به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ یکی از ساده ترین راه حل هایی که هر مسوولی پس از روی کار آمدن به آن اندیشیده است، جمع آوری این افراد است. تدبیری که به امید حل مشکلات جامعه بوده اما به دلایلی معلوم نتیجه ای جز فرار این افراد و بازگشت آن ها به خیابان ها ندارد. در حال حاضر بهزیستی به همراه چند ارگان مسوول قصد کدگذاری سه دسته از افراد سالمند، بیماران مزمن روانی و کودکان زیر 18 سال را دارد.
بهزیستی وظیفه جمع آوری را دارد
همانگونه که روز به روز به دلیل فقر و پس از آن مهاجرت به حاشیه شهرها تکدی گری، دست فروشی و بسیار دیگر از شغلهای کاذب شکل میگیرد روزانه مسوولان دور میز های گرد خود جمع شده و به ارائه راهکاری هایی می پردازند. در سال های اخیر طرح های ضربتی زیادی از جانب شهرداری و توسط نیروی انتظامی انجام شده است که بسیاری از آن ها با شکست مواجه شدند. حال در مرداد ماه 95، بار دیگر سازمان بهزیستی کشور از طرح ضربتی جمع آوری متکدیان و کودکان بی سرپرست سخن به میان میآورد. به گفته معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور عملیات جمعآوری متکدیان تهران و جذب کودکان بیسرپرست از صبح روز گذشته آغاز شده است.
بر اساس ماده 6 قانون ساماندهی متکدیان: «سازمان بهزیستی موظف است افراد بی سرپرست – ناتوان و معلول و سالمندان نیازمند را تحویل بگیرد و در اماکن مناسب نگهداری کند و تحت آموزش قرار دهد همچنین پوشش های حمایتی لازم را تا ایجاد شرایط و زمینه مناسب برای بازگشت آنان به زندگی عادی ایجاد کند.» بر اساس ماده 7 همین قانون «کمیته امداد امام خمینی (ره) موظف است ضمن هماهنگی با مسوول مجتمع اردوگاهی، پوشش حمایتی و هدایتی لازم را برای افراد نیازمند، گم شده، متواری، درمانده و در راه مانده برقرار کرده و شرایط و زمینه بازگشت آنان به زندگی عادی را فراهم کند.»
اما آیا بهزیستی توانایی نگهداری از این افراد را دارد؟ آیا این افراد که شامل بیماران روانی مزمن، کودکان زیر 18 سال و سالمندان می شوند تمایلی به حضور در چنین مراکزی دارند؟ و آیا اساساً این طرح نیز مانند طرح هایی مانند بهاران که توسط شهرداری انجام شد به مشکل بر نخواهد خورد؟
کودکان کاری که به خیابان ها باز می گردند
بر اساس آمار 60 درصد از افرادی که قرار است جمع آوری شوند غیر تهرانی هستند که در این طرح قصد دارند آنها را به شهرهای خود بازگردانند! معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در این خصوص گفته بود: « بیش از 60 درصد این افراد غیرتهرانی هستند که باید به استانهای مربوطه خود ارجاع داده شوند.
به همین ترتیب حتی اگر در این طرح 2هزار نفر از گروههای مربوط به سازمان بهزیستی جمعآوری شوند به علت آنکه در شهرستانها پخش خواهند شد، بار چندانی به بهزیستی وارد نمیکنند.» این در حالی است که تعداد زیادی از این افراد کودکان کار هستند که پشت چراغ قرمز های شهر مشغول پاک کردن شیشه خودرو ها هستند که بر اساس آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی نیز تعیین مکان وتجهیز آن بر عهده شهرداری ها است.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در خصوص کودکان کار و خیابان گفت: «براساس آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی تعیین مکان و تجهیز آن در جهت ساماندهی کودکان کار و خیابان برعهده شهرداریها بوده این در حالی است که در حال حاضر مهمترین مشکل ما در حوزه ساماندهی این کودکان کمبود فضای فیزیکی است که در صورت تامین آن با مشکل دیگری مواجه نبوده و نسبت به پذیرش این کودکان اقدام خواهیم کرد.»
طرح های بدون پشتوانه
فاطمه زارع، مددکار اجتماعی و مدرس دانشگاه در ارتباط با کاستی های موجود در طرح های ضربتی اینچنینی می گوید: «این طرح از روز گذشته آغازشده است اما در نظر داشته باشید که متکدیان و کودکان کار موضوع فصلی و مقطعی نیستند. ما به عنوان مددکار در طول تمام سال با این معضل روبه رو هستیم. بحث مهمی که در ارتباط با طرح های ضربتی وجود دارد این است که دو هفته ای یا یک ماه طرحی آغاز می شود و در جمع آوری نیز با موفقیت رو به رو است اما در مرحله ساماندهی و پیگیری های پس از آن هیچ گونه پشتوانه ای از طرف مسوولان انجام نمی شود و یا بسیار ضعیف عمل می شود.»
این مددکار اجتماعی در ارتباط با کودکان کار می افزاید: «در بحث کودکان کار در ابتدا بسیاری از افراد زیر 14 سال جمع آوری می شوند اما آیا ارگان ها می توانند همه کودکان کار را جمع آوری کنند؟ پاسخ خیر است. پس از جمع آوری تعدادی از این کودکان کار در مراکزی مانند "نواب" و "یاسر" یا باید به خانواده های آن ها بازگردانده شوند که متاسفانه خانواده های این افراد نیز از عهده مخارج آن ها بر نمی آیند یا بار دیگر به خیابان بازگردند که کاملا طرح ها را بی نیتجه باقی می گذارد.»
گفتنی است که براساس آنچه در سال های گذشته صورت گرفته، جمع آوری کودکان کار تنها مربوط به پسران می شود و بحث دختران زیر 18 سال در قالب دختران فراری مطرح می شود که در طرح مورد نظر نمی گنجد.
فرآیند تکراری جمع آوری و رها سازی
در ارتباط با متکدیان و سالمندان نیز پس از جمع آوری، آن ها را به سامان سرا می برند که زنان در مرکزی در "لویزان" و مردان در مرکزی در "اسلامشهر" نگه داری می شوند. این فرآیند 3 ماه به طول خواهد انجامید و پس از آن بدون هیچ پیگیری توسط مسوولان این افراد در سطح جامعه رها میشوند.
زارع در این باره می گوید:«بحث جمع آوری این سه گروه از افراد بسیار خوب است اما نقص اصلی آن در ساماندهی آن ها بوده است. در این مراکز سالمندان، متکدیان و بیماران مزمن روانی در بخش های جداگانه نگه داری می شوند. برخی از افراد نیز هویت ایرانی ندارند و از مرز های پاکستان وافغانستان وارد کشور شده اند که توسط نیروی انتظامی رد مرز می شوند. به عبارتی کاری که در این طرح انجام می شود بیرون کردن افراد از محدوده کاری است. حال ممکن است افراد را به جای دیگری بفرستند که در نهایت با فرار این افراد از مراکز دوباره به محوطه یا منطقه مورد نظر باز می گردند.»
شکست در بازتوانی
یکی از بحث هایی که در دوران مقابله شهرداری با معتادان متجاهر انجام شد، جذب آن ها و سپس بازتوانی این افراد در مراکز بهاران بود که با فرار این افراد از مراکز رو به رو شد. حال این موضوع که افراد معتادی که نیاز به درآمد داشتند علاقه ای به بازتوانی نشان ندادند آیا متکدیانی که ماهانه قریب به 4 میلیون تومان درآمد دارند حاضر می شوند با حقوقی معادل 700 هزار تومان به شغل جدیدی روی آورند؟
این مددکار اجتماعی می گوید: «افرادی که جمع آوری می شوند چه متکدی باشند و چه کودک کار، در آمد بالایی دارند. چطور می توان این افراد را ترغیب کرد تا بروند در یک ساندویچی و یا بسته بندی مواد با حقوق وزارت کار کار کنند؟ این افراد ماهانه 4 تا 5 میلیون تومان درآمد دارند. با توجه به این موضوع می توان گفت یکی دیگر از ضعف های موجود در طرح های اینچنینی مرحله بازتوانی و پیگیری های پس از جمع آوری است.»
پروسه کدگذاری به بن بست می خورد؟
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، حبیبالله مسعودی فرید در ارتباط با طرح پیشرو که در آن استاندار تهران، فرماندار تهران، نیروی انتظامی، شهرداری و سازمان بهزیستی شرکت دارند، گفت: « در این طرح جمعآوری و مسوولیت سه گروه بیماران روانی مزمن، کودکان زیر 18 سال و همچنین سالمندان با سازمان بهزیستی کشور است.»
طرحی که قرار است بر اساس آن در ابتدا با احراز هویت از طریق بخش های قضایی و انتظامی همراه شود و پس از آن افراد تحت حمایت های مددکاری قرار گیرند. این در حالی است که بسیاری از این افراد حتی هویت مشخصی هم ندارند و هویت اصلی خود را بنا به دلایلی پنهان می کنند. در ادامه این طرح به هر یک از افراد پس از احراز هویت یک کد ویژه و اختصاصی داده می شود.
این کد برای این منظور به این افراد اختصاص می یابد که در صورت جمع آوری مجدد پیشینه خدماتی این افراد در دسترس باشد.فاطمه زارع در ادامه با اشاره به این موضوع که بسیاری از این افراد مجهول الهویه هستند، می گوید: «کدگذاری این افراد در هر غالبی انجام شود، با مشکل مواجه خواهد شد، چرا که اگر در مرحله بعدی فرد بار دیگر جمع آوری شود از گفتن هویت خود سرباز میزند و یا خود را جای شخص دیگری جا خواهد زد. تنها در یک حالت سازمان می تواند موفق باشد و آن هم کدگذاری به واسطه اثر انگشت است که با توجه به هزینهبر بودن اصلا به مرحله اجرا نخواهد رسید.
به عقیده من طرح کدگزاری با شکست رو به رو خواهد شد.»آنچه مشخص است در کوچه و خیابان ها این افراد دیده می شوند و با طرح های ضربتی انجام شده تا کنون روح آنها بر بدنه جامعه کمرنگ نشده است. شاید با تداوم طرح ها و نه با ضربتی انجام دادن آن و البته در کنار آن با عملکرد صحیح در بازتوانی کودکان کار، سالمندان بی بضاعت و افراد بی سرپرست و بیمارن مزمن روانی زندگی بهتری را تجربه کنند.
منبع:روزنامه ابتکار
انتهای پیام/