به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از ویژگیهای رفتاری «منافقین» این است که در وقت تنگنا سوار بر موج میشوند و چهره عوض میکنند.این گروه فرصتطلب در هر زمان به فکر منافع شخصی خود هستند،برای همین هرگاه جریانی شکل میگیرد که منافع آنها را هم با خود به همراه دارد پشتیبانی میکنند تا در شرایط جدید بتوانند از مزایای آن بهرهمند شوند و زمانی که شرایط بر وفق مراد آنها نباشد علیه آن قیام میکنند و برای دستیابی به اهداف و منافع خود خون همنوعان خود را «مُباح» اعلام میکنند. بر همین مبنا هر ابزاری که بشود ذرهای آنها را به غایت خود نزدیک کند دستاویز قرار خواهند داد.حتی اگر این وسیله «ترور» باشد.
منافقان در صدر اسلام«کسانی که به سوی اسلام روی آوردند ولی ایمان نیاوردند. قرآن،آنها را «منافق» خواند و دو چهره نامید. منافقان،گروههای گوناگون بودند ولی در برابر مسلمانان و دشمنی با اسلام یگانه بودند. شمار منافقان بسیار بود و آزاری که اسلام از این گروه دید،اندک نبود.آن اندازه که قرآن از خطر منافقان سخن گفته،از خطر مشرکان و کافران،سخن نگفته است.این گروه دو چهره، در لباس اسلام و به نام مسلمانی،تیشه بر ریشه اسلام زدند چرا که کافران، در لباس دشمن بودند، در میان مسلمانان راه نداشتند، آنان تک چهرهای بودند و شناخته میشدند، ولی دو چهرگان، جامه اسلام پوشیده بودند و دوستی اظهار میکردند و در قلب جهان اسلام جای داشتند و دشمنی میکردند؛ دشمنیهای عاقلانه و زیرکانه.
کودکی یزید، در میان خویشان مادریاش که بنی کلاب بودند، گذشت، و در میان آنها که از تربیت اسلامی دور بودند، پرورش یافت و باده نوش و سگ باز شد. چهرهای گندم گون داشت و جای آبله در آن پیدا بود. دارای پیکری فربه و بدنی پرمو بود. از نظر روحی، خیانت کار و منافق و دوچهره بود. یزید، کینهای از رسول خدا (ص) در دل داشت و آرزومند خون خواهی بود.
ترورهای تُوکسینی عصر امام حسین (ع)یکی از کارهایی که معاویه در راستای به خلافت رسیدن فرزندش یزید انجام داد «ترور و کشتار شخصیتهای کشور» بود. به طوری که «امام مجتبی (ع)» را به وسیله زهر، شهید کرد. «سعدابی وقاص» فاتح عراق را مسموم کرد. «عبدالرحمان پسر خالد بن ولید» فاتح شام را که بیمار بود، و نزد مردم شام مقامی شامخ داشت به وسیله پزشک یهودیاش مسموم کرد. « پسر ابوبکر» را مسموم کرد. «حجر بن عدی و یارانش» را کشت و بیعت یزید را به طور آشکار اعلام کرد و از مردم بیعت گرفت، ولی شهر مدینه مخالفت کرد و والی مدینه نتوانست از مردم شهر بیعت بگیرد. معاویه، تصمیم گرفت که خود به مدینه آید و برای یزید بیعت بگیرد. با لشکری گران و پول و پله بسیار به مدینه آمد. ولی از حسین(ع) نتوانست بیعت بگیرد. نه از زر نتیجه گرفت و نه با زور نتوانست از حسین بیعت بگیرد. از در نیرنگ و فسون پیش آمد، ولی نتوانست از حسین (ع) بیعت بگیرد.»(1) یزید پس از مرگ معاویه در نیمه دوم رجب سال ۶۰ هجری قمری اعلام خلافت کرد و یک سال پس از به حکومت رسیدنش واقعه عاشورا رقم خورد.
استمرار تاریخی عاشورا و انقلاب اسلامیانقلاب اسلامی ایران و دوران هشت سال دفاع مقدس نیز بسیار متأثر از قیام عاشورا است. همین تأثیرپذیری موجب شده است تا همواره عنوان شود انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در استمرار و انطباق تاریخی عاشورا قرار دارد. به همین دلیل اگر با ابزار «قیاس» بخواهیم مروری بر عملکرد گروه «منافقین» داشته باشیم در خواهیم یافت که بذر جنایت پیشگی این گروه در کجا کاشته شد و تاکنون چه ثمری داشته است.
«مجاهدین خلق» در دوران انقلاب اسلامی و مبارزه با رژیم پهلوی یکی از گروههای مبارز بودند که علیه شاه دست به اسلحه بردند. اما پس از پیروز انقلاب اسلامی در دورانی که نظام نوپای ایران نیازمند تثبیت بود در مقام سهمخواهی برخاستند و همراه با صدام به جمهوری اسلامی ایران تاختند. با تغییر موضع مجاهدین، این گروه در گفتار مردم و مسئولین به «منافقین» شهرت یافتند و به واسطه کشتارها، خیانتها و ترورهایی که انجام دادند تا ابد در حافظه تاریخی ملت ایران این ننگ را بر پیشانی خواهند داشت.
منافقین و ورود به فاز مسلحانه برای ترورمحسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسدارن در دوران دفاع مقدس توضیح میدهد:«در سال 58، درگیریهای مجاهدین خلق با نظام در بُعد سیاسی فوقالعاده زیاد شد. چه در رفراندوم و چه در بحث قانون اساسی به مخالفت پرداختند. بنابراین، سال 1358، فاز سیاسی مجاهدین خلق علیه انقلاب است. سال 1359، فاز سیاسی تشدید شد و به اوج خود رسید. آغاز سال 1360، ورود منافقین به فاز نظامی است.
سال 1360 سال سرنوشت انقلاب اسلامی است، زیرا قریب دو سال و اندی از پیروزی انقلاب گذشته و حجم فعالیتهای مخالفین و دشمنان و حجم فعالیتهای نیروهای انقلاب در این سال آن قدر عظیم و گسترده است که میتوان آن را مهمترین سال انقلاب اسلامی دانست. ما در ابتدای سال 1360 ورود مسعود رجوی به ایران را داریم. او در ایام تعطیلات عید نوروز از مرزهای شرقی کشور [یعنی] از ناحیه سیستان و بلوچستان بهصورت مخفی وارد ایران شد. نحوه ورود او به این دلیل مخفیانه بود که نمیخواست کسی از حضور او در ایران مطلع شود.
رجوی حدود10 یا 12 جلسه با شورای مرکزی گذاشت تا آنها را قانع کند وارد فاز مسلحانه شوند. جلسات او با اعضای شورای مرکزی مانند موسی خیابانی و مهدی ابریشمچی و کادرهای دیگر در تهران تشکیل میشد. ما بعداً ازطریق آقای فرهادی و روستایی و چند نفر دیگر اطلاعات خوبی به دست آوردیم. البته آن موقع ما اطلاعی از این جلسات نداشتیم و محتوای جلسات را هم نمیدانستیم، ولی معلوم شد که جلسات بسیار مهمی بوده و مسعود رجوی تلاش میکرد شورای مرکزی سازمان [مجاهدین خلق] را قانع کند تا وارد درگیری با جمهوری اسلامی شوند. ولی آنها بنا به دلایلی زیر بار وی نمیرفتند.
اتحاد استراتژیک با بنی صدرحرف مسعود رجوی این بود:باتوجهبه شرایطی که پیش آمده، میتوانیم با بنیصدر به یک اتحاد استراتژیک برسیم، عملاً قوه مجریه در اختیار ما است. کافی است نهادهای انقلابی و افرادی مثل آیتالله بهشتی و آیتالله خامنهای و آقای هاشمی و دیگران را از سر راه برداریم و با کمک بنیصدر کل کشور را به دست بگیریم. بالاخره رجوی توانست افرادی مثل خیابانی و ابریشمچی و دیگران را قانع کند و شورای مرکزی نیز با وی همراهی کرد. این جلسات در فروردین ماه سال 60 به نتیجه رسید و منافقین پروژه و برنامه جدیدی را از اواخر فروردین و اوایل اردیبهشتماه سال 60 شروع کردند.
از دیماه سال 1360، روزبهروز وضع ما نسبت به منافقین برتری پیدا کرد و به اصطلاح «اِشراف اطلاعاتی» پیدا کردیم.
منافقین برای اینکه ضربه روحی شکستهای خود را جبران کنند عملیات پنهان یا بهکلی سری خودشان را علیه ائمه جمعه و شهدای محراب ادامه دادند و همانگونه که آیتالله مدنی(20 شهریور 60) و آیتالله دستغیب (20 آذر60) را شهید کرده بودند، آیتالله صدوقی(11 تیر 61) و آیتالله اشرفی اصفهانی (23 مهر 61) را به شهادت رساندند. این عملیات توسط سازمان اطلاعاتی منافقین و زیر نظر مستقیم مسعود رجوی و کادر مرکزی عمل انجام شد. ترور شهدای محراب بهتلافی کشتهشدن موسی خیابانی و ضربات سال 60 بود. »(2)
آنچه روشن است منافقین اصول و مبنای مبارزاتی خود را در دشمنی ورزیدن بر معیار نفوذ با شعارهای اسلامی، خیانت، همراهی با دشمن خارجی، ایجاد یأس در درون جامعه و حذف فیزیکی اندیشمندان و رهبران فکری جامعه پیریزی کردهاند. الگوی رفتاری و جنایت «منافقین» در هر عصری که باشند بسیار بر هم منطبق است. این گروه چه در زمان صدر اسلام چه در دوران انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس کارهایی را انجام دادهاند هیچگاه از ذهن انسانها پاک نخواهد شد.
1- بخشهای از کتاب «پیشوای شهیدان»، نوشته: آیتالله سید رضا صدر.
2- بخشی کتاب«راه» خاطرات شفاهی دکتر محسن رضایی.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/