خدا را سپاس میگویم که امروز توفیق پیدا کردم در این شهر عزیز و مقاوم، در این شهر انقلابی، در جمع پرشور شما عزیزان حضور پیدا کنم. خدا را سپاس میگویم که امروز فرصتی پیدا شده است تا در یک جلسه و مباحثهای که با هم داریم، بتوانیم درباره موضوعاتی که مورد دغدغه همه ماست مباحثه کنیم و به نقاط مشترک بیشتری دست پیدا کنیم.
یکی از بحثهایی که امروز شاید قابل انکار نباشد و هم دوستان ما و هم دشمنان ما به آن اعتراف میکنند و به آن اذعان دارند این است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تمام این سالها کسانی که از ابتدا موافقتی با این حرکت نداشتند، هر آنچه در توانشان بود به کار بردند.
هر آنچه را که فکر میکردند میتوانند با آن مانع این روند و پیشرفت شوند، به کار گرفتند. این را خودشان بیان کردهاند. بارها مقامات رسمی آنها این را اظهار کردهاند که اگر میبینید کاری را انجام ندادهایم، نتوانستهایم و چیزی را که توانستهایم، انجام دادهایم. این را رؤسای جمهور امریکا و معاون اولهای آنها با عبارات مختلف بیان کردهاند و یک حرکت مستمر را در برابر انقلاب دنبال میکردند.
آنچه که امروز هم بعد از گذشت ۳۷، ۳۸ سال از انقلاب شاهد هستیم یک حرکت همهجانبه در مواجهه با این حرکت است. درباره علل این مواجهه هم خود من در حد بضاعتم نکاتی را عرض کردهام و هم بقیه مفصل بحث کردهاند و نمیخواهم امروز به این موضوع بپردازم. بالاخره قدرتهایی بودند و برای خودشان در دنیا نظمی را شکل دادهاند و فکر میکردند آن نظم حافظ منافعشان است و مناسباتی را تعریف کردهاند و حالا میدیدند که ملتی پیدا شده و در برابر خواستههای آنها ایستاده است.
دشمن از ایران عصبانی است چون هم مقاومت می کند و هم پیشرفت!
در موضوع ایستادن، ملتهای دیگری هم بودهاند، اما آن چیزی که دشمنان را اینگونه عصبانی و نگران کرده این است که این ملت، هم «میایستد»، هم «پیشرفت میکند».
هم مقاومت میکند، هم پیروز میشود. هم مقاومت میکند، هم تکثیر میشود. آنها از این موضوع نگران هستند. آنها محاسبات خودشان را دارند و میدانند که در این سالها کاری نبوده که از انجام آن دریغ کنند. آنها این محاسبات را دارند که چه میزان در فلان موضوع علمی- اقتصادی سرمایهگذاری کردند که مانع شما بشوند. نگرانی آنها این است که همه از شاه حمایت میکنند، ولی او میرود. همه آنها میایستند و از صدام حمایت میکنند، ولی صدام موفق نمیشود. آنها از این نگرانند. البته در این جلسه به این موضوع نمیپردازم.
حرکتی که آنها امروز شروع کردهاند چیست؟ اگر ما صحبت از انقلاب اسلامی ایران میکنیم، آنها در سه سطح و سه بعد، یک حرکت مهم نرمافزاری را شروع کردهاند و امروز دارند با همه توان خود در این عرصه کار میکنند. آنها زمانی از تمام سختافزارها، آن هم در بدترین شکلش یعنی جنگافزارها و آن هم در بدترین شکلش یعنی سلاح شیمیایی علیه ملت ما استفاده کردند و بعد دیدند که طرفی نبستند. امروز هم برای اینکه این شجره طیبه نتواند بالندگی، پیشرفت و رشد خود را داشته باشد، سه حرکت را شروع کردهاند.
اگر گفته میشود انقلاب اسلامی، مهمترین بحثی که آنها میفهمند و دارد نوید یک تمدن جدید را میدهد، چیست؟ اسلام ناب. آنها میدانند که اندیشهای شکل گرفته که فقط مقاومت نمیکند، بلکه پیشرفت هم میکند. اندیشهای که قوت و قدرت و ظرفیت این را دارد که نوید یک تمدن جدید را بدهد. « اَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِيالسَّمَاء». او میفهمد اندیشهای دارد شکل میگیرد که: «تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها» (ابراهیم/ 25) و این هنوز از نتایج سحر است. هنوز 37 سال گذشته است و او احساس خطر میکند.
بیانات چند روز قبل کسی که خود را ابرقدرت دنیا میداند، یعنی رئیسجمهورشان را شنیدید. گفت که ما با همه توان و با همه متحدین منطقهای و جهانیمان آمدیم، اما نتوانستیم موفق بشویم، چرا؟ چون ایران نگذاشت. این اظهارات اوست و ادعا و اظهارات ما نیست. آن هم اظهاراتی که رسماً بیان میکنند.
این حرکتی است که آنها دارند دنبال میکنند، چون میفهمند چه چیزی دارد شکل میگیرد. این عین اظهارات آنهاست. باید چه کار کنند؟ این را میفهمند که این اندیشهای است که میتواند تکثیر شود. فقط مقاومت نمیکند، بلکه برای مردمسالاری و عرصههای مختلف الگو دارد و کاری را دنبال میکند.
«اسلام هراسی» اولین راهبرد دشمن
لذا میبینید که امروز در دنیا حرکت منسجمی را تحت عنوان «اسلامهراسی» شروع کردهاند که از این چیزی که دارد با اقبال مردم مواجه میشود، آنها را بترسانندبرایشان سئوال است که این چه قدرتی است که میتواند این گونه بروز و ظهور پیدا کند؟
یکی از بحثهای مهمی که حضرت امام در سال پایانی عمر شریفشان روی آن تکیه میکردند این بود. امام امروز را میدیدند که دشمنان نمیتوانند با سختافزار با انقلاب اسلامی و با این قدرت و شجره طیبه مقابله کنند و به دنبال نرمافزار، یعنی اسلام امریکایی خواهند رفت. آنها نیاز دارند مردم را از اسلامی که یک اندیشه بالنده است، بترسانند. چگونه؟ با «اسلام امریکایی» و لذا حرکتهایی که صورت میگیرند، عملیاتی شدن یک راهبرد است.
دوگانه جعلی «اسلام لیبرال» و «اسلام طالبان» برای مهار «اسلام ناب»
من این را بارها عرض کردهام. حدود سال ۲۰۰۲ بود و همین آقای ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی فعلی امریکا که آن زمان مسئول طراحی سیاست خارجی در وزارت امور خارجه شان بود، گفت ما باید در مواجهه با این اسلام، جهان اسلام را بین دو اسلام، مخیر کنیم.
«اسلام لیبرال» که برای ما ضرری ندارد و همسو با منافع ماست و از آن طرف، اسلامی از جنس «طالبان» و «القاعده» تا بتوانیم به وسیله آن مردم دنیا بترسانیم. لذا امروز اگر میبینید که در فرانسه و جاهای دیگر حرکتهایی میشود که مردم را از اسلام میترسانند، به این خاطر است که بعدها بگویند این اسلامی که ایران میگوید اسلام نیست، بلکه اسلام این است. طرح این دو اسلام به خاطر این است که اذهان مردم را از اسلام ناب و حرکتی که دارد انجام میدهد، منصرف کنند.
«ایران هراسی» دومین راهبرد دشمن
موضوع بحث امروز من این هم نیست، چون در جای دیگری در حد بضاعت خود در این باره هم بحث کردهام. «اسلامهراسی» یک بعد از حرکت اینهاست. بعد حرکت دوم اینها ظرف این اسلام ناب، یعنی ایران است و حرکت آنها «ایرانهراسی» است.
امروز وقتی میگوییم انقلاب اسلامی ایران، آنها هم از اسلامش میترسند، هم از ایرانش. در منطقه و در جاهای مختلف، تهدیدهای موهوم را مطرح، جای دوست و دشمن را عوض و دعواهای فرعی درست میکنند تا نسبت به این واقعیت و ظرفی که امروز این قدرت دارد در آن بروز پیدا میکند، تهدیدهای کاذب بسازند.
«انقلاب هراسی» سومین راهبرد دشمن
بحث من این هم نیست، بلکه میخواهم در این جلسه درباره نکته سومی صحبت کنم و آن هم این است که اگر ما میگوییم انقلاب اسلامی ایران و آنان مردم جهان را از اسلام و ایران میترسانند، بعد سوم قضیه این است که این اسلام را در این ظرف ـ ایران ـ چه کسانی و چه تفکری میتوانند ظهور بدهند؟ «تفکر انقلابی» مدیون انقلابی است که امام پرچمدار آن بود. اسلام قبلاً هم بود، اما امام آمد و اسلام را در شکل اسلام ناب احیا کرد. این تفکر انقلابی بود.
لذا مشاهده میکنید که یک حرکت مفصل و سنگین را در کنار اسلامهراسی و ایرانهراسی تحت عنوان «انقلاب هراسی» و «انقلابی هراسی» و ترساندن از تفکر انقلابی و افکار و افراد انقلابی آغاز کردهاند.
هر قدر کسانی یا افکاری به این تفکر نزدیکتر باشند، بیشتر مورد حمله قرار میگیرند. چرا؟ در مقاطعی میبینید که اگر در سطح «جهان» میخواهند مردم را از «اسلام» بترسانند، اگر در سطح «منطقه» تلاش میکنند مردم را از «ایران» بترسانند، در سطح «داخلی» هم دارند چنین تفکری را القا میکنند که ریشه بسیاری از مشکلات و مسائل ما در تفکر «انقلابی» است.
هر جا پیروزی و موفقیتی بوده است، همانجایی بوده که تفکر انقلابی حاکم بوده است
ملت ایران شاهد بوده که اگر «پیروزیها» و «موفقیتها» یی داشتهایم، اتفاقاً در مقاطعی بوده که «تفکر انقلابی» امکان بروز و ظهور پیدا کرده است، البته تفکر انقلابی واقعی و نه ادعایی.
در مقاطعی مثل دفاع مقدس و خود انقلاب، هر چه تفکر انقلابی به عرصههای عمل نزدیکتر شده، موفقیتهای بزرگی به دست آمدهاند. کمبودها و مشکلات هم در جاهایی پدید آمدند که از این تفکر فاصله گرفتیم. همه میدانند فساد، تبعیض و... اتفاقاً دقیقاً در جاهایی هستند که از این تفکر فاصله گرفتهایم و این نکته است که اهمیت پیدا میکند.
اینجاست که دشمن میفهمد تفکر انقلابی است که میتواند موتور را روشن کند و راه بیندازد و از این نگران است. این هم یک سنت الهی است. او میفهمد که این نگاه کسانی است که به تعبیر قرآن ادعای همراهی با پیامبر اسلام(ص) را دارند: « وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم»(فتح/29) هستند و مرزبندیهایی دارند و بعد در ادامهاش این را بیان میکند که فقط این طور نیست که در قرآن به این سنت اشاره شده باشد، بلکه در انجیل و تورات هم به آن تأکید شده است: « كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَی سُوقِهِ »(فتح/ 29)
او میفهمد که این تفکر و بینشی است که جوانه که میزند، جوانههایش متکی به خودشان هستند. روی پای خودشان میایستند. « فَاسْتَوَى عَلَی سُوقِهِ »، روی پای خود میایستد. به این و آن وابسته نیست، درونزاست و شکوفایی او مبتنی بر اندیشهای است که او را شکوفا میکند. به همین خاطر است که قرآن کریم در ادامه آیه میفرماید که برای این دو موضوع باید آمادگی داشته باشید. وقتی میگوید « رُحَماءُ بَينَهُم»، دوستان شما به وجد میآیند: « يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ» که عجب! این جوانه چه ثمرات، آثار و نتایج عجیبی دارد. این یک طرف قضیه است. سوی دیگر آن چیست؟ «لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ » و عصبانیت دشمن. یعنی وقتی شما پیشرفت میکنید، موجب عصبانیت او میشوید و این به ذات درونی و استکباری او بر میگردد که از پیشرفت دیگران راضی نیست.
نفس پیشرفت ماست که دشمن را عصبانی می کند
این حرف، یک شعار نیست. سند استراتژی امنیت ملی امریکا سال ۲۰۱۵ را که آقای اوباما امضا کرده است بخوانید. در آنجا به صراحت بیان میکند که رهبری جهان برای صد سال آینده هم باید در دست امریکا بماند. از اینهایی که مدعی دموکراسی هستند باید پرسید بر چه مبنایی این ادعا را مطرح میکنید؟ چه کسی به شما چنین حقی را داده است که نه فقط حالا، بلکه برای صد سال آینده هم رهبری جهان را در دست داشته باشید؟
با یک جستجوی کوتاه در اینترنت این سند را پیدا میکنید. امریکا در همین سند اعلام میکند که ما باید فاصله معنادار خود را با دیگران حفظ کنیم و دیگران نباید به پیشرفت خیالیای که آنها برای خودشان تصور کردهاند، برسند. این را به صراحت و با کمال پررویی بیان میکنند و میگویند اگر لازم باشد، برای رسیدن به این هدف از سلاح هستهای هم استفاده خواهیم کرد. همینهایی که برای چند سانتریفیوژ میگویند که شما امنیت جهانی را به خطر انداختهاید، این طور .با صراحت میگویند که در صورت ضرورت از سلاح هستهای هم استفاده خواهند کرد. این ماهیت استکبار است: «لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ » میترسند و عصبانی میشوند.
این طور نیست که عدهای فکر میکنند ما بهانه به دستشان میدهیم و خوب است که بهانهزدایی کنیم و آن وقت به بهانه بهانهزدایی، مانع پیشرفت کشور میشوند! این نفس پیشرفت ماست که دشمن را عصبانی میکند. خود قرآن جواب داده که اگر دشمن از دست تو عصبانی شد، جوابش چیست؟ «مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ» (آل عمران/ 119) همان که شهید بهشتی به بهترین وجه ترجمهاش کرد: «امریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر»، نه اینکه سرعت پیشرفت کشور را براساس اخم و لبخند دشمن تنظیم کنیم که این کار جواب هم نمی دهد!
در تفکر انقلابی پیشرفت کشور بر عصبانیت دشمن ارجح است
نباید به بهانه عصبانیت دشمن، پیشرفت کشور را کند یا متوقف کنیم و چون فلان کشور گفته من ناراحت شدم و شاخ و شانه میکشد، دست از تلاش برداریم. تفکر انقلابی این را خیلی خوب میفهمد که در این تفکر، تعالی و پیشرفت یک ملت بر عصبانیت دشمن ترجیح دارد و ابداً مهم نیست که دشمن عصبانی میشود: « مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ ». اگر او عصبانی میشود، پاسخش کند کردن یا متوقف کردن پیشرفت کشور نیست. اگر امروز میبینید که دشمن از تفکر انقلابی میترسد، دلیلش این است که تفکر انقلابی پیشرفتی را تولید میکند که متکی به خود است.
تفکر انقلابی امنیت واقعی برای کشور ایجاد کرد نه روی کاغذ!
تفکر انقلابی وقتی در دفاع مقدس ظهور میکند، امنیتی را تولید میکند که ذاتی است و بعد از ۲۸ سال، دشمن جرئت نمیکند حتی به مرزهای کشور نزدیک بشود و اعتراف میکند و میگوید همه کار کردم، اما نشد. میبیند که این ملت پیرو قرآن است که میفرماید: « أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ ». آن را با قوت و قدرت ادامه میدهد و اجازه نمیدهد که کسی بیاید « فَاسْتَوَى عَلَی سُوقِهِ ». روی پای خود میایستد و دیگر برای امنیتش نگران بدعهدی دشمن نیست. امنیت او واقعی است، نه روی کاغذ. تفکر انقلابی چنین امنیتی را تولید میکند. این تفکر انقلابی است که این مطلب را میفهمد و دنبال میکند و به همین دلیل است که دیگر حقوق شهروندی یک ملت را در یک معامله برد ـ برد قرار نمیدهد و حقوق اساسی یک ملت را به خواست دشمن گره نمیزند.
این رویکرد فقط در زمینه امنیت نیست، در زمینه پیشرفت هم همین است. تفکر انقلابی معتقد است که اگر میخواهم امنیت، رفاه، پیشرفت و تعالی داشته باشیم، باید مبانی ما قوی باشند تا نگران بدعهدی دشمن نباشیم. چرا امروز امنیت کشور ما زبانزد خاص و عام شده است؟ بسیاری از مقامات اروپایی که به تهران میآمدند و با ما ملاقات داشتند میگفتند امنیت در کشور شما نمونه است. اگر آنها در اروپا امنیت نسبی دارند، ما در حالی امنیت داریم که در یک طرف کشور ما افغانستان قرار دارد و در طرف دیگر عراق با همه بحرانهایی که در آنها وجود دارند.
تفکر انقلابی مانع جنگ است نه باعث جنگ!
امنیت ما متکی بر قدرت و اندیشه درونیای است که اجازه نمیدهد کسی بیاید و برای او تعیینتکلیف کند. دشمن از این قدرت است که میترسد. این که میبینید عدهای در برهههای مختلف با القای تهدیدهای موهوم و نگرانیهای غلط دائماً تکرار میکنند که مراقب باشید چون کسانی میخواهند این کشور را به جنگ بکشانند به دلیل «فقدان» تفکر انقلابی است.
این افراد اصلاً نمیخواهند بفهمند که اگر در این کشور جنگی نشده، محصول همین تفکر انقلابی است. به خاطر تفکر انقلابی است که کسی جرئت نمیکند به کشور ما دستدرازی کند و یا متعرض مرزهای ما بشود. دشمن این را خوب میفهمد و به همین دلیل هم هست که اعتراف میکند که اگر در سوریه که صدها کیلومتر دور از ایران است نتوانستهایم موفقیتی را به دست بیاوریم، به خاطر ایران است. آن وقت او میخواهد بیاید و شما را تهدید کند؟ لذا به جنگ نرم رو میآورد که بخشی از آن ترساندن شما از تفکر انقلابی است که میتواند برای شما موفقیتهایی را به ارمغان آورد.
«حقوق شهروندی» یعنی اجازه ندهیم آب خوردن مردم به اجازه کدخدا گره بخورد!
به همین دلیل است که اگر میخواهیم موفقیتهای پایدار داشته باشیم، نباید اجازه بدهیم افراد و جریاناتی این تفکر را به حاشیه ببرند. تمام نگرانی دشمن از این تفکر است. ما باید در عمل به کسانی که مدعی کدخدایی دنیا هستند نشان بدهیم که مدافع حقوق شهروندی ملت خود هستیم و اجازه نمیدهیم حقی از این ملت تعلیق یا ضایع شود. اجازه نمیدهیم که یک کسی از آن سر دنیا بیاید و برای ما تعیین تکلیف کند که آیا فلان تراکنش بانکی را انجام بدهیم یا ندهیم.
اجازه نمیدهیم که کسانی از آب خوردن گرفته تا پیشرفتهای علمی ما را به آنچه که بهزعم آنها کدخدا میخواهد، گره بزنند. تفکر انقلابی اجازه چنین رویکردهائی را نمیدهد و لذا این تفکر است که دشمن را ناراحت و عصبانی میکند: « لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ » اگر او عصبانی میشود به این خاطر است که این تفکر اجازه نخواهد داد فرد دیگری در مورد فرصتهایی که در این ملت وجود دارند، اعم از نیروی انسانی، مادی و معنوی، تعیین تکلیف کند. اینها چیزهایی هستند که اهمیت دارند و باید به آنها توجه کرد.
«انقلابی هراسی» می کنند چون می دانند این تفکر کشور را از بن بست ها خارج می کند
یکی از نکات مهمی که باید به آن توجه کرد این است که اگر دشمن، امروز دارد در سطح جهانی، مردم را از اسلام و در سطح منطقه از ایران میترساند، در سطح داخل هم جریانی دارد مردم را از انقلاب و تفکر انقلابی میترساند. چرا؟ چون میداند این تفکر است که میتواند موفقیتهائی را برای این ملت رقم بزند. او میفهمد که این تفکر است که در شرایط بحرانی توانسته کشور را در عرصههای مختلف از بنبستها خارج کند.
در همین شهر عزیز همدان، وقتی حاملان این تفکر امکان ظهور و بروز پیدا میکنند، موفقیتها یکی پس از دیگری محقق میشوند. دشمن خیلی خوب میفهمد که چرا در سوریه نتوانسته است موفق شود، چون فرزندی از این ملت ـ شهید همدانی ـ با این تفکر انقلابی در آنجا میایستد و مقاومت میکند و موفقیت این تفکر را نشان میدهد.
در سوریه این تفکر انقلابی دارد تکثیر میشود و آنجا بهگونهای مشورت داده است که با اینکه تمام قدرتهای دنیا آمدهاند و میخواهند برخلاف منویات یک ملت و با استفاده از تمام ابزارها، از جمله تروریسم، آن کشور را به نابودی بکشانند با تفکر انقلابی میتوان با آنان مقابله کرد و آن وقت است که این تفکر، قدرت خود را نشان میدهد، به گونهای که در سال ۹۵، رئیسجمهور امریکا اعتراف میکند که چون ایران در سوریه بود و با چنین تفکری مواجه شدیم، نتوانستیم موفق شویم.
اگر پنج قدرت ۱۸ روز تمام پای میز مذاکره مینشینند و اصرار دارند که بگویند چرا ایران این قدر سانتریفیوژ دارد و باید آن را کاهش دهد برای چیست؟ برای اینکه دشمن دستاوردهای تفکر انقلابی را میفهمد و لذا تمام توان خود را گذاشت که ایران هستهای نشود، اما ایران هستهای شد. او میگفت شما نباید ۳ درصد اورانیوم غنی شده داشته باشید و ایران به ۲۰ درصد دست پیدا کرد. او میگفت نباید نطنز را داشته باشید ولی فردو هم شکل گرفت، چرا؟ چه کسانی این کارها را کردند؟ کسانی که گفتگو و مذاکره کردند؟ خیر، ملت ایران این کار را کرد و دشمن این را فهمید. دشمن فقط به دادن بیانیه و اعلام موضع هم اکتفا نکرد، بلکه تمام توان خود را به کار گرفت و در کنار اعلام موضع، دانشمندان ما را هم ترور کرد. ویروس استاکس نت را فرستاد، در تأسیسات شما خرابکاری انجام داد. بدترین نفوذهای اطلاعاتی را کرد تا بتواند خرابکاری کند. همه این کارها را انجام داد، اما دید که این طرف مذاکره در مذاکره بعدی دستش پرتر از قبل است! چرا؟ چون امثال فرزندان همین ملت، امثال شهید احمدی روشن که متعلق به همین استان و شهر است، با راه و تفکر روشن پیدا شد، ایستاد و مقاومت کرد.
ابزار دشمن چیست؟ تمام ابزار او این است: «ذلِكُمُ الشَّيطانُ يُخَوِّفُ أَولِياءَ» (آل عمران/ 175). او میترساند. چه چیزی باطلالسحر این ترس است؟ نترسیدن: « قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُ
مَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا»(فصلت/30) نترسید و نگران نباشید. دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند. این تفکر انقلابی است. دشمن در این تفکر واقعیت را میبیند و به همین دلیل مردم را از آن میترساند.
در گفتگوهای ژنو در سال ۸۸ ، ۸۵۰ هزار نفر از بیماران ما به داروهایی نیاز داشتند که لازمه ساخت آنها داشتن سوخت ۲۰ درصد بود و ما این سوخت را نداشتیم. به آژانس اعلام کردیم که ما به این سوخت نیاز داریم، عضو آژانس هم هستیم و باید این را دراختیار ما بگذارید. آنها احساس کردند که چون نیاز داریم، میتوانند از آن به عنوان اهرم فشار علیه ما استفاده کنند و زیادهخواهیهای خود را شروع کردند. ملت ایران پاسخ داد که اگر این را به ما ندهید، نه تنها به خواستههای شما پاسخ مساعد نخواهیم داد، بلکه خودمان این سوخت را تولید خواهیم کرد. آنها پوزخندی زدند که مگر این کار آسانی است؟ اگر میتوانید بروید و انجام بدهید.
چه کسی این کار را انجام داد که توانستیم در دور بعدی مذاکرات با قدرت برویم؟ همین ملت. همین شهید احمدی روشن و شهید شهریاری. کاری کردند که در این فاصله سوخت ۲۰ درصد تولید و ابزاری در دست ملت شد و حالا دشمن به جای ۳ درصد، باید روی ۲۰ درصد چانه میزد. او معنی این تفکری را که میایستد و نمیترسد، میفهمد. شهید شهریاری، دانشمند فیزیکدان نماز شبخوان معتقدی که میداند در فهرست ترور آنهاست، اما میایستد و نگران که نمیشود، هیچ. افتخار هم میکند و این کار را انجام میدهد. البته بهترین پاداش را هم که همانا شهادت در راه خداست، از خداوند میگیرد.
بحث امروز ما این است که در مسیری که داریم میرویم، باید عوامل موفقیت خود را بشناسیم. تمام تلاش دشمن این است که از یک سو دستاوردها و قدرت شما و نتایج سحری را که امروز آشکار شده است، بپوشاند و از سوی دیگر هزینهها را بزرگنمایی کند و بگوید ببینید داریم چقدر هزینه میدهیم و چقدر مسائل و مشکلات داریم. باید پرسید که آیا ریشه این ناهنجاریها موفقیتهائی هستند که به دست آوردهایم یا ریشه آنها در جای دیگری است؟ ما میگوئیم اتفاقاً اگر این ریشه حل شود، در آنجا هم موفقیت به دست میآید.
انشاءالله در این حرکتی که داریم انجام میدهیم و در این تلاشی که امروز همه میراثدار آن هستیم، بهگونهای حرکت کنیم که انقلاب اسلامی ایران را که دشمن از سر استیصال دارد در قبال آن اسلامهراسی، ایرانهراسی و انقلابهراسی را دنبال میکند با هوشیاری و بهگونهای که دیگر دشمنان نتوانند ما راتهدید کنند، ادامه بدهیم.
من ترجیح میدهم برای اینکه صحبتهایم یکطرفه نباشد و ادامه عرایضم ناظر به انتظارات شما باشد، از دوستان خواهش کنم بحث را بیشتر دوطرفه کنیم و مخصوصاً به صورت شفاهی نکات مورد نظر خود را مطرح کنند تا من ادامه عرایضم را در مباحثهای که با هم داریم در پاسخ به آن نکات عرض کنم.
انتهای پیام/