مدیری در ابتدا از انواع این دست آلودگی ها گفت و بعد هم برای بیان شدت آن ها در تهران هواپیماهایی را مثال زد که بعد از تیکاف حتی برای همسایه ای که در بالکن نشسته است هم بوق می زنند!
در ادامه چند تن از حاضران در رقابتی داوطلبانه با بلندگو شروع به ایجاد آلودگی صوتی کردند و بعد هم "علی ضیا" با تشویق حضار در جایگاه مهمان حاضر شد.
چرا انقدر لوسی؟!؛ این اولین سوالی بود که مدیری پرسید و ضیا در پاسخ به آن گفت: من لوس مادرم هستم و به نظرم هر آدمی باید این طور باشد و در مورد اجرا هم همیشه تلاش کردم که این اتفاق نیفتد ولی گاهی خواسته یا نا خواسته شاید به این سمت پیش بروم.
ضیا در خصوص وقفه ای که گاه به گاه بین کارهایش می افتد بیان کرد: ترجیحم این است که بعد از هر کاری تا وقتی که چیز جدیدی برای ارائه نداشته باشم مدتی استراحت کنم و بعد با اتفاقی که مردم دوست داشته باشند، برگردم.
مدیری به عنوان سوال بعدی در این گفتگو از احساسات متفاوتی گفت که نسبت به ضیا وجود دارد و او نیز در این خصوص بیان کرد: همانطور که همه تختی را دوست دارند، تلاش من هم همیشه این بوده تا به شکلی بچه مردم باشم. به طوری که لااقل بی تفاوت از کنارم رد شوند نه اینکه با حس بد و یا از این دست موارد؛ در کارم نیز من هر نوع اجرایی که داشته باشم ممکن است عده ای دوست داشته باشند و به نظر برخی ها نیز لوس باشد و همیشه سلایق گوناگونی وجود دارد.
اما در این بین صحبت از عشق شد و مدیری بعد از جواب مثبت ضیا به اینکه آیا تا به حال عاشق شده گفت: می دانم که خیلی هم بدجور عاشق می شود، طوری که باید او را جمع کنی!
ضیا هم اظهار کرد: آدم هر لحظه می تواند عاشق شود من هم در لحظه شاید به یک گل، درخت و هر چیزی عشق بورزم و به نظرم عشق چیزی نیست که یک بار اتفاق بیفتد و همگام با رشد آدم ها به اشکال گوناگونی ادامه پیدا می کند.
وی بعد از آن در پاسخ به سوال مهران مدیری درباره ازدواجش عنوان کرد: ازدواج اتفاقی است که باید بیفتد و هنوز هم عشقی در این زمینه رخ نداده است.
یکی دیگر از سوال های جنجالی که مدیری پرسید راجع به وجود مجری هایی بود که آلودگی صوتی ایجاد می کنند و در اینجا ضیا با لبخند معنا داری سکوت کرد و بعد گفت: واقعیت این است که من خیلی همه مجری ها را نمیشناسم و تنها کسانی را دنبال می کنم که می دانم کارشان را بلد هستند.
در بخش دیگری از این گپ و گفت مدیری از ضیا راجع به احسان علیخانی پرسید و وی اظهار کرد: فضای ما در واقعیت تفاوت زیادی دارد و شباهت هایمان کمتر از تفاوت هایمان است، اما نکته ای که وجود دارد این است که ما یک اختلاف ده ساله در حوزه اجرا داریم ولی امروز این مقایسه ما با هم و به شکلی سپر به سپر شدنمان اتفاق خوب و جالبی است.
وی همچنین در خصوص نقدهایی که نسبت به علیخانی دارد، گفت: بله، قطعأ حرف هایی است که دو نفره اند و به خودش گفته و میگویم.
در ادامه صحبت از آرزو و برنامه وی برای آینده شد و ضیا بیان کرد: من به اجرای بین المللی فکر می کنم و می گویم ما کماکان موسیقی و فیلم های بین المللی داریم ولی اجرا نداریم، به همین جهت این موضوعی است که با دیدن برنامه هایی چون فیلم های اسکار و اجراهایشان برایش تلاش می کنم.
ضیا در آخر در پاسخ به سوال همیشگی مدیری راجع به احساس خوشبختی خاطرنشان کرد: عوامل کوچک و بزرگی برای داشتن حس خوشبختی دور برما وجود دارد، مثلا من یک ماشین دارم که سال ها پیش خریده ام و پولش را نداشتم تا آن را عوض کنم ولی مدتی پیش با تعویض ضبط آن کلی خوشحال شدم و با دیدنش همیشه حس خوبی پیدا می کنم.
مدیری هم در همین راستا از فولکس قورباغه ای خود که همه جایش جز بوق آن صدا می داد تعریف کرد و از حسی که بعد از نصب یک ضبط حدود200 تومنی روی ماشین 150 تومنی اش داشت، گفت.
در همین حین ضیا به موزه دورهمی اشاره کرد و تا آمد بگوید قرار است چه چیزی را به این مجموعه تقدیم کند، مدیری گفت: اتفاقا ما از تنها مهمانی که قرار نیست چیزی برای موزه بگیریم شما هستید! و بعد از شوخی بر سر این موضوع در آخر قرار شد که علی ضیا کتاب "زمان زوال" مادرش را که تازه ترین اثر منتشر شده وی است را به این مجموعه تقدیم کند.
پس از رفتن ضیا صحبت از آلودگی صوتی و انواع آن ادامه داشت و مدیری بعد از یادکردن از مینی بوس هایی که به دوران سربازی هیتلر تعلق دارند و مثل جتها دیوار صوتی را له می کنند از مهمان بعدی شب گذشته دعوت به حضور کرد.
مجید واشقانی بازیگری بود که در اواخر برنامه وارد شد و به محض ورودش مدیری با کنایه به بازی وی در فیلم های پلیسی پرسید: الان اسلحه همراهتون هست؟!
در ادامه واشقانی در خصوص علاقه اش به کارهای کمدی بیان کرد: به نظرم کمدی جدی ترین کاری است که در حوزه بازیگری وجود دارد ولی شاید پیشنهادات خوبی بعد از "مسیر انحرافی" نداشتم تا بازهم در این حوزه ایفای نقش کنم.
وی که در حال حاضر 35 سال دارد و همچنان مجرد است در جواب مدیری از عشقی که 15 سال پیش گرفتارش شد، گفت و ادامه داد: در 20 سالگی در اتوبوس بدون اینکه بدانم چه طور عاشق شدم.
او همچنین به عنوان معیارش برای همسر آینده اش گفت: از نظر ظاهر که تصوری ندارم ولی اخلاقا دوست دارم مثل خودم تلخ و جذاب باشد!
مدیری در بخش دیگری از علاقه وی به چالش پرسید و واشقانی جواب داد: از ایجاد چالش برای خودم گریز و ترسی ندارم و سخت ترین چالشی که داشتم ورودم به بازیگری بدون رضایت پدرم بود.
بازی در سینما موضوعی دیگری بود که مطرح شد و وی درباره آن بیان کرد: هیچ وقت برایم خیلی مهم نبوده و من در تلویزیون دیده شدم اما بازی در سینما به عنوان یک عرصه حرفه ای آرزوی هر بازیگری است.
واشقانی در آخر برای موزه دورهمی قرار شد تا دیوانی که پدرش با خط خوش آن را نوشته است را تقدیم کند.
پس از این مدیری بازهم از آلودگی صوتی گفت و بعد از خداحافظی با بینندگان و حضار به این قسمت از دورهمی پایان داد.
گزارش از فاطمه شهدوست
انتهای پیام/