به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ دنیا به مانند صحنهای است که افراد در آن وارد شده و هریک شروع به ایفای نقش خود می کنند تا زمانی که از صحنه خارج شوند. نقشهای اشخاص به فراخور نوع زندگی و عملکردشان از یکدیگر تمایز پیدا میکند و بعضی نقشها چون سیاهی لشکرهای یک فیلم، میآیند و میروند یا بعضی دیگر برای مدتی ما را خندانده و با خود همراه میسازند و پس از خروجشان از صحنه نمایش زندگی، از یادها فراموش میشوند، اما بعضی شخصیتها هستند که تا ابدیت در اذهان مردم می مانند و هیچ گاه فراموش نمی شوند.
بی شک نام بزرگمردان هیچگاه از صفحه تاریخ حذف نخواهد شد و دنیا به این ابر انسان هایش، می بالد. یکی از افرادی که نامش در تاریخ جاودانه مانده و برای ساختن دنیایی بهتر بسیار تلاش کرد، شیخ بهایی است. امروز سالروز وفات اوست.
شیخ بهاءالدین، محمد بن حسین عاملی معروف به «شیخ بهایی» دانشمند بزرگی است که عهد صفویه افتخار همزیستی با ایشان را داشته است. در سال 953 هجری قمری در بعلبک دیده به جهان گشود و زمانی که سیزده سال عمر کرده بود، با همراهی پدر به ایران مهاجرت کرد. این عالم بزرگ هشتاد و هفت سال مقتدارانه زیست و در اصفهان چهره در نقاب خاک کشید اما به دلیل مقام والایش در میان مردمان، پیکر او را به مشهد بردند تا در جوار هشتمین امام شیعیان آرام گیرد.
شیخ بهایی در طول سال های حیاتش به غیر از اقداماتی که خود برای ساختن فردایی بهتر انجام داد، شاگردانی را نیز تربیت کرد که هرکدام از آنها عضوی از مفاخر ایران شدند و از میان آنان میتوان ملاصدرا را نام برد.
شیخ بهایی جدا از آثاری که در علوم مختلف از خود بر جای گذاشته است، در حوزه ادب نیز دستی بر قلم داشت و به خلق شاهکارهای ادبی بسیاری پرداخت. کتابهایی که به قلم وی به رشته تحریر درآمده است، چیزی بالغ بر هشتاد و هشت جلد است که شامل کتب علمی و ادبی می شود.
آثار ادبی او علاوه بر غزلیات و رباعیات، چند مثنوی است که یکی به نام مثنوی «نان و حلوا» و دیگری «شیر و شکر» نام گرفته است و کتابی هم با عنوان «نان و پنیر» دارد.
«شیر و شکر» اولین منظومه فارسی در بحر متدارک و دارای لحنی حماسی است. به جرئت میتوان گفت مثل این منظومه دیگر در میان شاهکار های ادبی ایرانی وجود ندارد.
«نان و پنیر» نیز بر وزن و سبک مثنوی معنوی گفته شده و بسیاری این کتاب را بهترین اثر این شیخ دانشمند می دانند.
در زیر یکی از اشعار این دانشمند بزرگ را می خوانید:
تا کی به تمنای وصال تو یگانه/ اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه/ ای تیره غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد/ دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد/ گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار/ زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه گه یار/ حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
بهایی به زبان عربی نیز شعر میسرود و در آن زبان نیز شاعری چیره دست و خبره بود. آثار نحویاش در ادبیات عرب نیز از جایگاهی والا برخوردار است و از میان کتاب های عربی او می توان به «الفوائد الصمدیه» اشاره کرد.
درست است که آوازه شیخ بهایی بیشتر در جهان به دلیل اقدامات ریاضی و معماری اش بوده اما خدماتی که او به جهان ادب روا داشته است، نیز مثال زدنی است.
گزارش از ملیکا نصیری صنعتی
انتهای پیام/