از ترافیک های طولانی و طاقت فرسای صبحگاهی و بسته بودن اکثر مغازه ها و فروشگاه گرفته تا اداراتی که ساعت 9 آرام آرام خدمت رسانی را آغاز می کنند، همه و همه نشانه هایی بر این است که کلانشهرها و به ویژه تهران "سحر خیز نیست".

سحرخیزی؛ گمشده زندگی تهرانی ها
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شاید بچه های دهه شصت آخرین نسلی باشند که وقتی پدر و مادر می خواستند آنها را صبح ها از رخت خواب گرم و نرم بیرون بکشند در پاسخ به اعتراض آنها همیشه این جمله را در گوششان زمزمه می کردند "سحر خیز باش تا کامروا باشی."  
 
 اما حالا چند سالیست که ضرب المثل هایی که در مورد سحرخیزی بود در پستو ذهن ها مانده یا حداقل کاربرد گذشته را ندارد و باید در کتاب ها دنبال آن بگردیم.
 
فراموش شدن این جمله را به راحتی می توان امروز به راحتی به ویژه در تهران و  سایر کلانشهرها مشاهده کرد.
 
از ترافیک های طولانی و طاقت فرسای صبحگاهی و بسته بودن اکثر مغازه ها و فروشگاه گرفته تا اداراتی که ساعت 9 آرام آرام خدمت رسانی را آغاز می کنند همه و همه نشانه هایی بر این است که کلانشهرها و به ویژه "تهران سحر خیز نیست".
 
از طرف دیگر هم اگر شبها سری به مراکز خرید یا بعضی مکان ها مانند پیترا فروشی ها، سینماها، آبمیوه فروشی ها و ... بزنید جماعت کثیری را خواهید دید که برای رفع خستگی کار روزانه تا پاسی از نیمه شب را بیرون از منازل به سر می برند طوری که با دیدن این خیل عظیم جمعیت به ناگاه این جمله بر زمان جاری می شود که "انگار تهران خواب ندارد".
 
اما آیا اکثریت افراد جامعه ما همچنان سحرخیز اند و اصلا به طور کلی آیا سحر خیزی بر روی سبک زندگی یا همان lifestyle  یک جامعه تاثیرگذار است؟
 
جامعه سحرخیز اخلاق مدار است
 
یک جامعه شناس و استاد دانشگاه معتقد است جامعه ای سحرخیز است که توانایی خلق، تولید و بازتولید را داشته باشد و این جامعه با چنین ویژگی هایی بدون شک اخلاق مدار است برای زندگی برنامه دارد و وفای به عهد و بر سرقول و قرار ماندن از شاخص های اصلی آنان است.
 
به گفته اصغر مهاجری، سحر خیزی مربوط به سبک زندگی خاصی نیست و از جمله آداب نیکویی است که در همه سبک های زندگی پسندیده و مورد ستایش است. زیرا سحر خیزی نشانه ای بر قاعده مندی و وجود برنامه ریزی در زندگی است.
 
"فقط در صورتی که فرهنگ حاکم بر جامعه خلاق، تولید کننده و باز خلق کننده باشد در آن هنگام فرد زود بیدار خواهد شد". این را مهاجری می گوید و می افزاید: سحر خیز اگرچه در ظاهر تنها به عنوان یک رفتار ساده شناخته می شود اما در واقع نشانگانی در آن نهفته است که اخلاق مداری و تعهد از جمله آنهاست.
 
وی در گفت و گو با خبرنگار «شهر فردا» بر این نکته تاکید دارد که جامعه ایرانی در سده های گذشته، جامعه ای سحر خیز بود زیرا مردمانی اهل تولید، خلاق و پویا آن را تشکیل می دادند.اما در سده اخیر به ویژه دهه اخیر و به طور خاص سالیان اخیر، فرهنگ ما از فرهنگ خلق کردن، تولید و باز تولید فاصله گرفته و به سمت فرهنگ مصرف می رود. در چنین فرهنگی، ما بسیاری از سجایای اخلاقی از جمله سحر خیزی را از دست می دهیم.
 
سحر خیزی متصل و وابسته به فرهنگ تولید و خلاق
 
این جامعه شناس شاهد مدعای خود را مطالعه ای می داند که در چابهار انجام داده است و در مورد آن اینگونه توضیح می دهد که در چابهار مغازه های وجود دارد که توسط چینی ها اداره می شود. آنها هم مانند ایرانی ها تا پاسی از شب و تا هنگامی که مشتری داشته باشند به فعالیت می پردازند اما روز بعد قبل از طلوع آفتاب در حالی که همه در خواب به سر میبرد می توان چینی ها را دید که به فعالیت مشغولند و این فعالیت نه کاری بلکه شامل تفریحات انرژی بخش مانند ماهیگیری، ورزش و ... است.
 
" اگر فرهنگ چین را با فرهنگ امروزی مقایسه کنیم دقیقا متوجه خواهیم شد که آنها در حال حاضر مردمانی خلاق، تولیدگر، باز خلق کننده و باز تولید کننده هستند.چنین فرهنگی را در کشورهای اروپایی نیز می توان دید که در این مناطق افراد صبح بسیار زود از خواب برخواسته و در حال ورزش و کسب انرژی هستند."
 
این استاد دانشگاه در عین حال بر این نکته تاکید دارد که در میان مواردی مانند افراد شب کار  و حتی شهرهای شب زنده و بیدارند (مانند مکه و مدینه و ..) که البته این امر با آنچه در مورد سحر خیزی گفته شد منافاتی ندارد. اما نکته اینجاست که فرهنگ سحر خیزی کاملا متصل و وابسته به فرهنگ تولید و خلاق است و این فرهنگ همه کنشگران خود را سحر خیز خواهد کرد.
 
به اذعان مهاجری نمونه این فرهنگ را در ایران سنتی به وفور میشد مشاهده کرد و حتی دنیای صنعتی کنونی همچنان سحر خیز است و این در حالیست که ما اکنون کاملا از این فرهنگ دور شده ایم و به همین دلیل است که زود بیدار شدن برای خیلی ها به ویژه بچه های دهه 70 و 80 و در آینده برای دهه 90 سخت است.
 
کپی کاری به جای تولید
 
این جامعه شناس معتقد است راه اصلاح این شیوه زندگی که جامعه ایرانی و به ویژه نسل جوان به آن دچار شده است تنها و تنها بازگشت به فرهنگ تولید و باز تولید است و برای بازگشت به این فرهنگ هم باید ساختارهای نهادی جامعه مهیا شود و هم باید اخلاق افراد جامعه اصلاح شود.بعلاوه مدیریت جامعه به تولید و باز تولید ارزش و بها بدهند.
 
"هرسه اینها در حال حاضر در جامعه ما وجود ندارد و رخت بربسته است. ساختار برای تولید و بازتولید مهیا نیست و بالعکس برای مخالف تولید فضا آماده است.یعنی شرایط برای مصرف و باز مصرف فراهم است."
 
وی با انتقاد از بخش های مدیریتی و حاکمیتی بر این نکته تاکید دارد که در حال حاضر نه برای هنر نه پژوهش، نه صنعت و نه کشاورزی فضای تولید نامساعد و در عوض بازار کپی و کپی کاری داغ است؛ اکثر کسانی که در حوزه های تولید مشغول به فعالیت خواص هنرمند، پژوهشگر و حتی صنعتگر و کشاورز این روزهای در وضعیت مناسبی به سر نمی برند و در عوض فضا برای دلال و قاچاق که آتش مصرف را شعله ور میکنند ایده آل و مطلوب است.
 
مهاجری با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد اقتصاد مقاومتی می گوید: اقتصاد مقاومتی چیزی جر اقتصاد درون زا و اقتصاد درون زا چیزی جز اقتصادی مبتنی بر تلاش، تولید و باز تولید نیست.ما در حال حاضر نفتمان را نیز فرآوری نمی کنیم و به محض استخراج می فروشیم. محصولات کشاورزی را با آنهمه مشقت تولید می کنیم و خام میفروشیم و خود را از ارزش افزوده ای که از فرآوری آن حاصل میشود محروم میکنیم.
 
این جامعه شناس هشدار می دهد که جامعه و فرهنگ ما در حوزه فرهنگ تولید با چالش جدی رو به روست به طوری که اگر کسی به المانهای تولید وفادار بماند حتی اگر در ظاهر باقی بماند با فرهنگ موجود در باطن حذف و نابود می شود.
 
منبع: شهرفردا
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.