به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ راهپیمایی اربعین با آن عظمتش، دستکم ازنظر تعداد شرکتکنندگان، پدیدهای نیست که تحلیلگران و پژوهشگران اجتماعی بتوانند از کنار آن با غفلت عبور کنند. پدیدهای که هرسال بر وسعت و دربرگیریاش افزوده میشود، حتی پژوهشگران و هنرمندان بیگانه و غیرمسلمان را هم متوجه خود کرده است.
هر چند اهتمام تحقیقی به این پدیده در حد و اندازه خود این پدیده نیست، اما حرکتهایی که در این زمینه انجام گرفته را نمیتوان نادیده انگاشت.
یکی از تلاشهای پژوهشی که در این زمینه انجام شد کنگرهای بود با عنوان «لقاءالحسین» که دومین دوره خود را پشت سر میگذاشت. در واقع این کنگره شاخه بینالمللی همایش ملی اربعین بود که افتتاحیهاش در عتبه حسینیه کربلا و روز 25 آبانماه برگزار شد. همایشی که یکی از سخنرانیهایش واکنشهایی را از سوی اهالی علوم انسانی به دنبال داشت.
حاشیههای یک اظهار نظر
حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، سخنران اصلی افتتاحیه این نشست علمی بود. سخنرانی پارسانیا آنطور که بایدوشاید در رسانهها و خبرگزاری ایران بازتاب داده نشد. فقط یکی دو گزارش بسیار کوتاه را خبرگزاری مهر و رسا منتشر کردند که بهخوبی گویای محتوای سخنرانی او نبود. آنچه مخابره شد این بود که پارسانیا در این نشست برای مطالعه پدیده اربعین بر ضرورت تفکیک سه حوزه تأکید کرده بود؛ تکوین، تشریع و رفتار مردم در این دو حوزه که در تاریخ ظهور میکند. او گفته بود: خداوند هدایت تشریعی ائمه معصومین؟ع؟ را در متن تاریخ قرار داده است و هرزمانی که کافران به این حقیقت، میخواهند این نور را با فوت دهانشان خاموش کنند با اراده خودش به میدان آمده و همانگونه که وعده داده است، نورش را تام میکند.
اما یکی از بازتابهایی که این سخنرانی داشت، یادداشتی بود که حجتالاسلام علی جعفری با عنوان «تقریری جامعهشناختی از علمالاجتماع اربعینشناختی حمید پارسانیا» منتشر کرد. جعفری در این سخنرانی حضور داشته و همانطور که از عنوان یادداشتش پیداست، سعی کرده قرائتی از سخنرانی پارسانیا ارائه کند. او در این یادداشت توضیح میدهد که چرا ورود پارسانیا به این مسأله مهم است و اهمیتش را مبنای علمالاجتماعی رویکرد پارسانیا قلمداد میکند. مبنایی که بهزعم علی جعفری اولاً میتواند پیشفرض کلان همه تبیینهای ما از پدیدههای اسلامی بزرگ مثل راهپیمایی اربعین، 22 بهمن، اعتکاف، آیین تشییع شهدا و... باشد؛ و ثانیاً راه را برای شکلگیری علوم اجتماعی اسلامی و بومی هموار کند.
این مبنا به روایت علی جعفری از سخنرانی حمید پارسانیا، همان شکل سوم دخالتهای خداوند در مناسبات عالم است که در شکل و شمایل پدیدههایی مثل راهپیمایی اربعین ظهور و بروز میکند. جعفری در توضیح ایده پارسانیا میگوید: «ایده نظری دکتر پارسانیا مبتنی بر توضیح نوع سوم دخالتهای خداوند در مناسبات عالم، علاوه بر دخالتهای «تکوینی» و «تشریعی» بود که ایشان تحت عنوان «دخالتهای تاریخی» صورتبندی کردند. از نظر آقای پارسانیا خداوند علاوه بر ورودهای تکوینی از طریق سنتهای آفرینش و نیز دخالتهای تشریعی از طریق وحی و نبوت و سلسله امامت نوع سومی از دخالتهای مستقیم را در تاریخ دارد که برای زنده و برجسته نشان دادن اعلام حقیقت و راه حق اجرا میشود. او راهپیمایی اربعین را از مصادیق برجسته دخالت مستقیم خداوند در تاریخ میداند.»
او سپس اهمیت این مبنا را این میداند که پایه علمالاجتماعی خاصی را برای شکلگیری علوم اجتماعی اسلامی تمهید میکند و این علمالاجتماع را در عرض فقه، کلام و حکمت، از اقسام «الهیات» برمیشمرد و آن را علمی برای تبیینهای اجتماعی میداند. درواقع راهبرد تحقق جامعهشناسی اسلامی، مطالعه پدیدارشناختی پدیدارهایی مثل راهپیمایی اربعین است: «در حقیقت نطفه جامعهشناسی اسلامی از جامعهشناسی این نوع از پدیدهها که در میانهای از «دخالت الهی» و «پدیدار اجتماعی» قرار دارند نضج میگیرد.»
اما سخنرانی آقای پارسانیا و تقریر آقای جعفری از این سخنرانی، واکنش انتقادی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را در پی داشت. آقای مهدی جمشیدی در یادداشتی که در خبرگزاری مهر منتشر شد، ضمن نقد گزارههای تحلیلی بیانشده در تقریر علی جعفری، چارچوب مفهومی ویژهای را در تبیین راهپیمایی اربعین ارائه میکند.
او ابتدا مداخلات خداوند در مناسبات عالم را محصور در تکوین و تشریع ذکر میکند و آن را در حکم حصر عقلی و منطقی برمیشمرد و میگوید: «حرکت کلی جهان، برخاسته از «ربوبیت تکوینی الهی» است و این ربوبیت، «تداوم» دارد و رویدادهای نو و نوپدید را نیز شامل میشود. بهدرستی گفتهاند:«اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالبها.»
جمشیدی سپس به این پیشفرض که مسیر تحقق جامعهشناسی اسلامی از جامعهشناسی پدیدههایی مثل راهپیمایی اربعین میگذرد، نقد وارد میکند و آن را فقط نقطه شروع برای شکلگیری جامعهشناسی اسلامی نمیداند و از حیثیت «مبادی فلسفی» در تبیین واقعیتهای اجتماعی قدسی دفاع میکند؛ زیرا غفلت کردن از مبادی فلسفی اسلامی، آگاهانه یا ناآگاهانه بهمنزله استفاده از مبانی فلسفی سکولار است. جمشیدی تنها دستاورد مطالعه پدیدههایی مثل اربعین را نشان دادن عجز تبیینی علوم اجتماعی سکولار و قدرت تبیینی علوم اجتماعی اسلامی میداند.
راهپیمایی اربعین نتیجه جذبه الهی
او بعد از نقد روش پدیدارشناختی در مطالعه واقعیتهای اجتماعی قدسی، سازه مفهومی دیگری را برای تحلیل و توضیح پدیدههایی مانند اربعین ارائه میدهد: «جذبه»؛ یعنی همان حالت کشش و گیرایی درونی که انسان در عمیقترین لایههای جان خود نسبت به حقیقت قدسی احساس میکند. او در تأیید این نگره، به بیاناتی از امام خمینی (ره) درباره «تحول درونی و باطنی در کنشگران انقلابی» اشاره میکند و اینکه امام انقلاب اسلامی را هدیه و تحفه الهی میدانسته است. او سپس آیاتی از قرآن را بهعنوان شاهد میآورد؛ آیاتی مانند اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ (نساء، 49)، خداست که هر که را بخواهد، پاک میگرداند. اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ (شوری، 13)، خدا هر که را بخواهد، به سوی خود برمیگزیند.
جمشیدی در ادامه نتیجهگیری میکند: «به این ترتیب، «علوم الهی» نیز علومی جذبهای هستند؛ چونکه این علوم بهواسطه انبیاء به دست ما رسیده و انبیاء نیز این علوم از مجرای جذبه در اختیار آنها قرار گرفته است. آنچه که در اربعین رخ داد، در این چارچوب، فهمپذیر و معناشدنی است، بیآنکه بخشی از آن نادیده گرفته و یا فروکاهیده شود.»
اما سؤال دیگری که درباره ایده حمید پارسانیا میتوان مطرح کرد این است که آیا دخالتهای خداوند در تاریخ مختص پدیدههایی است که ما آنها را قدسی میانگاریم؟ یا خداوند در همه پدیدهها مدخلیت دارد؟ آیا تالی فاسد این مبنا تفکیک پدیدههای عالم به قدسی و غیرقدسی و درنتیجه سکولار پنداشتن بخشی از امور عالم و نفی ربوبیت پروردگار نیست؟
از این دست سؤالات بسیار میتوان مطرح کرد. سؤالات و نقدهایی اگر به گفتوگو گذاشته شود، احتمالاً میتواند به پختهتر شدن نظریههای تحلیلگران کمک کند، اگر این گفتوگوها شکل بگیرد و اندیشمندان سخن یکدیگر را بشنوند.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/