به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مأموران پلیس سه سال قبل باخبر شدند پسری جوان در یک خانه مجردی به دست دختری به قتل رسیده است.
وقتی مأموران در محل حاضر شدند، دوست کیارش، پسر زخمی، به مأموران گفت: «کیارش و نرگس با هم دوست بودند و ما با هم در خانه بودیم، آنها با هم بحث کردند و نرگس میخواست از خانه برود که درگیری بین آنها اتفاق افتاد و بعد صدای فریاد کیارش را شنیدم. به محض اینکه سراغش رفتم، دیدم او روی زمین افتاده و نرگس هم خانه را ترک کرده است». مأموران نرگس را در خانه یکی از اقوامش بازداشت کردند و او به قتل اعتراف کرد اما گفت قصدی برای قتل نداشت.
نرگس گفت: مدت زیادی بود که با کیارش دوست بودم و رابطه خوبی با هم داشتیم. ما هر دو شیشه مصرف میکردیم و مصرف مواد ما را خیلی به هم نزدیک کرده بود. شب حادثه در خانه یکی از دوستانم بودیم و مواد کشیدیم. یکی از دوستان من و کیارش هم آنجا بود. بعد من خواستم از خانه بیرون بروم اما کیارش اجازه نداد، میخواست با من رابطه داشته باشد، قبول نکردم گفتم میخواهم از این خانه بروم. کیارش دستبردار نبود، سر این موضوع با هم درگیر شدیم، زورم به کیارش نمیرسید؛ او میگفت هر طور شده باید بمانی. به سمتم حمله کرد چارهای نداشتم جز اینکه از خودم دفاع کنم؛ یک کارد میوهخوری روی زمین بود، آن را برداشتم و به کیارش گفتم حق نداري جلوی رفتن من را بگیری. دوباره به سمتم حمله کرد یک ضربه به او زدم، میخواستم زخمیاش کنم و از خانه فرار کنم؛ نمیخواستم او را بکشم. به محض اینکه او را زدم، از خانه فرار کردم و بعد متوجه شدم او مرده است.
دختر جوان گفت: من کیارش را دوست داشتم و عاشقش بودم اما نمیخواستم با او رابطهای داشته باشم. کیارش به من مظنون شده بود و فکر میکرد به او خیانت میکنم، درحالیکه اینطور نبود.
پرونده با پایان تحقیقات اولیه و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ٧١ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم با شکایت پدر و مادر مقتول و درخواست قصاص آنها روبهرو شد و وقتی در برابر قضات قرار گرفت، یک بار دیگر آنچه را اتفاق افتاده بود توضیح داد و مدعی شد به خاطر دفاع از خودش و خارجشدن از آن خانه به کیارش ضربهای زده و قصد ارتکاب قتل نداشته است. با پایان جلسه رسیدگی هیأت قضات دفاعیات او را قبول کردند و متهم در قتل شبهعمد مجرم شناخته و به پرداخت دیه محکوم شد. رأی صادره مورد اعتراض اولیایدم قرار گرفت اما دیوانعالی کشور این اعتراض را قبول نکرد و رأی شعبه بدوی عینا تأیید شد.
مدتی بعد نرگس درخواست اعسار داد و مدعی شد نمیتواند دیه را بپردازد و اموالی ندارد. وقتی او برای رسیدگی به درخواستش به دادگاه آورده شد، گفت: من هیچکس را ندارم، مادرم را در کودکی از دست دادهام و پدرم هم پی زندگی خودش است. من هیچ پولی ندارم که بدهم، خواهش میکنم دیه را قسطبندی کنید تا بتوانم آن را تأمین کنم؛ میخواهم با کارکردن، ماهانه مبلغی به اولیای دم بدهم.
قضات نیز تصمیم گرفتند با توجه به شرایطی که این دختر جوان دارد، با درخواست او موافقت کنند و درنهایت رأی بر پرداخت ٥٠ میلیون تومان پول نقد و تقسیط مابقی آن دادند. حکم صادرشده مورد اعتراض دوباره اولیای دم قرار گرفت و این بار اعتراض وارد دانسته شد. پدر مقتول و خواهران و برادرانش که بعد از فوت مادرشان بهعنوان وراث او در دادگاه حاضر شده بودند، خواسته خود را مطرح کردند.
پدر مقتول گفت: اول اینکه من به رأی برائت این دختر از قتل عمدی اعتراض دارم اما به هر حال اعتراضم وارد دانسته نشد اما درباره اعسار او باید بگویم که درخواستش درست نیست، چون زمانی که او در زندان بود و ممکن بود برایش حکم قصاص صادر شود، چندینبار پدربزرگش با من تماس گرفت و گفت حاضر است ٣٠٠ میلیون تومان پول بدهد تا ما رضایت بدهیم؛ بعد هم پدرش گفت چند آپارتمان در غرب تهران دارد، همه آنها را به نام من میکند تا رضایت بدهم اما رضایت ندادیم حالا مدعی هستند پولی ندارند. از اموال خود دختر خبری ندارم اما خانوادهاش دارایی زیادی دارند.وقتی نوبت به نرگس رسید، او گفت: حالا با مادربزرگم زندگی میکنم؛ هیچ پولی ندارم و از پدرم هم خبر ندارم.
با پایان جلسه رسیدگی، قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
منبع: روزنامه شرق
انتهای پیام/