به گزارش خبرنگار
حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «خفهگی» با المانهایی که داشت از قبل از اکران فیلم، اذهان را به طرف خود جلب کرده بود.
اول اینکه فریدون جیرانی کارگردان این اثر بود و به غیر از آن الناز شاکردوست، پس از دو سال دوری از سینما و ماهایا پطروسیان بعد از سالها عزلتنشینی با این فیلم به عرصه بازیگری باز میگشتند و دیگر بازیگر فیلم، نوید محمدزاده برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشنواره پارسال شده بود.
پس این فیلم با وجود داشتن چنین ویژگیهایی فیلم مهمی جلوه میکرد که پس از تماشای فیلم این فرضیه اثبات شد و بیشک می توان «خفهگی» را یکی از مهمترین آثار سینمایی دانست.
بهترین واژهای که میتواند کل فیلم را تعریف کند، کلمه «تعلیق» است. «خفهگی» فیلمی پر از تعلیق بود که در بستر بیزمانی و بیمکانی روایت میشد که همین هیجان خاصی به فیلم می بخشید. اگر در فیلم از اسامی مثل «صحرا» یا «اسدالله» و «مسعود» استفاده نمیشد، ممکن بود فکر کنیم که در حال تماشای یکی از فیلمهای آلفرد هیچکاک و یا فیلمی از سینمای روسیه هستیم.
استفاده نکردن از رنگ و سیاه و سفید بودن فیلم هم به این بیزمانی دامن میزد و اثر را بیش از پیش جذاب میکرد. نکته جالب دیگری هم که در این فیلم وجود داشت، استفاده بیش از حد از نماهای بسته و لوکیشنهای داخلی بود که حس تعلیق بیشتری را به داستان القا میکرد.
با اینکه فیلم به لحاظ بصری و قاب بندی و تصویر به آثار ژانر معمایی سینمای کلاسیک شبیه بود، اما بدون شک خفهگی اثری متفاوت در سینمای ایران به حساب میآید که با فیلمهای دیگر خود جیرانی هم تمایز دارد.
این فیلم همانند رنگش سیاه و سفید است؛ یعنی یا از آن خوشمان میآید و یا به نظرمان فیلم بدی است. حد وسط ندارد و مخاطب یا آن را میپسندد و یا نه. اما در میان آثار سینمایی امروز ما که اغلب روایت کننده دردهای جامعه در یک آپارتمان هستند، فیلم فریدون جیرانی همانند یک چتر نجات میماند که میتوان با توسل به آن از مرداب فیلمهای تکراری رها شد.
جدای کارگردانی درست و سنجیده و تصویربرداری خوبی که خفهگی دارد، فیلم از حضور بازیگران خوب هم بهره میبرد و انتخاب الناز شاکردوست برای ایفای نقش در این فیلم درست بوده و بازی روان و به شدت متفاوتی را ارائه کرده است. شاکردوست جنسی از بازی را ارائه داده است که ما را بیشتر در ماهیت اصلی فیلم که «تعلیق» است، فرو میبرد. دور از انتظار نیست که او برای این فیلم موفق به دریافت سیمرغ بلورین شود.
«خفهگی» یک ویژگی دیگر هم دارد که در سینمای امروز ما به ندرت دیده می شود. این فیلم را باید در سینما دید. دکوپاژ هایی که در فیلم ارائه شده است و اندازه نماها و قابها همگی برای پرده سینما طراحی شده اند و تجربه دیدن این فیلم بر پرده، تجربه جالب و متفاوتی است.
فیلم ایراداتی هم دارد؛ برای مثال استفاده کردن از وازه «تلگرام» در فیلمی که بیزمانی را روایت میکند، شاید قشنگ نباشد؛ اما در نهایت این فیلم یک اثر متفاوت از یک کارگردان جسور و با شجاعت در سینمای ما محسوب میشود که تماشا کردن آن برای ساعتی، مخاطب را از خود دور کرده و روح را به سفر بی مکانی می برد.
یادداشت از ملیکا نصیری صنعتی
انتهای پیام/