با این حال اقشار مختلف جامعه هم آرام آرام وارد حرم مطهر بنیانگذار انقلاب اسلامی شده و پیش از هر چیز به زیارت بارگاه امام خمینی(ره) و مشاهده آرامگاه مرد مصلحت نظام می روند.
 
همه چیز مهیای برگزاری مراسم روز هفتم است و قرائت آیاتی از قرآن از بلندگوهای صحن مرقد شنیده می شود.  
 
از دور و از گوشه ای صدای صلوات شنیده می شود و عکاسان با مشاهده شخصیت ها سوژه‌های خود را شکار می کنند. 
 
با این حال صحن حرم امام راحل شلوغ است و تنها جایگاه سخنران مراسم دیده می شود و در کنار آن صندلی هایی که قرار است شخصیت ها و میهمانان مراسم روی آن مستقر شوند.
 
این درحالی است که امروز قرار است نطق این جلسه با اظهارات ناطق نوری باز شود و همه از چپ و راست میهمان خانه امام راحل هستند. 

درخت بود و هوادار باغ را می جست؛ سخنران مراسم این مطالب را می گفت و در ادامه آیت الله هاشمی را انقلابی وفادار خطاب می‌کرد.

در ادامه سخنران مراسم، ذاکر اهل بیت را برای مدیحه سرایی به پشت تریبون دعوت کرد و آرام آرام مراسم هفتمین روز درگذشت آیت الله رسمیت پیدا کرد.

"بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردی یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت"، مداح با سوز جانسوزی این شعر حافظ را می خواند و در ادامه چشم مسئولین بود و اشک برای آیت الله.


باز هم در اواسط مراسم شخصیت ها یک به یک وارد صحن حرم می شدند و اما ترافیک سنگینی برای استقرار میهمانان در جایگاه میهمانان وجود داشت.

"رئیس‌جمهور" هم خودش را به مراسم رساند تا دوباره با مرد مصلحت نظام وداع کرده باشد، البته برخی از اعضای هیات دولت هم وی را همراهی می کردند.

محمد جواد ظریف و سید عباس عراقچی هم در کنار هم و در میان مسئولان به خوبی دیده می شدند. وزیر امورخارجه هم هر از گاهی چشمانش را با دستمالی پاک می کرد و هنگام مدیحه سرایی مداح به آرامی سینه زنی می کرد.

با این حال ترافیک شخصیت ها سنگین بود و برخی با ورد به مراسم به در بسته می خوردند.

این در حالی است که حضور عباس جدیدی هم در این مراسم در نوع خود جالب بود و وی که این بار از ترس عکاسان از در مسئولین وارد مراسم نشد جایی ایستاد که شکار خبرنگاران مکتوب شد و پس از چند دقیقه محل استقرار خود را ترک کرد.

هفتمین روز مراسم درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی در حالی همچنان در حرم مطهر ادامه دارد که نوبت به سخنرانی ناطق نوری رسیده است.


وی که با سلام و صلوات بر جایگاه سخنران این مراسم تکیه زد در ابتدا زبان به شعر گشود و بر وزن رفتن شعری خواند سوزناک ...

ناطق نوری که نطقش گهگاه با بقض گره می خورد در ادامه گفت:  خوشا آنان که با عزت ز گیتی بساط خویش برچیدند و رفتند/ ز کالاهای آشفته بازار محبت را پسندیدند و رفتند/خوشا آنان که در این صحنه خاک چو خورشیدی درخشیدند و رفتند/خوشا آنان که پا در وادی دوست نهادند و نلغزیدند و رفتند ....

شیخ نور شعرش را در حالی می خواند که بغض گلویش را گرفته بود و اما مجالی برای گریه نداشت.

وی اما پس از چند دقیقه گفتن از احادیث، رسید به فصل زندگی آیت الله هاشمی و گفت: "هاشمی زنده است".

اما هنوز سخنش تمام نشده بود که یکی از حاضران فریاد به تکبیر بلند کرد.

تا اینکه شیخ نور در همان ابتدای جلسه که معلوم بود می خواهد سخن به درازا ببرد، به مستمعین جلسه گفت: شاید خیلی از جاهای حرفهای من تکبیر داشته باشد اما اجازه بدهید رشته کلام از دستم در نرود و از طرفی هم شاید به وقت نماز برسیم و حرفها روی زمین بماند؛ پس بگذارید اداره جلسه بر عهده من باشد.

وی در ادامه با صلواتی موضوع را ختم به خیر کرد تا به سخنرانی بپردازد.

انتهای پیام/