از کجا؟

چند سال پیش تو نمایشگاه بین المللی یک دستگاه لیفتراک درحال پیاده سازی یک پالت ورق یک میل از روی کامیونت بود که پالت روی شاخک لیفتراک گیر کرده بود . لیفتراک پالت را میکشید به طرفی و کامیون هم به همراهش کشیده میشد . حدود بیست نفر از نخبگان هم تا کمر سر در قضیه کرده بودند که چطور شده که لیفتراک و پالت و کامیون به هم گره خورده اند . بالاخره طی جلسه ای به این نتیجه رسیدند که هم کامیون و هم لیفتراک پالت به دست با هم حرکت کنند که شاید گره از کارشان گشاده شود . باز هم پالت ورق پیاده نشد . من که یک گوشه ایستاده بودم و جز به جز ماجرا را درنظر داشتم با صدایی بسیار بلند و وحشتناک داد زدم که راننده کامیون فرمان را سمت چپ نگیر . سمت راست بگیر . همه در حال سرو صدا کردن بودند راننده کامیون از یکطرف راننده لیفتراک از طرف دیگر زور میزدند و همه کلافه بودند که باصدای بنده راننده کامیون ترسید و فرمان کامیون برگرداند به اونطرف یکدفعه صدایی بلند از آزاد شدن پالت ورق و کامیون خبر داد . بله لیفتراک بهد از تلاشهای فراوان آزاد شد تا پالتهای ورق به سر منزل مقصود برسند . جالب لحظه ای بود که همه به من نگاه میکردند با تعجب . اما از اینجایی که بنده ایستاده بودم و نگاه میکردم همه چی معلوم بود .

الان یعنی تو میتونی بگی 2 به علاوه 2 چند میشه؟ اگه بگی واویلا