به گزارش خبرنگار
حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛خداوند با آوردن نشانهها، پیامبران و همچنین کتب آسمانی مسیر هدایت و رستگاری را برای بندگان مشخص کرده است، ولیکن همراه بودن با فردی که بتواند احکام و و حکم شرع را بیان کند لازم است. درواقع داشتن مرجع تقلید برای كسانی كه به درجه اجتهاد نرسیدهاند و در تمام احكام و تكالیف نمیتوانند بر اساس احتیاط عمل كنند، واجب عقلی است و شرع نیز بر این حكم تاكید كردهاست.
انسان می تواند در مسائل و احكام دینی آگاه شده و بر اساس آگاهی خود و بدون مراجعه به مرجع تقلید(آگاه از احكام دین) احكام و تكالیف الهی را انجام دهد. بر چنین كسی نه تنها تقلید لازم نیست بلكه حرام است مگر آن كه دیگری را آگاه تر از خود بداند.
اگر فردی بخواهد اعمالش را بر اساس قرآن و سنّت انجام دهد، باید قرآن و تفسیر آن و علومی را كه وابسته به آن است، به طور تخصصّی بداند. همین طور باید سنّت را كه عبارت است از قول، عمل و تقریر (گفتار و اعمال و رضایت به اعمال دیگران) كاملاً بشناسد؛ یعنی با علوم حدیث آشنا باشد كه عبارت است از: علم رجال (شرح حال راویان حدیث) و سلسله سند، درایه (فهم دلالت روایات)، شأن نزول روایات، قرائن حالیه و مقالیه، تقیّه، حقیقت و مجاز، تعارض روایات با روایات یا تعارض روایات با آیات و تزاحم مصالح. وی باید این دانش ها را به طور تخصّصی و كارشناسانه بداند. چنین فردی كه به قرآن و سنّت با كیفیت مذكور آگاهی داشته باشد، می تواند بلكه باید طبق قرآن و سنت، آن طور كه می فهمد عمل نماید. به چینن فردی متخصّص علوم اسلامی یا مجتهد و فقیه می گویند و تقلید كردن بر او حرام است.
امّا اگر كسی از نظر علم و آگاهی به حدّ مذكور نرسیده باشد، عقل حكم میكند از یك یا چند متخصّص علوم اسلامی بپرسد و طبق آن عمل نماید. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ [انبیاء/۷] اگر نمى دانید، از آگاهان بپرسید.»
تقلید، سؤال از اهل ذكر یا رجوع به مجتهد و متخصّص است، همان طور كه مردم چه مسلمان و چه غیر مسلمان در مسائلی كه تخصّص ندارند، به متخصّصان مراجعه می كنند، مثلاً اگر ماشینشان خراب شد به مكانیك مراجعه می كنند؛ اگر بیمار شدند به پزشك مراجعه می كنند؛ اگر بخواهند شهر یا خانه بسازند به مهندس و معمار مراجعه می كنند.
حتی كسانی كه در یك رشته تخصص دارند، در رشته های دیگر تقلید می كنند، مثلاً مراجع تقلید در بیماری به پزشك مراجعه می كنند؛ مهندسان و معماران هنگامی كه ماشینشان خراب شد به مكانیك مراجعه می كنند. بنابراین همان طور كه عقلاً در اكثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پیروی می كنند، در مسائل دینی نیز اگر متخصّص نیستند، باید به متخصّص (مرجع تقلید) مراجعه كنند. این مراجعه را "تقلید" می گویند.
پس تقلید از فقها نه تنها خلاف عقل نیست بلكه از باب رجوع غیر متخصص به متخصص می باشد كه حكم عقلی است. اگر كسی كه باید تقلید كند، تقلید نكرده و اعمالی را انجام دهد مانند بیماری است كه خودسر دارو مصرف كند. چه بسا عوض این كه بهبودی حاصل شود بیماری اش افزون شود. از امام عسكری(ع) آمده است: «امّا من كان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً علی هواه مطیعاً لامر مولاه فللعو ام أن یقلّدوه؛ از بین فقها آنان كه حافظ و نگهبان دیناند و خود را از گناه و آلودگی حفظ میكنند و با هواهای نفسانی مبارزه می كنند و مطیع اوامر الهی و جانشینان اویند، بر عوام لازم است كه از آنان تقلید كنند.»
مراد از عوام یعنی كسانی كه در علوم اسلامی مجتهد و متخصص نیستند، گرچه در علوم دیگر متخصص باشند، مثلاً اگر استاد دانشگاه یا پزشك در علوم اسلامی مجتهد نباشد باید تقلید كند، چنان كه مرجع تقلید در مسائل پزشكی و مهندسی از پزشك و مهندس تبعیت و تقلید میكند.
بنابراین در احكام دین، به حكم عقل، شخص یا باید مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روی دلیل به دست آورد یا از مجتهد تقلید كند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید كه یقین كند تكلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدان عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را به جا آورد، پس كسانی كه مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل كنند، واجب است از مجتهد تقلید كنند.
انتهای پیام/