به گزارش
گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ فوربز در مطلبی نوشت واردات نفت خام اقدامی است که میتواند با ریسکهای بسیاری روبرو شود. علیرغم ریسکهای مربوط به میزان قابل اعتماد بودن نفت خام خارجی، جابجایی سرمایه نیز در واردات طلای سیاه تاثیرگذار است.
حال، چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان و بزرگترین واردکننده نفت خام در ماه سپتامبر (30 روز منتهی به 9 مهر)، میتواند گرفتار این مشکلات شود. واردات نفت خام چین در ماه سپتامبر تا سطح بیسابقهای افزایش یافت و به 8.04 میلیون بشکه در روز رسید. این رقم نسبت به بازه زمانی مشابه در سال 2015، رشد 18 درصدی را تجربه کرده است. این در حالی است که بر اساس گزارشهای اداره اطلاعات انرژی، واردات نفت آمریکا در ماه سپتامبر، 7.98 میلیون بشکه در روز بوده است.
این دومین باری است که واردات نفت خام چین از آمریکا پیشی میگیرد. این اقدام چین، بر قراردادهای نفتی به امضا رسیده در ماه ژوئیه (31 روز منتهی به 10 مرداد) – هنگامی که افزایش فروش نفت بر بهای طلای سیاه فشار آورد و آن را به سطح کمتر از 42 دلار در هر بشکه کاهش داد – تاثیر گذاشت.
واردات نفتی چین تا حدی به دلیل افزایش ذخایر نفتی و افزایش ظرفیت پالایشگاههای این کشور برای فرآوری نفت بوده است. انتظار میرود این روند تا چند ماه دیگر نیز به طول بیانجامد.
حال، این پرسش مطرح میشود که علیرغم موفقیت فروش نفت شیل آمریکا، چرا این کشور همچنان نفت خام را در سطوح عظیم از کشورهای خارجی وارد میکند؟
بسیاری از پالایشگاههای آمریکا همچنان در مقایسه با نفت سبک شیل این کشور، سازگاری بیشتری با نفت سنگین کشورهای دیگر دارند. همچنین، برخی از کشورها، نفتهای سنگینتر را با تخفیف به فروش میرسانند. به این ترتیب پالایشگاهها میتوانند با استفاده از نفتهای خارجی به سودهای بیشتری دست یابند. حتی برخی از نفتهای سبکتر تولیدشده به وسیله کشورهای عضو اوپک – به خصوص عربستان – با بهای کمتری به فروش میرسند تا سهم آمریکا در بازار حفظ شود.
با اینکه افزایش واردات نفتی چین به دلیل اشباع کردن ذخایر این کشور صورت گرفته است، این امر به دلیل سقوط تولیدات نفتی چین نیز بوده است. پس از سقوط بهای نفت، تولیدات نفتی چین نیز کاهش یافت.
با اینحال، در ماه گذشته، تولیدات نفتی چین نسبت به ماه پیش از آن اندکی – حدود 0.3 درصد – افزایش یافت و به 3.9 میلیون بشکه در روز رسید. اما تولیدات نفتی این کشور در 9 ماه نخست سال جاری میلادی با 6.1 درصد کاهش روبرو بوده است.
حال، مشکلات برای چین دوجانبه است. نخست اینکه روند کاهش تولید نفت چین به دلیل بهای اندک ادامه دار خواهد بود. این مسئله برای بخش انرژی این کشور بسیار دردسرساز خواهد شد. زیرا این کشور احتیاج به ایجاد میدانهای نفتی بیشتری دارد اما به دلیل درآمدهای اندک، قادر به انجام این امر نیست. همین مسئله میتواند توضیح دهد چرا مناقشه دریای جنوبی چین برای این کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است.
میدانهای نفتی واقع در خشکی به طور تقریبی 80 درصد از ظرفیت تولید نفت خام چین را تشکیل میدهند. این درحالی است که در سال 2015، نزدیک به 20 درصد تولیدات نفت این کشور از ذخایر دریایی تامین شده اند.
شرکتهای نفتی بزرگ دولت چین نیز به دلیل بهای اندک طلای سیاه، با حجم بیسابقهای از سودهای از دست رفته مواجه شده اند. بهای اندک نفت نیز موجب شده است سرمایهگذاریها در این صنعت کاهش یابد. این در حالی است که برای ایجاد میدانهای جدید نفت، چین به سرمایهگذاری در مقیاس احتیاج بزرگ دارد.
برای سیراب شدن عطش چین برای نفت، این کشور باید اقداماتی که آمریکا انجام داد را تکرار کند: این کشور باید بر تولیدات نفت کشورهای خارجی اتکا کند.
انتهای پیام/