به گزارش خبرنگار
اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛
9 شبانه روز تلاش
بی وقفه در میان
آوارها و
گدازههای آتش ساختمان
پلاسکو در جستجوی
دلاور مردانی که برای کمک به
هموطنان خود، دل به آتش زده بودند، آنجا جوانی را دیدم که
میگفت رفیقش را در میان آتش
جا گذاشته است،
میگفت رفیقش پیش از حادثه
برنامههای مراسم ازدواجش را
میریخت، گریه
میکرد و
میگفت آن روز حتی
نوبت کاریاش هم نبوده او حرف از قهرمانی
میزد که برای کمک
لحظهای تأمل نکرد فراتر از قانون و
آموزشهایی که دیده بود قدم برداشت.
خبرنگاری که لحظاتی قبل از فرونشست پلاسکو در ساختمان بود میگوید یکی از آتش نشانان او را به بیرون ساختمان پرت میکند و خود در جستجوی سایر افراد به درون ساختمان باز میگردد، چند فریم تصویر از شهید نشان میدهد میگوید او برای نجات جان مردم جان اش را از دست داد.
روزهای نخست پس از حادثه مادری به محل عملیات آوار برداری آمد گریه میکرد میگفت دو پسر داشته است، یکی از آنها آتش نشانی در پلاسکو بوده است گریه می کند می گوید او را تا نبیند از آنجا نمی رود، چند روز بعد روزهای پایانی عملیات آوار برداری همسری بالای پیکر شوهرش که قهرمان این مرزوبوم است شیون میکشید آنها عزیزانی را از دست داده اند که حالا عزیز ملت شده اند.
پلاسکو هرگز فراموش نمیشود، این روزها پویشی در فضای مجازی راه افتاده است، #همه_میاییم. کاربران مینویسند فردا (۱۱ بهمن ۹۵) همه در مراسم تشییع و گرامی داشت قهرمانان آتشنشان حاضر میشویم.
شماهم اگر فردا در مراسم گرامی داشت شهیدان آتشنشان حاضر میشوید، برای ما در بخش نظرات همین خبر بنویسید چه پیامی را با حضورتان قرار است برسانید؟
انتهای پیام/
جسدی که سالها دنیا خرجش رو میده تا رشد کنه وبزرگ بشه حالا دوباره باید خرج دنیا بشه وبه دنیا برگرده
خوشا به حال کسانی که در حالی پا به قبر ودنیای اخرت می ذارن که همین یه بدهی رو هم به دنیا ندارن
خوشا به حال صاحبان جسدای سوخته
ای کاش در تقویم سال آینده 30 دی ماه را به نام روز آتشنشانان قرار بدهیم
همانطور که ازنامشان پیداست آتش رانشانه گرفتن برای اینکه خاموشش کنند واین کارآنان مصداق کاره پروانه ایست که به گرد وجود شمع اینقدر میگردد که بال وپرش میسوزد ولی چون عاشق است متوجه این سوختن نمیشود واین شهدای عزیز اینقدر گرد وجود هموطنان خود گشتند که بطور واقعی متوجه سوختن خود نشدند چون عاشق بودند ومردم برایشان مهم بودند ونه تنها به مردم خدمت کردند بلکه جان خودراایثارکردند آنان جسمشان سوخت ولی روحشان دربهترین درجه ومرتبه قراردارد
بیاییم به آن مسائلی که ازنظرآنان مهم بودعمل کنیم
۱.ایمنی ساختمانهایمان رابالا ببریم
۲.درهرمکانی که قرارداریم اعم از منزل،محل کار، مدارس ،بیمارستانهاو.......امکانات اطفای حریق وکپسول آتشنشانی داشته باشیم وروش استفاده از آن راهم بلدباشیم
۳ باشنیدن صدای آژیر ماشین آتشنشانی وآمبولانس راه رابازکنیم چون برای این عزیزان ثانیه ها مهم است
وازخودآنان که بگذریم خانواده های این عزیزان هم سهم عظیمی دراین خدمت به مردم دارند که باید حقشان اداشود وفقط شعارنباشد بلکه عملی شود اینطورنباشد که الان جوگیر شویم وبعدازمدتی فراموش کنیم که آنان که رفتن خانوده هایی دارند ومثل ما فرزند دارند ومسکن آنان وهزینه های تحصیلی وآینده آنان را مدنظر داشته باشیم وبه این فکرکنیم که ماذره ای ازوجود پدرشان .همسرشان،فرزندشان نمیشویم پس حداقل سهم ناچیزی ازحق آنان رااداء کنیم شایدمرحمی بردل سوخته آنان باشیم
بترسید از ایران و ایرانی که اینگونه به جنگ آتش میرود
روحشان شاد
درود بر شما .
ممنونیم، قول می دیم مثل شما شجاع دل باشیم و هرگز ،هرگز به کشور و مردم پشت نکنیم حتی آگه از آسمان آتش بیاره.
بياييد خاري باشيم در چشم دشمنان
عده ای مرد مي آيند فردا
با يك خروار شرف از راه مي رسند
از سرزمين من،از ايران
بهشت را آماده كنيد كه
تنشان داغ دارد،زخم دارد
آب بياوريد ، شهيد عشق آورده اند
کاش من هم حضور داشتم ..فداکاریشون ایثارشونهیچوقت فراموش نمیشه
تا ابد در دل جاودانهستن ❤
جای او آتش نشانی مرده است
هرعزیزی چون گل زیبا سرشت
ازمیان شعله رفته تا بهشت
هرشهیدئ آسمانی می شود
نام نیکش جاودانی می شود
روحشان شاد
حالا چگونه آتش دل را فرو کشیم؟
فقط اين خانواده ها عزيز رو به ام المصائب حضرت زنيب بهشون صبر عنايت فرمايد
و بنده هم در حرم ابوالحسن على بن موسى الرضا نائب زياره اين شهدا ي عزيز و خانواده هاي محترمشون هستم
التماس دعا
ان شاله همیشه استوار و پرتوان باشید و موفق در این روزگار بلاخره هر امدنی رفتنی دارد خوش بحالتون که به بهترین نحوه ممکن پرواز کردید .
اسباب غم، دوباره سر سفره چیده شد
فریاد آتش است، به هر جا که می روی
چندین فرشته بین مه و دود دیده شد!»
جانم به لب رسیده و برگشته در تنم،
مُجری که ذره ذره بخواند نوشته را:
«چنگال پیر و سنگی این برج، همچنان
محکم گرفته بال و پر سی فرشته را!»
دیشب میان خواب تو را دیدم و فقط
گفتی: "صدای سوختنم را شنیده ای؟"
صبحی که چکمه های تو را واکس می زدم
گفتی "عزیز من تو فقط خواب دیده ای!"
دیدی خودت که خواب من این بار چپ نبود
خاموش میشوی و به تو زنگ می زنم
با هر دقیقه ای که جوابی نمی دهی
محکم به شیشه ی دل خود سنگ میزنم!
«مادر! ببخش از پسرت، پیرهن فقط...
خواهر! ببخش... با خبری تلخ آمدم
تازه عروسِ حادثه! شرمنده ام اگر
با این خبر مراسمتان را به هم زدم...»
باور نمی کنم خبری را که داده است!
با حجم گریه میرود اما نمیروم...
همکار توست، پس تو کجایی که نیستی؟
من تا نبینمت که از اینجا نمیروم!
مادر نشسته روی زمین داد میزند:
دیدی دوباره یوسفم از چاه برنگشت؟
دیدی سیاوشم وسط شعله مانده است؟
دیدی کسی سلامت از این راه برنگشت؟
مردم! سلام... با خبری تازه آمدم
ققنوسهای قصه ی تهران نمُرده اند
ما مُرده ایم و مردمِ دور از بلا، که باز
مثل همیشه از بدن مُرده خورده اند!
آقای بی ملاحظه ی دوربینبهدست!
کافی نبود آن همه اخبار سرزده؟
این سوژه ای که مرکز عکاسی ات شده
از زیر چوب و آجر و تیرآهن آمده!
پروانه های عاشق از اینجا نرفته اند!
این عشق جاودانه که حاشا نمیشود!
"آتـش بگیر تا که ببینی چه میکشم
احساس سوختن به تماشا نمی شود"
مینویسم با دو چشم گریان
هر چه گویم ، کم گفتم از شما
تو خودت خوب میدانی خدا
غم ها پایان ندارد ای عزیز
دل ها ارام ندارد ای عزیز
تو خیالت جمع باشد نازنین
جای تو هست در بهشت برین
بهر ما یک جهنم ساختی از رفتنت
ما ماندیم و اندوه از دست دادنت
میسپاریمت به دست آن خدا
که گلچین کرد شما را ، از بین ما
فقط يه خواهش از شبكه خبر لطفا يه هشتك برا حمايت از اين دليران از جان گذشته درست كنيد تا مردم بيان عضو بشن وحمايت كنند از اين مردان تا دولت مجبور بشه يه بودجه حسابي اختصاص بده به اين حوزه و لوازم و تجهيزات جديد واسشون بخرن. ممنون
+بفرمائید
-قلبمان آتش گرفته،کجائید؟
انقدر زیر بار خوبیت مونده بوووودی
کز مهره های گردنت شرمنده بودی
.
هی فکر میکردی به این درد عمیقت
چشمات خجالت میکشیدن از رفیقت
.
آتش حیرف شرشر چشم ترت نیست
جز آهن بیرحم بالای سرت نیست
.
هی صبر کردی صبر اما بی علاجه
از صبر کردن روح زخمیت هاج و واجه
.
هی دل به آتش میزدی تا زنده موندی
اره تو جون دادی و بازم... زنده موندی
️دلنوشته يك دختر كوچك اتش نشان شهيد
سلام
صبح بخير
ديروز صبح بابام رفت ديگه نه به موبايل جواب ميده نه خبري ازش هست اگه خبري ازش داريد به من بگيد مامانم از ديروز رفته برنگشته مامان بزرگ و خاله ها و عمه هام و عموم خونه ما امدند مهماني
اما بابام و مامانم نيامده
شما چه ميگيد
ظاهرا نه بابا ميخواد بياد
نه مهمانها ميخواهند برند
شما دعا كنيد بابا برگرده
نميدونم چرا بابام شيفتش عوض نشده
دختر هشت ساله يك شهيد اتش نشان
اما حالا
تو ای عزیز آن چنان از جانت سروده ایی که دیگر تا ابد هیچ واژه ایی به پای این شعر نمی رسد ... .
حرفی نیست جز خداحافظ قهرمانان مدیونتونیم تا همیشه... .
امشب دلم ازغم،زکف داده عنانش را
یک حادثه برد ازمیان تاب وتوانش را
یارای آن را نیست تادرد دلم گویم
بایدقلم، بنویسداین درد نهانش را
شهرم شده تب داراز یک اتفاق سخت
یک فاجعه، غمبارکرده مردمانش را
درزیرآواری زسیمان و گِل وآهن
تقدیرمدفون کرده سی(30) آتشنشانش را
تصویرهای جانگدازی پیش روی ماست
طاقت ندارد آدمی شرح وبیانش را
یک سو زنی دراظطراب و شیون وناله
آیا دوباره بیند او شوی جوانش را؟
سوی دگر بابای یک آتشنشانی که
لرزانده باراین مصیبت زانوانش را
و....
.
.
.
.
گمنام بودآتشنشان اما دگر زین پس
درآسمان جوئیم مانام و نشانش را
دنیا محل آزمون آدمیزادیست
پس داده او باسرفرازی امتحانش را
تندیس میسازند از او درشهرمن اما
من تا ابد درسینه دارم یادمانش را
مهدی عبادی
10بهمن1395
راز فداکاری ات، دهان به دهان می چرخد.
شهر به تو می بالد.
ان شاله همیشه استوار و پرتوان باشید و موفق در این روزگار بلاخره هر امدنی رفتنی دارد خوش بحالتون که به بهترین نحوه ممکن پرواز کردید .
با کدام دل بنویسم؟وقتی پیکر نیمه جان برادران آتش نشانم داشت میسوخت،دل من آتش گرفته بود.
قبل از اینکه آنها بسوزند،من دلم سوخته بود
دیگر دلی نمانده تا بخواهم دلنوشته بنویسم
برادر جان بر کفم،مرا ببخش که صدایم می زدی و من از داخل شهرم با همان دل آتش گرفته ام صدایت را می شنیدم و کاری از دستم بر نمی آمد
مرا ببخش که دارم برای دخترم خرید عید میکنم ولی دختر زیبایی نو با آن چشمان معصوم هنوز چشم براهت هست
مرا ببخش.....
از دیروز وقتی یاد اون لبخندایی که در پاسخ به حرفام میزدن میوفتم, تلخی اون لبخنداشون رو با تمام وجود حس میکنم, میفهمم که اونا خیلی جوابای دیگه ای داشتن که به من بگن ولی شاید نمیخواستن حتی با گفتن اون مطالب برای خودشون هم یاداوری بشه که چه شغلی دارن, و من چه بیرحمانه هر بار اینو بهشون یاداوری میکردم,
الان دیگه مثل اون موقعها آرزو نمیکنم که یه آتش نشان بشم, از شما چه پنهون اصلا جرات و شهامتشو ندارم,
الان فقط عمق این جمله رو که اینروزا تو دنیای مجازی مد شده رو بخوبی درک میکنم:
"آتش نشانی شغل نیست, عشق است"
باور کنین هربار با دیدن عکسهای فاجعه پلاسکو و دیدن آتش نشانها دلم بدرد میاد و بغض میکنم و از طرز فکر اونموقع هام پشیمون میشم.
شاید منم الان چون این یکی دوروز مد شده دارم این مطلب رو مینویسم, ولی حداقل میدونم که دیگه هیچ وقت به خودم اجازه نمیدم در مورد عشق آتش نشانی قضاوت کنم.
خداقوت قهرمانان مدافع وطن
روحتون شاد جایگاهتون بهشت برین باد
ومن الله توفیق
راهت پر رهرو
شهدای غواص بر لب آب با لبی تشنه رفتند شهدای آتش نشان در آتش با لبی تشنه جان دادند عجب قصه ی پر غصه ایست این غصه ی آب و آتش سلام بر حسین (ع) که هم لب تشنه بر لب آب بود و هم سرش در تنور آتش رفت ،خیمه ها ی اهل بیتش را آتش زدند ولی به ما درس آزادگی آموخت.
روحشان شاد یادشان گرامی نامشان جاوید /شهادت گوارای وجودتان ای لب تشنگان پرکشیده در آتش
نیشابور خود قربانی بوده
نیشابور عزیز از دست داده
ما هم ۳۲۰ نفر را از دست دادیم
ما هم ۲۴ آتش نشان از دست دادیم
ما هم ۴۶۰ مجروح داشتیم،
فرزندان ده ها خانواده یتیم شدند،
مسولین ما زنده نبودند که به اعضای خانواده ازدست رفتگان تسلیت عرض کنند، چون خود در میان قربانیان بودند...
ما با شما همدردیم چرا که تجربه کردیم درد بی توجهی از درد خود زخم بدتر است
نیشابور خود قربانی بوده
نیشابور عزیز از دست داده
ما هم ۳۲۰ نفر را از دست دادیم
ما هم ۲۴ آتش نشان از دست دادیم
ما هم ۴۶۰ مجروح داشتیم،
فرزندان ده ها خانواده یتیم شدند،
مسولین ما زنده نبودند که به اعضای خانواده ازدست رفتگان تسلیت عرض کنند، چون خود در میان قربانیان بودند...
ما با شما همدردیم چرا که تجربه کردیم درد بی توجهی از درد خود زخم بدتر است
شهدای غواص بر لب آب با لبی تشنه رفتند شهدای آتش نشان در آتش با لبی تشنه جان دادند عجب قصه ی پر غصه ایست این غصه ی آب و آتش سلام بر حسین (ع) که هم لب تشنه بر لب آب بود و هم سرش در تنور آتش رفت ،خیمه ها ی اهل بیتش را آتش زدند ولی به ما درس آزادگی آموخت.
روحشان شاد یادشان گرامی نامشان جاوید /شهادت گوارای وجودتان ای لب تشنگان پرکشیده در آتش
متن این نامه که در اختیار مُکریان قرار گرفته به شرح زیر است:
در کمال بهت و نا باوری مطلع شدم که همکاران آتش نشانم در تهران جهت خدمت به مردم از محل کار خود خارج شده و در حین خدمت رسانی به محبوسین و مصدومین ساختمان پلاسکو تهران، متأسفانه خودشان به خاطر شدت گرفتن حادثه گرفتار شده اند
بسیار سخت است سخن گفتن در این خصوص
بسیار سخت است نوشتن در این خصوص
بسیار سخت است
بسیار..........
مطمئن باشید میانگین سنی همکارانم کمتر از ۳۰ سال است
...... کمتر از ۳۰ سال
امیدوارم خداوند رحمان به بازماندگان شهدای آتش نشانی صبر دهد
امیدوارم خداوند رحمان به همکاران مصدومم سلامت و توان خدمت رسانی مجدد به مردم دهد
امیدوارم خداوند رحمان کمک کند دیگر هیچ امدادگری نیازمند امدادرسانی همکاران خود نشود
آری این است که ما آتش نشانان میگوییم هر روز صبح قبل از خروج از منزل از خانواده خداحافظی میکنیم و آرزوی داریم مجدد آنها ببینیم
تا یک آتش نشان نباشید درد مارا نخواهید دانست
همکاران شهیدم شهادتتان مبارک
آتش نشان داغدار مهابادی ادریس صبوریان
دوم بهمن ماه1395 تلخ ترین روز خدمتم بود روحشان شاد و یادشان گرامی
اتش نشانان مظهر صلابت و عشقند
دخترم پاشو، صدای بابا از میان خرابه ها می آید. منتظر توست. اشک هایت را پاک کن. نگاه کن... ساعت هاست همه دنبال اویند. حالا یکی یکی برمیگردند...
به لباس های سوخته اش نگاه نکن، به کلاه شکسته و دستکش های پاره اش نگاه نکن، به کپسولش که آن طرف تر افتاده نگاه نکن، به اشک های همرزمانش نگاه نکن، اشک شوق است از دیدار رفقایشان، به چهره اش نگاه نکن، شاید او را نشناسی... اما او تو را خوب میشناسد...
نگاه کن... همه برای آمدنشان بیدارند،. ساعت هاست....
دخترم بخواب... پدرت آنجاست. در رؤیای قشنگت. همان پدر سالم و خندان
نگاه کن چه با شکوه از دل خروار ها آوار پرواز میکند... به آسمان دلت. بخواب دخترم شاید بابا فقط آنجا باشد، در خوابت، قلبت...فقط آنجا
هیچوقت فراموش نخواهید شد
با غم انگیزترین حالت تهران, چه کنم...!
یادبود شهادت آتش نشانان
خانواده این شهید در این دلنوشته میگوید: زیبایی اراده و جانفشانی آتش نشان قهرمان در آخرین پنج شنبه دی ماه سال 95 خیابان جمهوری تهران برای حفط جان و مال مردم شریف ایران در کوهی از آتش و آواری از آهن دیگر بار تمام خاطرات سخت سال های حماسه و ایثار مردان سخت کوش این دیار را جلوهگر نمود.در تداوم حرکت به سوی آرمان های بزرگ آن امام همام و شهدای گران قدر آن بزرگ مرد ایران همین بس که تلاش آتش نشان ساده و دل پاک که نیتش دفاع از حرم در آن سوی مرزها بود در شجاعانه ترین حالت ممکن در حریم آتش وآوار پلاسکو جاودانه گردید.
نیت های خالص که در روزی نه چندان دور در کانال کمیل با طنین می روم تا کشورم بماند همراه شد با دل نوشته بزرگ مردی کوچک که میگفت :دنیا بوی خون گرفته است ظلم ظالم بر عالم پرده افکنده است (ای کودک سوری, یمنی و عراقی و ای مسلمانان به خون کشیده شده قدری تحمل کنید قدری بیشتر دوام بیاوردید دستان من یاری کمک به شما را ندارد اما دلم به اندازه تمام شما آتش می گیرد ...) و همین چند روز پیش زیبایی ماندگار صدای پر شتاب آتش نشان شجاع در لحظاتی قبل از فرو ریختن آوار پلاسکو که گفت مال مردم است بگذار بروم و بی درنگ سوخت و خاکسترش را باد برد همه و همه از جنس تبعیت و عشق به فرمانده کل قوا در عصر غیبت است و مطمئن باشید عشق و ایثار و شهادت از سوی تمام نسلهای این انقلابدر هر صنف و لباسبرای همیشه جوشان و مواج خواهد بود برای زمینه سازی روییدن گل نرگس.ان شاء الله