مسئله مذاکرات صلح در افغانستان طی سال‎های گذشته به ابزاری برای اعمال سیطره و تداوم اشغال در این کشور شده است.

به‌گزارش خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، صلح در افغانستان از موضوعاتی است که طی سالیان اخیر سرلیست رویدادهای جاری در این کشور بوده است؛ صلح دولت‌ها با مخالفان طالبان و تکاپوهای مجدانه برای تحقق وحدت ملی چندی است در مسیری به‌نام «مذاکرات صلح افغانستان» پیگیری می‌شود. موضوعی که به‌جهت اهمیت بی‌بدیل آن در تامین امنیت در ولایات افغانستان و به تبع آن منطقه و دنیا؛ همواره ردپاهایی از آن‌را در نشست‌های سیاسی و غیرسیاسی مشاهده می‌کنیم.

درهمین راستا در نشستی که چندی قبل، کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) در ورشوی لهستان با محوریت برقراری امنیت در افغانستان برگزار کردند نیز موضوع صلح و ضرورت برقراری آن در این منطقه از آسیای میانه مورد بحث قرار گرفته و بر آن تاکید شد.

کلیدواژه «صلح»، دست‌آویز غرب برای تداوم اشغال‌گری افغانستان

نکته قابل تامل آن است که تنها چند روز پس از اعلامیه سران ناتو در وارسا، مسئله پیگیری این روند به‌طور کامل از محوریت افتاد؛ به‌گونه‌ای که سخنگوی دولت افغانستان مسئله مذاکرات چهارجانبه صلح کشورش را ملغی اعلام کرد. دقت در اهداف سران ناتو و به‌ویژه آمریکا درخصوص مسائل جاری افغانستان و به طور مشخص مسئله صلح، تناقضی آشکار را به ذهن تحلیل‌گران این حوزه متبادر می‌سازد؛ تناقضی که در ادامه از تریبون هارون چخانسوری به‌عنوان یک مقام آگاه در نهاد ریاست‌جمهوری کابل اعلام می‌شود.

سوال اینجاست که مطرح شدن این رویکردهای ضدونقیض حول صلح افغانستان که شاید راه را به‌سوی ثبات  هموار می‌کند، آن‌هم دقیقا پس از نشست وارسا که امنیت در این کشور را هدف اصلی خود می داند؛ چه هدفی را دنبال می‌کند؟ آیا از ابتدای عنوان شدن مسأله «مذاکرات صلح افغانستان» عزمی قاطع برای به‌ثمر نشستن آن از سوی طرف‌های خارجی وجود داشته و یا فقط با این لفظ در راستای اهداف استعماری غرب، بازی شده است؟ 
 


بهانه‌ای برای تداوم حضور در افغانستان
کلیدواژه «صلح»، دست‌آویز غرب برای تداوم اشغال‌گری افغانستان

حقیقت ماجرا آن است که در سال‌های اخیر بازیگران حاضر در حوزه افغانستان و به‌ویژه آمریکا، با طرح مسئله صلح و پررنگ کردن موضوع مذاکرات با گروه طالبان، عرصه جدیدی را پیرامون دخالت آشکار یا نهان در این کشور تعریف کردند. نکته‌ای که توجه به آن ضروری به‌نظر می‌رسد خط‌ پایان مذاکرات صلح است.

کلیدواژه «صلح»، دست‌آویز غرب برای تداوم اشغال‌گری افغانستان

با فرض نتیجه‌بخش بودن صلح دولت کابل با طالبان، عملا نزاع و غبار بحران در افغانستان فروکش می‌کند؛ بنابراین با وجود امنیت و آرامش دیگر نیازی به حضور هیچ بازیگر خارجی در داخل این کشور نیست و بر این اساس ایالات متحده که محوریت حضورش در افغانستان، بازگرداندن امنیت بوده دیگر نمی‌تواند بهانه‌ای برای ادامه حضور نظامیان خود در این کشور طراحی کند.

نقشه‌راه حضور در مذاکرات
کلیدواژه «صلح»، دست‌آویز غرب برای تداوم اشغال‌گری افغانستان

با عنایت به مطالب ذکر شده به‌نظر می‌رسد در سال‌های اخیر و دقیقا از آغاز دوره مطرح شدن مقوله «مذاکرات‌صلح»، کشورهایی مانند آمریکا که در اضلاع میز مذاکرات قرار داشته‌اند با ضعف و قوت بخشیدن به روند آن در طی مقاطع زمانی مختلف، به‌نوعی با آن بازی کرده‌اند. شاید از همان ابتدا نیامدن طالبان به میز مذاکرات برای سران حاضر در مولفه صلح افغانستان کاملا بدیهی بود؛ اما منافعی که دست‌یابی به آن‌ها، بیم‌و‌امید دار بودن شرایط در ولایات افغانستان را می‌طلبید دلیل اصلی تداوم یافتن سناریوی صلح بود.

صلح افغانستان در بیانیه پایانی وارسا
کلیدواژه «صلح»، دست‌آویز غرب برای تداوم اشغال‌گری افغانستان

در مذاکراتی که در پایتخت لهستان و با محوریت برقراری امنیت در افغانستان برگزار شد، علاوه بر ادامه‌دار بودن حضور نیروهای ناتو تا سال2020 در این کشور، تاکید فراوانی بر واریز کمک‌های مالی برای دولت کابل برای ایجاد ثبات و به‌اصطلاح مبارزه با تروریسم صورت گرفت؛ مبلغی به‌میزان سالانه 4/5 میلیارد دلار که با هماهنگی و مدیریت مستقیم سران عضو پیمان آتلانتیک‌شمالی و به‌نوعی سرپرستی کاخ‌سفید صورت می‌گیرد. در یکی از بندهای قطعنامه پایانی نشست وارسا، سران کشورهای این نهاد به‌شکل مستقیم به مذاکرات صلح با رهبری افغانستانی‌ها اشاره کردند که در این روند حقوق بشر محترم شمرده شود و درنهایت این مسیر، نقطه پایانی بر منازعه افغانستان گذاشته شود.
 
بهره‌گیری از توان ملت افغانستان، موثرترین ابزار برقراری امنیت
کلیدواژه «صلح»، دست‌آویز غرب برای تداوم اشغال‌گری افغانستان

اما اگر بخواهیم شرایط ایجاد ثبات و رهایی از بحران را در افغانستان مورد بررسی قرار دهیم، به‎دلیل آنکه ظرفیت‌های عظیم انسانی موجود این کشور، بیش از هر دولت و یا طرف خارجی دیگری، منافع و مضرات کشور خود را تشخیص می‌دهند؛ لذا بهترین و ایده‌ال‌ترین گزینه امنیت آفرینی بی‎شک بهره‌گیری از توان داخلی و نیروهای بومی افغانستان است. بدون‌شک سرازیر کردن مبالغ هنگفت برای دولت کابل به‌منظور پشتیبانی از حضور نیروهای بیگانه در کشور، هیچ‌گاه نمی‌تواند امنیت و آرامش یا حتی رگه‌هایی از آن را نیز برای ملت افغانستان به‌ارمغان آورد. 

کلیدواژه «صلح»، دست‌آویز غرب برای تداوم اشغال‌گری افغانستان

کمی آن‌طرف‌تر، خاندان مستبد سعودی با تکیه بر دلارهای نفتی سرزمین حجاز، تمام توان خود را برای برهم زدن امنیت منطقه و دست‌اندازی به حوزه حاکمیتی کشورها به‌کار بسته‌اند رویکردی که با حمایت آشکار برخی از همین کشورهای حاضر در دایره نشست وارسا و مسئله صلح افغانستان صورت می‎گیرد. بنابراین می‎توان نتیجه گرفت که تخصیص دلار برای حل معضل امنیت در افغانستان، مشابه همان الگوی دلارهای سعودی برای نقش‎آفرینی در کشورهای منطقه است که در مورد افغانستان تداوم حضور نیروهای خارجی را موجب می‎شود، بنابراین نقش ناتو و عربستان در منطقه معنایی مترادف داشته و درنهایت هر دو مسئله  منجر به توسعه ناامنی و تشدید تنش‎ها خواهد شد.

کاخ سفید علاقه‌ای به خاموش شدن شعله‌های جنگ در افغانستان ندارد
کلیدواژه «صلح»، دست‌آویز غرب برای تداوم اشغال‌گری افغانستان

در همین رابطه، «احمد بخشایشی» کارشناس مسائل سیاست‌خارجی در  گفت‌و‌گویی با خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، درباره ضدونقیض‌ها پیرامون مذاکرات صلح افغانستان خصوصا بعد از نشست وارسا، اظهار داشت: سیاست کلی کاخ‌سفید پیرامون افغانستان حالتی بین ایجاد ثبات و بحران در نوسان است.

وی ادامه داد: ناامنی در افغانستان رمز ماندگاری نیروهای نظامی خارجی است، لذا کاخ‌سفید علاقه‌ای به خاموش شدن شعله‌های نفاق و درگیری در افغانستان ندارد.

بخشایشی با بی‌معنا توصیف کردن مذاکرات صلح با توجه به عملکرد دوگانه طالبان، تصریح کرد: دولت کابل انتظار دارد با شکل‌گیری روند مذاکرات، طالبان به این موضوع احترام بگذارند؛ اما وقتی این گروه تروریستی بلافاصله پس از مذاکرات به اقدامات خود را در قالب انفجار، راه‌زنی و ایجاد بحران و ناامنی در ولایات افغانستان مبادرت می‌ورزد؛ بنابراین پیگیری مذاکره با آنان بی‌معنی است.
 
این کارشناس مسائل افغانستان تصریح کرد: چیزی که مسلم است، اینکه ‌کاخ‌سفید علاقه‌ای به خاموش شدن شعله‌های نفاق و درگیری در افغانستان ندارد، به طوری که برخی مواقع این خود آمریکایی‌ها هستند که برای استمرار حضورشان در افغانستان آتش ناامنی و قومیت گرایی را روشن می‌کنند و در اصل حضور خود در افغانستان را با چنین بهانه‌هایی توجیه می‌کنند.

این کارشناس مسائل سیاست‌خارجی با بیان اینکه در اصل باید ناامنی در افغانستان را در حضور نیوهای خارجی در این کشور جستجو  کرد، تاکید کرد: در سال‌هایی که شوروی در افغانستان بود، دولت ایالات متحده گروهی تحت‌عنوان "مجاهدان مبارز" را  که بعد‌ها گروه‌های تروریستی طالبان و القاعده از آن‌ منشعب شدند را برای مقابله با شوروی ساماندهی کرد. بنابراین منشاء انشقاق و اختلاف از روز نخست در افغانستان خود آمریکایی‌ها  بودند که با ساماندهی گروههای مسلحی به‌نام مجاهدین افغان، آتش فتنه را در این کشور برافروختند.   
 
وی گفت: در حال‌حاضر واشنگتن تاحدی به برقراری امنیت در افغانستان متعهد است، اما خواهان آن نیست که امنیت محض در این کشور برقرار شود همان‌گونه که نمی‌‌خواهد ناامنی مطلق نیز در آن حکمفرما شود.

بخشایشی در پایان با اشاره به کمک‌های مالی ناتو و آمریکا به دولت کابل به‌میزان سالیانه4/5 میلیارد دلار با هدف تداوم حضور نظامیان خود در افغانستان، خاطرنشان کرد: حضور نظامیان واشنگتن در افغانستان مستلزم صرف هزینه و منابع مالی است؛ لذا این حضور نظامی، ارسال پول و کمک‌های مالی آمریکا و درمجموع سران‌ناتو به افغانستان را توجیه می‌کند.

کلیدواژه «صلح»، دست‌آویز غرب برای تداوم اشغال‌گری افغانستان

روشن است که صرف هزینه سران ناتو و آمریکا با توجه به الگوهای مکرر و مشابه، ثمری جز وسعت یافتن دایره ناامنی و شعله‌ور شدن آتش تروریسم در افغانستان نخواهد داشت.

انتهای پیام/

گزارش از: وحید امیدی‌موحد

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.