هشتاد کشور دنیا که بسیاری از آنها جنبه تاریخی داشت، آن هم از سوی بخش خصوصی در قالب موزهای مستقل، ایده ای بلندپروازانه بود؛ اما این ایده جنبه اجرایی یافت و از سال ۱۳۹۳، موزه عروسکهای ملل در خیابان پاسداران برقرار شد؛ موزهای که عمر چندان نداشت و اکنون اعلام گشته رسماً تعطیل شده است.
در ماههای اخیر، کوششهایی برای حفظ این موزه انجام شد و آن گونه که برخی رسانهها گزارش دادهاند، در کنار فعالیتهایی که مسئولان و موزهداران برای نجات موزه «عروسکهای ملل» داشتهاند، مژده دانشپژوه، طراح و تصویرگر نیز در دو طرح وضعیت کنونی این موزه را به تصویر کشیده است. همچنین برخی موزهداران و دوستداران موزه با ایجاد کمپینی با نام «حمایت از موزه عروسکهای ملل» در فضای مجازی، حمایت خود را از این موزه اعلام کردهاند.
سید محمد بهشتی، که از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۴ و سپس از ۱۳۹۱ تاکنون رئیس ایکوم ایران (کمیته ملی موزههای ایران) بوده نیز نتوانست، کار خاصی برای حفظ این موزه انجام دهد و یا شاید نخواست اقدام مؤثری انجام دهد، زیرا مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی از قدرت قابل توجهی برخوردار است و وقتی میتوان برای بازسازی چند تصویر تاریخی از به توپ بستن مجلس توسط یک خانم عکاس، کل امارات مسعودیه را زیرورو کرد، طبیعتاً اختصاص بخشی از یکی از اماراتهای تاریخی تحت تملک سازمان میراث فرهنگی به عنوان مکان دایمی موزه عروسکهای ملل، کار چندان پیچیدهای نبود.
واقعیت این است که موزهداری خصوصی در ایران به واسطه بی توجهی اکثریت مردم به موزهگردی توجیه اقتصادی نداشته و سازمان میراث فرهنگی، توان تأمین اعتبارات برای مجموعه عظیم موزههای متعلق به این سازمان و سایر مجموعهها از جمله شهرداریها را ندارد و به همین دلیل، اینکه تصور کرد حمایت از موزهداران خصوصی جزو دغدغههای واقعی این سازمان است، باور صحیحی نیست. البته اگر قرار باشد موزهها و بناهای ملی همچون موزه هنرهای معاصر و عمارت مسعودیه خصوصی شود، دیدگاههای دیگری از سوی اشخاص منتسب به این سازمان ارائه میشود که جای تأمل دارد.
در بخش موزهداری دولتی نیز نگاه ملی محسوس نیست و موزهداری به دستاوردی محلی تبدیل گشته که باعث شده در بسیاری از نقاط کشور، موزه حالتی کاریکاتوری بیابد. در هر شهر یا شهرستان، با کشف مجموعهای از اثر تاریخی -ولو چند صد اثر- معمولاً به درخواست ساکنان آن منطقه جغرافیایی و با انگیزههای بومی و محلی، یک موزه کوچک تشکیل میشود که در اغلب اوقات از حداقلِ استانداردهای امنیتی و حفاظتی نیز بیبهره است و علاوه بر قرار داشتن در معرض خطراتی همچون آتشسوزی، امکان دزدی از این نوع موزهها نیز وجود دارد.
تکثر افراط گونه موزهها که نتیجه سیاستگذاری غلط سازمان میراث فرهنگی در سالهای دور و استمرار این سیاستگذاری در دوران کنونی است، شمار بالایی از موزهها را در کشور شکل داده که در بسیاری از روزهای سال بازدیدکنندگان انگشت شماری دارند. در واقع ظرفیتی که میتواند در قالب چند موزه عظیم تجمیع شود و به همین ترتیب جذابیت این موزهها و مخاطبانش نیز تجمیع شده و همزمان امکان تأمین مالی و تجهیزاتی نیز برای این مجموعههای عظیم فراهم شود، خرد و در سطح کشور پراکنده شده است.
در همین راستا، موزه عروسکهای ملل میتوانست بخشی تازه در یکی از موزههای کشور نظیر کاخ موزههای سعدآباد باشد و بدین ترتیب ضمن حفظ این مجموعه، بازدیدکنندگان بیشتری این مجموعه را از نزدیک ببینند. البته هنوز برای راه اندازی چندین موزه بزرگ و تجمیع موزههای غیراستاندارد و بیمخاطبِ پراکنده در شهرستانها دیر نشده و میتوان پیش از آنکه بسیاری از گنجینههای موزهها نابود شود، در این زمینه تدبیر کرد.
با وجود این، با توجه به ملاحظات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و مقاومتهای مسئولان محلی نسبت به این نگاه ملی و همچنین عدم اراده جدی مسئولان سازمان میراث فرهنگی برای راه اندازی چند موزه مشابه موزه ایران باستان و ایجاد بزرگترین گنجینههای تاریخی ایران با تجمیع موزههای محلی کشور، تصور دورنمای روشن برای گنجینههای تاریخی ایران نگاهی بیش از حد خوشبینانه است.
منبع:تابناک
انتهای پیام/