به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛داستانهایی از زنانی «ساده و كامل»، زنانی كه هر كدام در منطقه زندگیشان، تاثیرگذارند. زنانی كه شاید كارهای جهانی نكرده باشند، شاید برایشان زیاد سر و صدا نشده باشد، شاید مدالی به سینهشان نصب نشود، اما اینها چیزی از ارزش كارشان كم نمیكند.
مجموعه گزارشهای جدید سازمان ملل در بخش زنان، به معرفی تعدادی از این زنان از چهار گوشه جهان پرداخته. آنها كه در منطقه محل سكونتشان یا جایی كه كار و تحصیل میكنند، نقش موثری در بهتر شدن وضعیت زنان داشتهاند، در همكاریهایشان با سازمان ملل نتایج خوبی در برطرف شدن مشكلات حاصل شده، سختیهای زیادی را در مسیر رسیدن به هدفشان تحمل كردهاند و هرچقدر هم زندگیشان ساده به نظر برسد، باز هم نمیتوان آنها را قهرمان به حساب نیاورد. این روایتها تنها زندگی تعدادی از این زنهاست.
دزیره آكپا؛ 37 ساله، افسر پلیس و فعال اجتماعی، ساحل عاجچندین بار مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتم. بار اول هشت ساله بودم كه یك معلم تلاش كرد بدنم را لمس كند، بعد از آن تا مدت زیادی از همه مردها بدم میآمد و این موضوع روند تحصیلیام را هم خدشهدار كرده بود.
21 ساله بودم كه به عنوان یك افسر شروع به فعالیت كردم. اوایل خیلی گوشهگیر و منزوی بودم اما كمكم به فردی فعال و اجتماعی تبدیل شدم. حالا به دختران جوانی كه میخواهند وارد عرصه نظامی شوند آموزش میدهم و در عین حال، در كمپینهایی فعالم كه به زنان و مردان آموزش میدهد چطور از خودشان محافظت كنند و به حقوق دیگران تجاوز نكنند.
حالا وقتی مقابل صدها نفر میایستم و برایشان درباره انواع خشونت و مخصوصا خطرهای احتمالی خشونت جنسی در مدارس علیه كودكان حرف میزنم، درواقع تجربههایی را با آنها به اشتراك میگذارم كه خودم پشت سر گذاشتهام. من فكر میكنم در كمتر شدن خشونتهای مبتنی بر جنسیت، آموزش نقش مهمي دارد و این كار را میكنم چون معتقدم هرچه مردم بیشتر درباره این مسائل و عواقب آن بدانند، احتمال این كه به چنین كاری دست بزنند كمتر است ضمن اين كه راههایی را به كار میبرند كه احتمال آزار و اذیت توسط دیگران را كاهش دهد.
جایی كه من هستم، وقتی با دانشآموزها حرف میزنیم، موارد زیادی از آزار جنسی مخصوصا در بین دخترها خودش را نشان میدهد. همیشه به آنها میگویم بدون خجالت درباره آزارهایی كه دیدهاند حرف بزنند و از دیگران كمك بخواهند نه این كه با سكوتشان باعث شوند این روند ادامه داشته و حتي تشديد شود.
عاطفه منصوری؛ 52 ساله، مدیرعامل، افغانستان
وقتی شروع به كار كردم، بقیه كشاورزها فكر نمیكردند در كارم موفق شوم چون به نظرشان كشاورزی كاری مردانه است و من یك زن هستم. میخواستم در زمینه فرآوری زعفران و ارسال آن به بازارهای جهانی اقدام كنم اما كشاورزها فكر میكردند به عنوان یك زن، توانایی این كار را ندارم و زعفرانهایشان را به من نمیدادند. ناچار شدم از شوهرم و مردان فامیل كمك بگیرم كه آنها را قانع كنند در این زمینه دانش و تجربه كافی دارم و میتوانند به من اعتماد كنند. تا این كه چند كشاورز راضی شدند مقداری از زعفرانهایشان را به من بسپرند تا امتحان كنند صادرات زعفران چطور پیش میرود.
مرحله بعدی، جلب مشاركت زنان بود. جایی كه من هستم، رسم نیست زنها بيرون از خانه كار كنند اما در جلسههايي كه برای مردان و زنان گذاشتم، منافع كار كردن آنها را گوشزد كردم و اطمینان خاطر دادم كه در محیط سالمی كار میكنند. بعد از بحث و گفتوگوهای خیلی زیاد، مردها بالاخره راضی شدند زنان و دخترانشان در این كار سهیم شوند و جالب اینجاست كه حالا تعداد زیادی از اين زنان شركت خودشان را راه انداختهاند.
من در این راه، حتی تهدید به مرگ شدم اما هیچوقت از كاری كه میكردم ناامید نشدم چون معتقدم یكی از راههایی كه میتواند خشونت علیه زنان را كم كند، توانمند كردن آنها از نظر اقتصادی است. حالا خوشحالم كه نتیجه تلاشهایم را گرفتهام، برای صدها زن فرصت شغلی ایجاد كردهام و وضعیت زنان منطقه زندگیام بهتر از قبل است.
پلین آسلانتاش؛ 43 ساله، راننده اتوبوس، تركیه
من تنها راننده اتوبوس در شهر ادرین هستم و بقیه 202 راننده، همگی مرد هستند. همیشه دلم میخواست راننده ماشینهای بزرگ باشم، از 10 سالگی گاهی با پدرم تمرین رانندگی میكردیم و مادرم رانندگی را به من یاد داد.
جایی كه من هستم رانندگی اتوبوس و ماشينهاي سنگين برای زنان رایج نیست. یك روز پسرم یك آگهی تبلیغاتی نشانم داد كه به یك راننده زن برای اتوبوس مربوط به زنان احتیاج داشتند، از دیدن این فرصت شغلی خیلی شگفتزده شدم اما شگفتی كافی نبود و به مدرك رانندگی اتوبوس هم نیاز داشتم كه كاری به مراتب دشوارتر از گرفتن گواهینامه رانندگی برای ماشینهای معمولی است. اما از پس این كار برآمدم. يادم هست وقتی برای گرفتن این شغل رفته بودم، همكاران مرد شروع به تمسخر و شوخی كردند ولی همانها حالا قبول دارند كه رانندگی خوبی دارم.
من عاشق كارم هستم؛ هرچند این كار سختیهای خودش را هم دارد. ما ساعت كاری طولانی داریم، با این حال همكاران مرد من در همینجا كارشان تمام میشود و بعد از رفتن به خانه استراحت میكنند ولی من بعد از تمام شدن رانندگي، تازه باید مشغول كار خانه شوم. گاهی فكر میكنم رانندگی اتوبوس بسیار سادهتر از كار خانه است و برایم به عنوان استراحت محسوب میشود.
سونیا دیمیتری؛ 39 ساله، فعال حقوق بشر، مقدونیهبا اين كه شغلی كه دارم بسیار پراسترس و تنشزاست، اما شیفته آنم. كار به عنوان یك فعال حقوق بشر در مركز پناهندهها را از سال گذشته شروع كردم. ما اینجا در هر شیفت كاری تنها دو نفریم و هر روز هزاران پناهنده داریم كه یا به این مركز میآیند یا از اینجا خارج میشوند.
جایی كه من هستم، پناهندههاي زيادي هستند و من وظیفه دارم به این افراد، راهنماییهای لازم را براي طول اقامتشان انجام دهم و در اقدامات درمانی و اجتماعی هم كمك كنم و در این بین، مهمترین چالشی كه با آن مواجهم، تشخیص اولویت نیازی است كه این افراد دارند.
هیچ چیز سختتر از این نیست افرادی را ببینی كه رنجهای زیادی دارند در حالی كه تواناییهای تو اندك است. كاری كه میكنی بسیار ناچیز است و دلت میخواهد بسیار بسیار بیشتر از آن را در حق این افراد بیپناه انجام دهی. شغل قبلیام، روانشناسی، كمك زیادی به من در این كار كرده تا به پناهجوها آرامش بدهم؛ مخصوصا زنانی كه بعد از تحمل یك سفر سخت و آیندهای نامطمئن، در معرض انواع خشونتهای فیزیكی و روانیاند.
من حرف این افراد را حتی بدون این كه زبانشان را بدانم میفهمم چون در این سالها یاد گرفتهام ارتباط بدون كلام، جهانیترین زبانی است كه وجود دارد. از این پناهجوها چیزهای دیگری هم آموختهام؛ همدردی، صداقت و سخاوت در هر آنچه دارند.
آستو توره؛ 49 ساله، مالیجایی كه من هستم، بیشتر از هشتاد درصد دختران زیر تیغ جراحی برای اجرای سنت نقص عضو جنسی (ختنه) میروند. شش ساله بودم كه طبق این رسم، نقص عضو جنسی شدم. اما این همه دردی نبود كه تحمل كردم بلكه سختتر از آن، دیدن وضعیت خواهر بزرگترم بود كه از جراحتهای ناشی از این موضوع آنقدر رنج كشید تا جانش را از دست داد. این زخمی است كه همیشه آن را در زندگیام احساس میكنم.
20 سال بعد، تصمیم گرفتم با همه انرژی كه دارم، تلاش كنم مانع این خشونتي شوم كه به جسم و روح يك فرد وارد میشود. اولین چالشم در این زمینه، تلاش برای نگهداری دخترانم از این قضیه بود. چهار دختر دارم كه بین 19 تا 27 سال سن دارند و اجازه ندادم هیچكدام از آنها ختنه شوند. پذیرفتن این موضوع برای همسرم آسان نبود اما وقتی تجربه دردناكم را برای او گفتم و از رنجهاي زنان دیگر و مرگ خواهرم شاهد آوردم، این موضوع را پذیرفت.
هميشه تلاش كردهام به این احساس وظیفهای كه دارم عمل كنم و به زنان و مردان اطرافم آموزش بدهم كه این كار چه عواقبی دارد. در این راه هیچ احساس ترس و شرمی ندارم و میدانم كار مهمی است كه زندگی مردم را نجات دهی و آنها را از آسیب حفظ كنی. تاكنون زندگی هزاران نفر را با راهاندازی كمپینها و آموزش دادن به والدين درباره عواقب ختنه كردن دخترانشان نجات دادهام، آمار ختنه زنان در اين منطقه كاهش داشته و از این موضوع بسیار خوشحالم.
خدیجه ملاح؛ 31 ساله، كشاورز، پاكستان
كشاورزی تمام آن چیزی است كه بلدم، تنها منبع درآمدم از زندگی است. از وقتی 10 ساله بودم، كار در مزرعه را با پدرم شروع كردم و بعد همراه همسرم كه وقتی سیزده ساله بودم با او ازدواج كردم به اين كار ادامه دادم. سه سال پیش شوهرم از دنیا رفت و باید به تنهایی هشت فرزندم را تامین میكردم؛ هفت دختر و یك پسر. اینها در حالی بود كه نه زمینی داشتم و نه حق این كه روی زمینی كار كنم.
سالهای سختی را پشت سر گذاشتم و سختتر از همه این كه به عنوان یك زن باید برای به دست آوردن حق كار كردن چانه میزدم یا جملههای غیرقابل تحمل صاحبان زمینهای كشاورزی را تاب میآوردم. پیش میآمد كه از زندگی كردن ناامید شوم اما نگاه كردن به چهره بچههایم مرا وادار میكرد قوی باشم و حتی بدون كمك، برای ساختن آیندهای بهتر تلاش كنم.
جايي كه من هستم، داشتن حق دسترسی به زمین كشاورزی، جایی برای زندگی و گرفتن سهمم از محصولی كه آن را كاشته و درو كرده بودم، غیرقابل تصور به نظر میرسید. تا این كه در جريان كلاسهای آموزشی كه در نزديكي محل سكونتمان برگزار ميشد، فهمیدم دانش و تجربهام در زمینه كشاورزی بیارزش نیست و این حق را دارم كه با تنظیم یك قرارداد، از مزایای آن بهرهمند شوم و حتی زمینی برای خودم داشته باشم.
حالا برای اولین بار در زندگیام میتوانم بگویم چیزی دارم كه از آن خودم است. این زمین، تا جایی كه چشم كار میكند، مال من است؛ این كاغذها این را میگویند. این زمین من است و حالا یك ملكهام! بیصبرانه منتظر روزی هستم كه بدهی در كار نباشد، بچههایم بزرگ شوند و زندگی خوبی داشته باشند. آنوقت، بنشینم روی یك صندلی، نفس راحتی بكشم و از زندگی لذت ببرم.
منبع: خبرآنلاین
انتهای پیام/